اکبر هاشمی بَهرَمانی (۳ شهریور ۱۳۱۳ – ۱۹ دی ۱۳۹۵) معروف به اکبر هاشمی رفسنجانی، روحانی و سیاستمدار ایرانی، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی، چهارمین رئیس‌جمهور ایران، نمایندهٔ امام خمینی در شورای عالی دفاع، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی در یادداشت‌های روزانه خود، به مرور خاطرات خود پرداخته است.

یکشنبه ۹ فروردين ۱۳۶۰

قرار بود جلسه علنى مجلس شوراى اسلامى داشته باشيم. اول صبح، هيأت ریيسه تشكيل ‌شد، ولى عده نمايندگان حاضر، به نصاب يكصد و هشتاد نفر نرسيد و نتوانستيم جلسه رسمى ‌علنى داشته باشيم؛ به طور غير رسمى درباره مناطق جنگى صحبت كرديم. مجلس يك هفته ‌ديگر تعطيل شد. تا عصر در مجلس ماندم و كارهاى متفرقه را انجام دادم.

از روزنامه آزادگان تلفن كردند كه چاپخانه، به دليل مقروض بودن، از چاپ روزنامه ‌خوددارى كرده است. قرار شد با بنياد مستضعفان صحبت كنم و حل نمايم.

آقاى [حسين] انصارى [راد] نماينده نيشابور از عملكرد استاندار خراسان، حزب جمهورى ‌اسلامى، دادگاه، جهاد و سپاه شكايت داشت؛ گويا به دليل اينكه ايشان را با بنى‌صدر مى‌پندارند، با ايشان ناسازگارند.

نمايندگان خرمشهر از مشكلات آوارگان جنگى شكايت داشتند. خبر سوءقصد به جان ‌آقاى ربانى شيرازى در شيراز و نجات ايشان رسيد. با ايشان، در بيمارستان نمازى تلفنى ‌صحبت كردم و تلگرافى هم برايشان مخابره نمودم.

خبرى داشتم كه دكتر تقى‌زاده نماينده آقاى بنى‌صدر در لندن، به سفارت عراق رفته و مدتى آنجا بوده است؛ قاعدتاً بى‌ارتباط با هيأت ميانجى نيست. خبر را به آقاى رجایى دادم كه‌ در شوراى عالى دفاع، حساب دست‏شان باشد.

عصر به جلسه شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى رفتم. درباره مسائل روز، چند ساعتى بحث كرديم. روى برنامه‌هاى اقتصادى – به منظور تعديل ثروت و رفع تبعيضات ‌اقتصادى – بحث‏هايى شد و تصميماتى اتخاذ گرديد.

بعد از نماز مغرب و عشا، جلسه مشترك نمايندگان و مسئولان اجرايى هوادار حزب ‌تشكيل شد. آقاى بهشتى و من صحبت‌هايى كرديم، سپس چند نفر درباره وضع آوارگان جنگ، صحبت كردند؛ منجمله آقاى [مصطفى] ميرسليم مسئول بنياد جنگ‏زدگان.

آخر شب، تلفنى با [فرزندم] محسن كه در بلژيك تحصيل مى‌كند، صحبت كرديم. از كار سفارتخانه و فعاليت انجمن‌اسلامى و نفوذ انقلاب در دانشجويان اسلامى عرب و ضعف ‌ضدانقلاب، راضى بود.

 

دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۶۱

كار روزانه را با مطالعه آغاز كردم. سپس آقاى [عبدالرحيم] گواهى سفير جديد ايران در ژاپن، [اصغر] نهاونديان و فخر روحانى سفيران ايران در كره شمالى و لهستان براى ملاقات و خداحافظى آمدند. آقاى [سيدمحمد] غرضى [وزير نفت] و جمعى از معاونانش آمدند و گزارشى از تسلط مردم مجاهد افغانستان بر اكثريت خاك آن كشور و انزواى نيروهاى دولتى و ارتش شوروى دادند.

بعدازظهر، گروهى از اعضاى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى آمدند و درباره انشعاب در سازمان به دليل اختلاف در موضوع حضور نماينده ولى فقيه و نيز كناره‏گيرى گروهى از اعضا، پس از صدور فرمان امام مبنى بر عدم جواز عضويت حزبى‏ها در ارتش و سپاه مطالبى گفتند. اين گروه معتقدند كه متعهد و در خط امامند. سفير پاكستان به ملاقات آمد. خواهان توسعه روابط دو كشور بود. گروهى از رايزن‌هاى فرهنگى كه اخيراً از طرف وزارت ارشاد [اسلامى] براى چند كشور مأموريت يافته‏اند و عازم سفر بودند، آمدند. گروهى از تجار نيز كه خواهان روابط تجارى وسيعى با شيخ‏نشين‌هاى خليج فارس هستند، آمدند.

پس از نماز مغرب و عشا، در جلسه اعضاى شوراى عالى تبليغات كه در دفتر ریيس‏جمهور تشكيل شد، شركت كردم و درباره تمركز تبليغات بحث كرديم. آنها اصرار دارند كه همچنان غير دولتى بمانند. آخر شب به خانه آمدم.

اعلاميه‏اى از طرف ارتش و سپاه براى آماده‏باش نيروها براى حملات بعدى كه از نيمه شب شروع مى‌شود، آمده بود كه با نظر ما اصلاح شد. امروز جمعى از خبرنگاران خارجى، به دعوت ما، براى ديدن فتوحات جديد به ايران آمدند. خاطرات عقب‏مانده دو روز را نوشتم.

 

سه‏شنبه ۹ فروردين ۱۳۶۲

تا ساعت ده صبح در خانه مطالعه كردم و مقدمه‌اى بر [كتاب] كارنامه مجلس كه از طرف روابط عمومى براى سال سوم مجلس تهيه شده، نوشتم. خدمت امام رفتم؛ حال‏شان خوب است. از پيشرفت كارها راضى بودند و به آينده خوش‏بين. درباره طرحى كه در مجلس به امضاى ۸۱ نفر رسيده – به دنبال پيشنهاد آقاى موسوى اردبيلى مبنى بر اينكه هر خانواده فقط يك خانه داشته باشد – با امام مشورت كردم. ايشان مخالفند و گفتند تعقيب نشود. از بيانات روز عيدشان تشكر كردم. گفتند من از اختلافات روحانيون خائف شدم و اين حرف‏ها را گفتم كه جلوی آنها را بگيرم. پيشنهاد مشخصى براى كمك به محرومان نداشتند، فقط توصيه به كار بيشتر براى آنها مى‌فرمودند.

درباره جنگ هم صحبت كرديم؛ نظر دادم كه بنا بگذاريم بر خاتمه دادن به جنگ به صورت آبرومندانه و از موضع قدرت، ولى امام دراين‌باره نظر روشنى مطرح نكردند و گفتند با خاتمه جنگ موافقند، اما بايد در شرايط خوبى باشد كه در دو ملت اثر بدى نگذارد. منتظرند نتيجه عمليات آينده روشن شود. توصيه به حفاظت خودمان كردند و معمولاً در ملاقات‏ها اين تأكيد را دارند.

پيش از ظهر به خانه برگشتم و مقدمه‌اى بركتاب آثار شهيد دكترباهنر – كه بنا است منتشر شود – نوشتم.

 

پنج‌‏شنبه ۹ فروردين ۱۳۶۳

تا ساعت هفت‌ونيم صبح، در مجلس گزارش‏ها را خواندم. سفر خبرنگاران خارجى به جزاير مجنون، آثار خوبى داشته است. سپس به طرف قم حركت كرديم. ساعت نه‌ونيم صبح، به منزل آقاى منتظرى رسيديم. حدود دو ساعت با ايشان صحبت كردم. ايشان مطالبى درباره جنگ، سپاه، زندانيان، توزيع كالا، سوبسيد، روستایيان، جهاد و… داشتند و من از ايشان درباره موضع‌گيرى‌هاى انتقادى‌شان و پخش انتقادات‏شان از رسانه‌ها، انتقاد داشتم. فكر مى‌كنم جلسه و مذاكرات مفيد و سازنده‌اى داشتيم.

سپس به منزل آيت‌الله [سيدشهاب‌الدين مرعشى] نجفى رفتم. مطلب مهمى مطرح نشد. تشريفات بود. ايشان فقط خواستار گذشت از خطاهاى روحانيون خطاكار در زمان شاه بودند؛ حال‏شان هم خوب نيست.

ظهر، به منزل آقاى مشكينى رفتم. آقايان [محمدمهدى] ربانى [املشى] و [محمد] مؤمن هم آمدند. جلسه هيأت ریيسه مجلس خبرگان داشتيم. درباره زمان و مكان اجلاسيه دوم و ساختمان خبرگان، تصميماتى اتخاذ شد. عصر، با آقاى معاديخواه دبير حزب [جمهورى اسلامى] قم مذاكره کردم. از ضعف امكانات و ضعف موقعيت حزب و خودش گله داشت. راجع به انتخابات قم و تأييد كانديداهاى جامعه مدرسين [حوزه علميه قم]، آقايان [احمد] آذرى [قمى] و [عبدالكريم] شرعى مشورت كرد. گفتم هرچه حوزه‌هاى حزبى نظر دادند، عمل شود؛ چون بنا است حوزه‌ها مستقل عمل كنند.

سپس به ديدن آيت‌الله گلپايگانى رفتم. حال‏شان خيلى خوب است؛ دست از انتقاد به شيوه كار حكومت برنداشته‌اند. گفتم با اينكه آقاى [لطف‏الله] صافى از طرف شما در شوراى نگهبان است و معمولاً اعمال نظر به نام شرع و قانون اساسى مى‌كند، ديگر جاى گله براى شما نيست؛ گفتند كه ايشان فقط ناظر هستند و دخالت نمى‌كنند. سپس به زيارت حرم حضرت معصومه رفتم و در صحن مطهر براى مردم و طلاب سخنرانى كردم.

بعد از نماز مغرب با آقايان سيد هادى هاشمى و قاضى عسكر درباره بيت آيت‌الله منتظرى و لزوم كنترل اخبار، صحبت كردم. آنها هم از مشكلات دبيرخانه شوراى مركزى ائمه جمعه و عدم اعتماد ریيس‏جمهور به آن و تداخل با كارهاى آقاى ابطحى كاشانى به عنوان نماينده امام در امور دفتر ائمه جمعه، مطالبى گفتند.

شب، با جامعه مدرسين جلسه‌اى داشتيم. بيشتر درباره جنگ بحث شد؛ براى رفع ابهام توضيحاتى دادم. آنها خواستند كه حزب جمهورى اسلامى از آقايان آذرى [قمى] و شرعى، حمايت كند. گفتم به خود حزب قم مربوط است. مصاحبه تلويزيونى كردم و به تهران آمدم. ساعت يازده شب رسيدم. عفت و بچه‌ها از رفسنجان برگشته بودند. ديروقت، شام حاضرى خوردم و خوابيدم.

 

جمعه ۹ فروردين ۱۳۶۴

تا ساعت ده‌ونيم در منزل بودم و پس از آن، براى اقامه نمازجمعه به دانشگاه [تهران] رفتم.

جمع زيادى از نمازگزاران آمده بودند و خيلى پرشور برخورد كردند. خيلى جالب توجه است و چنين چيزى انتظار نمى‌رفت؛ زيرا شايعه حمله عراق يا انجام خرابكارى بود. همچنين، خبرى رسيده بود كه بناست به من سوء قصد شود، اما به خوبى گذشت.

عصر آقاى حسين تاش آمد و گزارش وضع فعاليت واحد موشكى سپاه و همكارى خوب ليبى را داد. دستور دادم كه براى فردا آماده باشند. از دفتر مشاورت [امام در ارتش] آمدند و گزارشى از وضع پدافند تهران دادند. برنامه‌اى هم براى قوى‏تر كردن دفاع ريخته‏اند. احمدآقا هم آمد و راجع به مسائل جارى مذاكره كرديم.

امروز از طرف عراق حمله‌اى به شهرها نشد. ساعت ده خوابيدم. هنوز به خواب نرفته بودم كه وضعيت قرمز اعلام شد و ضدهوايى‌ها به مدت طولانى كار كردند. بعداً معلوم شد كه هواپيماهاى عراقى نتوانستند كارى انجام دهند و فرار كردند.

 

شنبه ۹ فروردين ۱۳۶۵

بعد از نماز صبح با اتومبيل به طرف تهران حركت كرديم. براى مشاهده و ملاحظه امنيت منطقه با اتومبيل حركت مى‌كنيم. منطقه آباد و حاصلخيز است. در رستورانى بين همدان و قزوين براى استراحت توقف كرديم. چاى و كباب برگ صرف شد. كافه‏چى من را شناخت. با لباس بسيجى بودم. خيلى خوشحال شده بودند. ساعت دوونيم بعد از ظهر به تهران رسيديم. خسته بودم.

بعد از استراحت و استحمام به زيارت امام رفتم. (امام هنگام ملاقات فرمودند: «از لحظه‏اى كه تو به طرف خوزستان حركت كردى، در ناراحتى بودم تا لحظه‌اى كه به تهران برگشتى.» عبارتى كه بتواند جواب اين لطف امام باشد، نيافتم. گفتم اين سفرها خطرى ندارد و نبايد جنابعالى ناراحت بشويد). امام فرمودند وقتى سرفه مى‌كنند استخوان‏هاى سينه‏شان درد مى‌گيرد. احمدآقا گفت درد به خاطر ماساژهاى شديدى است كه هنگام سكته، دكتر داده است. امام گفتند دليلش اين نيست. من به شوخى گفتم سرفه نفرمایيد. امام از اخبار عقب‏نشينى ارتش از تصرفات عمليات والفجر نه پرسيدند؛ تأیيد كردم. حال‏شان خوب و خطر رفع شده است. احمدآقا و دكتر [حسن] عارفى و دكتر [مسعود] پورمقدس، گزارش جريان حمله قلبى امام را در حالى كه در دستشویى بوده‌اند، دادند. امام با فشار دادن زنگ، دكترها را خبر كرده‌اند. تعبيه زنگ در مراكز خلوت از ابتكارات جالب احمدآقا است. ايشان را در بي‏هوشى كامل يافته‌اند. با ماساژ دكتر پورمقدس، تنفس امام برگشته و سپس به بيمارستان بيت منتقل شده‌اند.

اين حادثه در روز پنج‏شنبه ۷/۱/۶۵ ساعت پنج بعد از ظهر اتفاق افتاده است. از كارهاى خوب احمدآقا، تأسيس يك بيمارستان كوچك قلب با وسایل مدرن در كنار منزل امام است كه با كمك دكتر عارفى انجام شده؛ مجهز و خوب است. اين كار كمك كرده كه كسالت امام كاملاً مخفى مانده و اگر به بيمارستان‏هاى رسمى منتقل شده بودند، علاوه بر خطرى كه در بين راه ايشان را تهديد مى‌كرد، منتشر شدن خبر كسالت، ضربه روانى به جنگ و انقلاب مى‌زد و باعث روحيه گرفتن دشمن مى‌شد.

اول شب آقاى محسن رضايى و [سرهنگ] ترابى از مريوان آمدند. گزارش كامل وضع جبهه والفجر نه را دادند؛ خوب نيست و احتياج به مقاومت سپاه دارد. از آقاى نخست‏وزير اوضاع را پرسيدم. گزارش‌ها را آوردند، خواندم. عفت به مكه رفته است. براى من، مهدى و ياسر از بيرون شام آوردند: سالاد الويه و ساندويچ. شب زودتر از معمول خوابيدم.

 

يكشنبه ۹ فروردين ۱۳۶۶

صبح زود، محسن براي رفتن به رفسنجان به فرودگاه رفت و در اثر ناهماهنگي‌ها، از رفتن بازماند و برگشت. تلفني احوال عفت را پرسيديم. گفت هنوز سرفه مي‌كند و منتظر دكتر هستند؛ متأثر شدم. با محسن سر ميز صبحانه، درباره وضع دانشگاه‌ها و تحقيق صحبت كرديم.

دكتر [محمدعلی] هادي [نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت مجلس شورای اسلامی] همراه با آقاي [سیروس] ناصري [رئیس اداره مجامع] از وزارت خارجه آمدند. پيشنهاد داشتند، برخورد با سازمان ملل و شوراي امنيت، به گونه‌اي باشد كه ما را محكوم نكنند. اجازه دهيم درباره پيدا كردن آغازگر جنگ بحث شود و براي بستن قرارداد عدم تعرض با همسايگان جنوب اظهار آمادگي كنيم و در شوراي امنيت شركت نمائيم؛ موافقت كردم. در مورد شوراي امنيت قرار شد مشورت كنيم.

آقاي [ابراهیم] سنجقي و شمس فرمانده تيپ بدر – كه از عراقي هاي پناهنده و اسرا تشكيل شده – آمدند و خواستار امكانات رفاهي و تدارك بهتر تيپ شدند؛ وعده كمك داديم. گفتند خوب مي‌جنگند. اسراي تائب، شهدا و مجروحان زيادي داده‌اند. امتحان خوبي است.

عصر و شب بيشتر به مطالعه و تماشاي تلويزيون گذشت. شب اخوي احمد و خانواده آمدند. آنها از سفر مشهد برگشته‌اند.

 

سه‌شنبه ۹ فروردين ۱۳۶۷

در منزل بودم. سر صبحانه، ياسر مقداري از جزئيات عمليات گفت. در سمت كمك تيربارچي در عمليات بوده و علاوه بر تداركات انفرادي، حدود هشت كيلو گلوله تيربار با خود حمل مي‌كرده كه تا راس ارتفاع شاخ سورمر برده و غذايشان هم خوب نبوده و كنسرو را با خود نبرده است.

مبتلا به درد كمر هستم. لابد سرماخوردگي موضعي است؛ گاهي اين درد مي‌آيد. مكرّر مبتلا شده‌ام.

عصر اخوي محمد آمد. نمونه فيلمي را كه براي ارسال به رؤساي مجالس دنيا برايم تهيه كرده است، آورد. شهر حلبچه و وضع جالب و صميمي رزمندگان با مردم شهر هنگام ورود و سپس بمباران شيميايي توسط عراق و مناظر وحشت انگيز و خرابي شهر در اين فيلم روايت شده است.

آقاي [خسرو] عروج آمد. [نقشه] كالك وضعيت پيشروي نيروها در جبهه والفجر ۱۰ را آورد و گزارشي از وضع مديريت جاده و سپس حفاظت و نظم حلبچه و جلوگيري از غارت اموال مردمي كه توسط بعضي از معارضين عراقي شروع شده بوده و رفع مزاحمت از مردم در فرودگاه با سختگيري‌هاي بي مورد را داد.

دوستان ياسر به ديدن او آمدند. از آنها احوالپرسي كردم. در روزنامه‌ها اظهار تاسف و تبريك در مورد مجروح شدن ياسر شروع شده است. عراقي ها، زمزمه زدن شهرها با اسلحه شيميايي را دارند شروع مي‌كنند و از دبيركل سازمان ملل به خاطر محكوم كردن عراق در زدن شيميايي به حلبچه، به تلخي انتقاد مي‌كنند. آنها علاوه برشكست در جبهه، از لحاظ سياسي و تبليغاتي هم تحت فشارند.

عصر و ديشب، ياسر بازديدكنندگاني از بستگان داشت. مهدي از منطقه عملياتي تلفن كرد و از ضعف مهندسي و دفاع شيميايي و آتش گفت.

آقاي سنجقي اطلاع داد كه ديشب ارتفاعات ماني تبوك را در جناح راست منطقه عملياتي والفجر ۱۰ تصرف كرده‌ايم.

 

چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۶۸

ساعت نه ونيم به مجلس رسيدم. در گزارش‌ها مسأله آقاي منتظري در صدر و انتخابات شوروي و تركيه از اهميت زيادي برخوردار است. در شوروي طرفداران محدوديت‌هاي ماركسیستی شكست خورده‌اند و مردم راه گورباچف را برگزيده‌اند.

آقاي [حمید] ميرزاده [معاون اجرایی نخست وزیر] آمد. درباره تبصره‌هاي بودجه كه مربوط به بازسازي و سيل و زلزله است و در ابلاغيه به سازمان برنامه و بودجه، حق بيشتري در تدوين آئين‌نامه داده شده، اعتراض داشت. مدعي است بر مصوبه مجلس افزوده شده است. درباره آينده رهبري و مسائل جاري مطالبي داشت.

آقاي سيدزاده از روابط عمومي مجلس آمد. تذكراتي درباره مسائل رهبري آينده و دستگاه اجرایي و مجلس داشت و از خلاء مديريت مجلس پس از رفتن من اظهار نگراني نمود. عفت تلفن كرد و نقل كرد افراد كميته انقلاب در خيابان‌ها عكس آقاي منتظري را جمع مي‌كنند و این کار زننده است. از كميته پرسيدم، گفتند چنين دستوري داده نشده و خواستار معرفي مورد براي پيگيري شدند.

آقاي سينا واحد [هنرمند و نویسنده] از آرژانتين آمد. مطالبي درباره اهميت نفوذ ژنرال زين‌الدين در این کشور داشت. او يك شيعه است. اوضاع اقتصادي و اجتماعي آن کشور را گفت و مدعي بود دانشمنداني از آرژانتین مايل به كار در ايران هستند.

ظهر آقايان [مسعود روغنی] زنجاني [وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه] و [مرتضی] الويري [رئیس کمیسیون امور برنامه و بودجه مجلس] آمدند. آنها از شيوه برخورد با آيت‌الله منتظري اظهار نگراني كردند، مخصوصاً بعد از كيفيت برخورد با مسأله سلمان رشدي و قضيه برخورد با كاركنان صداوسيما و مسأله اوشين و حضرت زهرا (س) و از آقاي نخست وزير در خصوص برخورد بد با وزرا و مخصوصا وزیر برنامه و بودجه شاكي بودند. آقاي [روغنی] زنجاني قصد كناره‌گيري داشت؛ تشويقش كردم كه بماند.

عصر آقايان [محمد] عبائي [خراسانی] و [محمد] جعفري گيلاني آمدند و براي كار تحقيقات دفتر تبليغات [اسلامی حوزه علمیه قم] استمداد و درباره كيفيت صحبت درباره مسأله آقاي منتظري استفسار كردند.

آقاي [رضا] امراللهي [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و براي انرژي هسته‌اي ارز بيشتر مي‌خواست. آقاي مسيح مهاجري [مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد. درباره مسأله آقاي منتظري و رهبري آينده و مسائل روزنامه مذاكره شد. تا ساعت هشت ونيم شب در دفترم كار كردم و سپس به منزل آمدم. مهدي از سفر شرق برگشته بود. او مقداري درباره ژاپن، كره [جنوبی] و سنگاپور گفت.

 

پنج‌شنبه ۹ فروردين ۱۳۶۹

ساعت هفت و نيم صبح بيدار شدم. در گزارش‌هاى خارجى، كشف باند قاچاق فيوزهاى بمب هسته‌اى به عراق در لندن، در صدر اخبار است. به دفتر رسيدم. آقاى [حسين] محلوجى، [وزير معادن و فلزات] آمد؛ عازم ايتاليا است. براى مطالب مورد بحث مشورت كرد. گفتم تاكيد كند كه تحويل ناوها به عراق، قبل از تكميل صلح، تحمل پذير نيست.

آقاى [اكبر] تركان، [وزير دفاع] آمد.در مورد چند دعوى با خارجيان كه در [ديوان داوري بين الملليِ] لاهه مطرح است، منجمله شركت بل در مورد ساخت هلى‌كوپتر و تشكيل شركت با پاكستان براى ساخت هلى‌كوپتر، گزارش داد و مشورت كرد.

آقاى [مهدي] كروبى، [رييس مجلس شوراي اسلامي] براى ديدار نوروزى آمد. درباره مسائل سياسى و اقتصادى مذاكره كرديم. گفت حدس مى‌زند مسالة تلفن [جرج] بوش، [رييس جمهور آمريكا]، با مقدمه‌چينى برخى راديكال‌ها بود. عصر تلفنى گفت، مجله تايم آمريكا همين را نوشته است.

عصر تيمسار [منصور] ستارى، [فرمانده نيروي هوايي ارتش] آمد. گزارش پروازهاى نظامى در خدمت مسافران عادى را داد و براى خريد تجهيزات كارخانه هواپيماسازى استمداد كرد.آقاى جليل بشارتى، [رييس دفتر مناطق محروم نهاد رياست جمهوري] آمد و براى امور مناطق محروم استمداد كرد. تيمسار [مصطفي] ترابى[پور]، [فرمانده حفاظت اطلاعات ارتش] آمد و گزارش سفر به پاكستان را داد. افطار به خانه آمدم.

 

جمعه ۹ فروردين ۱۳۷۰

سحر كه بيدار شدم، معلوم شد ياسر بعد از نيمه شب از اهواز رسيده است. ضمن سحرى خوردن توضيح داد كه به خواست آقاى [سيدمحمدباقر] حكيم، [رييس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق]، به خرمشهر، قرارگاه عملياتى بدرى‌ها رفته است. گزارش خوبى از وضع افراد و پرسنل عراقى و نحوة عمليات و تداركات و پشتيبانى‌ها و كمبودها داد. گفتم آقايان عبدالعزيز حكيم و اروج براى توضيح بيشتر بيايند.

پيش از ظهر، [بانو خديجه ثقفي]، همسر امام براي عيدديدني آمدند. مقدارى از وضع زندگي‌شان و دوران اقامت‌شان در نجف پرسيدم.

شب آقاى سيد عباس طباطبايى، [از اقوام] آمد و از وضع دانشگاه‌ها گفت. آقاي سيد هادى طباطبايى آمد و براى پيشبرد كار شركت نيشكر خوزستان استمداد كرد.آقاى اروج آمد و گزارش وضع نيروهاى سپاه بدر در جنوب را داد. تأكيد كردم مواظب باشد كه جنگ بين ما و عراق حساب نشود. مسأله به خود عراقى‌ها با دولت‌شان مربوط است.

 

يكشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۱

ساعت ده صبح [آقاي عبداللطيف عبدالله الميمني]، سفير عربستان سعودي براى تقديم استوارنامه آمد؛ تشريفات است. به آقاى فهد، [پادشاه عربستان سعودي] پيغام دادم كه براى بالا بردن قيمت نفت همكارى بيشتر لازم است. آقاى [حسين] پناهى‌آذر، سفير جديد ايران در سوئد آمد. براى حُسن انجام وظيفه نظر خواست؛ تأكيد بر جذب ايرانى‌هاى مقيم سوئد كردم؛حدود شصت هزار ايرانى در آنجا ساكن هستند.

آقاى [محمد] رييسى، نماينده شهركُرد آمد و از رد صلاحيت شكايت كرد. اخوى احمد آمد.راجع به [شركت مس] سرچشمه صحبت كرد و خبر سلامتى حاجيه بى‌بى [والده] را داد. ايشان در بهرمان مانده‌اند. نگران حال‌شان هستيم؛ گرچه خواهرمان هم مواظبت مي‌كنند.

[آقاي جاويد قربان‌اوغلي]، سفيرمان در الجزاير آمد؛ مدتى است كه در تهران است. روابط با الجزاير به خاطر حمايت ما از جبهه نجات اسلامى سرد و راكد است.اوضاع آنجا را گفت و تحليلى ارائه داد. گفتم بهتر است كه روابط ترميم شود و نگران تبليغات منفى آنها نباشيم؛ به هر حال حمايت از مسلمانان از وظايف ما است.

[آقايان بيژن نامدار زنگنه، علي‌اكبر ولايتي و محسن نوربخش]، وزيران نيرو، امورخارجه و اقتصاد و دارايي، براى بررسى شرايط ژاپنى‌ها در مورد وام ارزان و مدت طولانى آنها براى سد كارون ۴ آمدند. وزارت نيرو مايل نيست شرط‌هاى سخت آنها را بپذيرد، ولى وزير امور خارجه و وزير امور اقتصادي و دارايي به خاطر ارزانى و طولانى‌مدت بودن وام، اصرار بر پذيرش دارند؛ به نفع آنها قضاوت كردم و وزير نيرو ناراحت شد.

عصر آقايان [علي‌اكبر] ناطق نوري و [حسن] روحانى آمدند. بر لزوم اعتدال تأكيد داشتند. براى مسائل تبليغات و سياست تبليغاتى مشورت كردند. دكتر [محمدعلي] نجفى، [وزير آموزش و پرورش]، براى استمداد آقاي مهدى‌پور آمد؛ در اصفهان، صلاحيت‌اش رد شده است.

با دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييس‌جمهور]، راجع به بررسى صلاحيت‌ها در شوراى نگهبان مذاكره و مشاوره كرديم. در جلسه هيأت دولت شركت كردم. از رهبرى به خاطر حمايت بليغ از دولت تشكر كردم. دستورات انجام شد.

افطار محافظان و خانواده‌هايشان ميهمانم بودند.عفت به فرزندان‌شان عيدى داد و من براى آنها صحبت كوتاهى كردم. آقايان [محمدعلي] سبحان‌اللهى، [نماينده] تبريز و [فريدون] قاسمى، [نماينده] ورزقان، براى تأييد صلاحيت‌شان استمداد كردند.

 

دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۷۲

ساعت نُه صبح به دفترم رسيدم. تا ساعت دوازده ظهر كارها را انجام دادم. از استخر استفاده كردم. دكتر [علي‌اكبر] ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد و خلاصه مذاكراتش با [آقای آندره کوزیرف]، وزير امورخارجه روسيه را گفت. با وزير امور خارجه روسيه ملاقات كرديم. سئوالات زيادى از او دربارة وضع روسيه و آينده و احتمالات كردم كه جواب‌هاى ديپلمات‌مأبانه و غير قانع‌ كننده‌اى داد؛ روحيه‌اش ضعيف بود و در عين حال از ما مى‌خواست كه از مسلمانان تاجيكستان حمايت نكنيم. من هم از او خواستم كه مسلمانان را اذيت نكنند.

عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. دربارة نحوه تأمين كالاهاى اساسى در سال ۱۳۷۲ تصميم‌گيرى شد. خبر دادند كه آقاى صالحى، كارشناس منطقه هندوستان وزارت امور خارجه، در اثر تصادف در جاده يزد فوت شده و خانواده‌اش مجروح‌اند؛ متأثر شدم.

 

سه‌شنبه ۹ فروردين ۱۳۷۳

حال ياسر بهتر بود؛ به آقاجلال گفتم مواظبت كند. ساعت نُه صبح به دفتر رفتم. به وزير بازرگانى گفتم، مواظب باشد كالاهاى ضرورى مردم، بى‏حساب گران نشود و جلوى گرانى نوشابه‌ را كه در روزنامه‌ها اعلان شده بود، بگيرد.

آقاى [مصطفی] پورمحمدی، معاون وزير اطلاعات آمد. از آثار مثبت سفرهاى استانى من گفت و گزارشى از كارهاى اطلاعات در خارج از كشور داد. تذكر دادم كه مزاحم سرمايه‌گذارى مهدى تاجر و امثال رمضانى نشوند، زيرا باعث عدم جذب سرمايه از خارج و راكد ماندن سرمايه‌هاى داخلى و فعاليت‌هاى مضر سرمايه‌ها مى‏شود.

آقاى ميثم، معاون ديگر وزارت اطلاعات و يكى از معاونانش آمدند. گزارش فعاليت‌هاى ضد جاسوسي و نفوذ در اطلاعات شرقى‌ها را دادند؛ همان تذكرات را به اينها هم دادم. در مورد فعاليت‌هاى اقتصادى وزارت اطلاعات، براى پوشش كارهاى اطلاعاتى نيز صحبت شد.

آقايان [محمد] امامى كاشانى و مهندس [علی‏نقی] خاموشى آمدند. براى تجديد اعتبار ارزى كارخانه ريسندگى مدرسه عالى شهيد مطهرى و نيز كم‏كردن يوزانس از پنج سال به يك سال استمداد كردند؛ گفتم با ديد مساعد بررسى مى‌شود.

آقاى [علی] لاريجانى، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد و گزارش اقدامات جديد در صداوسيما را داد. بخشى از اعتراضات به موسيقى‌ برنامه‌ها و به خصوص پخش تصوير آلات موسيقى را نقل كرد و براى كار بيشتر، پول و اعتبار بيشتر خواست. عصر به خانه آمدم. مقدارى از وقتم، صرف اصلاح كتابخانه‌ام شد.

 

چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۴

[آقای راین هوله‏شنگ]، سفير آلمان براى خداحافظى و [آقای احمد سبحانی]، سفير جديدمان در گابُن، براى كسب نظر و خداحافظى آمدند. [آقای محمد جهرمی]، استاندار فارس و [آقای غلامحسین نوذری]، نماينده كازرون آمدند. براى گرفتن عوارض جهت انجام امور عمرانى استان استمداد كردند و براى امور زيربنايى و عمران اطراف درياچه پريشان براى جهانگردان كمك گرفتند و از وضع وزير كشور انتقاد داشتند.

آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] و معاونان آمدند و براى امور راه‏آهن سراسری و راه آهن بندرعباس توضيحاتى دادند؛ تشويقشان كردم. قرار شد جوايزى به مديران مؤثر بدهند. آقایان [محمدحسین] عادلى، [معاون اقتصادی وزارت امور خارجه] و [عبدالناصر] همتي، مدير بيمه [مرکزی ایران]، براى تبريك عيد آمدند. آقاى عادلى، گزارشى از پيشرفت و عمران در استان خوزستان داد كه عيد به آنجا سفر كرده بود.

عصر در جلسه هیأت دولت آیین‏نامه جمع‏آوری آنتن‏های ماهواره تصویب شد و همچنین بر ضرورت توسعه تبليغات سازندگى تأكيد شد. شب كارها را انجام دادم. برنامه سفر هند را تصويب نمودم. به خانه آمدم. محسن اينجا بود؛ دربارة قرارداد [تجهيزات ثابت و متحرك] مترو با چين صحبت شد؛ مجموعاً خوب مى‌داند.

 

پنج‏شنبه ۹ فروردين ۱۳۷۵

شب خوب نخوابيدم. سرماخوردگى دارم و در طول روز كسل بودم. كار زيادى غير از انجام امور محدود دفترى نداشتم. از دكتر حبيبى، [معاون اول رییس‏جمهور]، در مورد كيفيت بررسى پرونده‌هاى انتخابات در شوراى نگهبان پرسيدم. گفت عادى و بدون اشكال است، ولى به نظر مى‌رسد خالى از جهت‌گيرى خطى نيست. آقاى [اسحاق] جهانگيرى، [استاندار اصفهان] آمد. از ابطال انتخابات شهر اصفهان شكايت كرد و موكداً مدعى اعمال نظرات خطى از سوى آقاى [احمد] جنتى، [دبیر شورای نگهبان] است.

عصر فيلمى به نام «آدم‏برفی» آوردند كه ديدم. حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى ساخته و وزارت ارشاد، اكران آن را ممنوع كرده است. آقاى [محمدعلی] زم، [رییس حوزه هنری] و آقاى اسلامى، براى شنيدن نظر من آمده بودند. آيت‌الله خامنه‌اى، فيلم را مفيد و بدون ضرر دانسته‌اند. من هم آن را مفيد دانستم. محور آن فعاليت‌هاى ايرانيان در تركيه و سفر به آمريكا است كه بسيار خوب تنظيم شده و اشكال عمده ارشاد، از اين جهت است كه مردى براى استفاده از ازدواج صورى با يك مرد آمريكايى، براى گرفتن ويزا و اجازه اقامت، به صورت زن در مى‌آيد.

مغرب به خانه آمدم. تنهايم. به خاطر كسالت، شام به شير اكتفا كردم.

 

شنبه ۹ فروردين ۱۳۷۶

ديشب و امروز در تهران و بسيارى از نقاط كشور باران و برف داشتيم؛ مقدارى از كمى باران را جبران كرد. پيش از ظهر، آقايان [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمدند. كار مهمى نداشتند. بعد از ظهر، آقاى [عباس] آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد؛ در مورد ساخت سالن براى اجلاس سران سازمان كنفرانس اسلامى و اصلاح ساختار مركز قم صحبت شد.

در گزارش‌ها، پذيرش آقاى [بوریس] يلتسين، [رییس‏جمهور روسیه]، براى توسعه ناتو به شرق و نیز تحرك اعراب عليه اقدامات اسرایيل و مسأله دستگيرى متهمى از عوامل انفجار الخُبَر در كانادا و شايعه سفر من به حج در روزنامه‌ها مورد توجه است. به خبرگزارى [جمهوری اسلامی(ایرنا)]، گفتم كه بگويد هنوز تصميم‌گيرى نشده است. محسن از مصر مراجعت كرده؛ وضع مصر و آثار باستانى‌اش براى او جالب است.

 

يكشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۷

امروز هم تمام وقت پيش از ظهر، صرف ملاقات ديداركنندگان عيد و سفر مكه شد. بيشتر از مديران دولتى و نهادها و تعدادى هم از كاركنان مجمع [تشخیص مصلحت]، معمولاً دسته‌جمعى بود، كه فرصت بحث و مذاكره پيش نمى‌آمد و در مواردى هم صحبت‌هايى بود و معمولاً از آثار سفر مكه، با اغراق تحسين مى‌كردند.

آقاى [محمدجواد] ايروانى، شبيه سفرهاى به چين و روسيه، آن را منشأ تحول مى‌دانست و آقاى [محمدعلی] زم، [رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی]، تحليلى داشت از آثار سياسى و اقتصادى آن و خلع‌سلاح مراكز وهابى و افراطى سُنّى در سراسر دنيا كه تحت تأثير عربستان سعودی، عليه ما تبلیغ مى‌كردند. آقاى مسيح مهاجرى، [مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] كه معمولاً در رابطه با عربستان، مطالب منفى در روزنامه مى‌نويسد هم موضع معتدلى گرفته و گفت، با اصل تحسين روابط موافق است.

دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رییس‎جمهور]، از اينكه تشخيص دولت از مدت‌ها قبل، اين بود كه كليد حل مشكلات منطقه، همكارى ايران و عربستان است، تشكر نمود كه اين قفل را گشودم. قرار شد در دولت، براى تحقق توافق‌ها پيگيرى شود.

آقاى [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نفت] آمد. خوشحال است، از فشارى كه بعد از اجلاس جاكارتا و سقوط قيمت نفت، روى او بوده است، نجات يافته و براى بحث و تصميمات در جلسه فرداى اوپك در وين، مشورت كرد. قرار شد، از كاهش توليد اعضاء پشتيبانى‌كند. گفت، بناست كه خط لوله‌اى به ظرفيت ۴۰۰ هزار بشكه، براى انتقال نفت آسياى ميانه از شمال به تهران ايجاد كنند. آقاى [سید مصطفی] ميرى، مدير اجرايى بزرگراه تهران – شمال خبر داد كه طرح در چند نقطه فعال است؛ قرار شد براى حمايت از طرح، بازديدى داشته باشم.

عصر آقاى [علی] فلاحيان، [وزیر سابق اطلاعات] آمد. تحليلى از محور فعاليت جريان‌هاى ضد ولايت‌فقيه و منجمله روزنامه جامعه، ارائه داد. معتقد است كه مخاطب رهبرى در مشهد اين روزنامه بوده و از مواضع تبليغى دولت براى پوشش ضعف و اداره كشور انتقاد داشت. نقل‌ كرد كه استالين به رؤساى جمهورى‌هاى شوروى، سه نامه دربسته مى‌داده كه در هر شرايطى، يكى را باز كنند و آن را عمل كنند:

  1. هنگام شروع كار كه دستور اين بوده، كارهاى گذشته به شدت محكوم شود.
  2. اگر نتوانستند كار مهمى انجام دهند، خبر از تشكيل گروه‌هاى كارى براى بررسى و طرح اصلاحات آينده بدهند و بگويند مخالفان مانع كارند.
  3. اگر باز هم موفق نبودند، استعفا بدهند. گفت، آماده انتشار روزنامه مى‌شود. اخوى محمد و خانواده‌اش براى ديدار عيد آمدند.

 

دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۸

به دفترم رفتم. پيش از ظهر و بعد از ظهر، جمع زيادي از مديران و وزرا و نمايندگان مجلس و كاركنان مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، براي ديدار عيد آمدند. با بعضي‌ به تناسب مسئوليت‌هايشان مذاكراتي داشتيم؛ منجمله با آقاي دكتر [عیسی] كلانتري، وزير كشاورزي كه گفت، علي‌رغم بارندگي‌هاي خوب اخير، حدود سی درصد از كشت ديم امسال از دست رفته است؛ سرمازدگي مهمي نداشته‌ايم، با اينكه مجموعاً زمستان گرمي داشتيم. درختان هنوز به شكوفه ننشسته‌اند؛ به خاطر اينكه به صورت تناوبي هوا سرد و گرم مي‌شده و هر بار كه سرد مي‌شود، آمادگي نباتات كه بر اثر گرما شروع شده، صفر مي‌شود. گفت، عدم پذيرش حذف مشروبات الكلي در شام رسمي در سفر آقاي [سیدمحمد] خاتمي، [رییس‌جمهور] به فرانسه، علامت خوبي نيست.

عصر آقاي [عبدالواحد موسوی] لاري، وزير كشور و معاونانش آمدند. توضيحاتي دربارة انتخابات شوراها دادند. از نتايج اظهار رضايت دارند، ولي ظاهراً با مكنونات قلبي فاصله دارد؛ چون مجموع آرای طرفداران دولت كم است. اميد دارند، مستقل‌ها به سوي دولت متمايل بشوند. از من خواستند، براي رفع مشكلات حل نشده از سوي [هیأت] نظارت، كمك كنم. از نظارت در انتخابات مجلس [ششم] كه به عهده شوراي نگهبان است، نگرا‌ن‌اند و لوايح و طرح‌هايي به مجلس داده‌اند كه اختيارات شوراي نگهبان را كم كنند.

آقاي [بیژن نامدار] زنگنه، وزير نفت، از اصلاح قيمت نفت خوشحال است. اميدوار است، بالا رفتن قيمت ادامه يابد و پايدار بماند. گفتم، مراقبت لازم است كه توليدكنندگان، تخلف از سهميه‌ها نكنند. ايران، ریيس كميسيون نظارت است و تخلف احتمالي خود ايران، ممكن است كار را دشواركند؛ چون بحث مأخذ كم‌كردن سهم توليد نفت ايران مبهم است.

دفتر ریيس‌جمهور اعلان كرد كه به خاطر عدم مراعات شئون و آداب اسلامي در مورد تشريفات ميهماني ریيس‌جمهور در فرانسه، سفر به این کشور در زمان مقرر انجام نمي‌شود. مدتي بحث و مذاكره بود، بر سر اينكه مشروبات الكلي در مراسم ضيافت رسمي باشد، يا نباشد. فرانسوي‌ها گفته‌اند، آقاي [ژاک] شيراك، نمي‌خواهد اولين ریيس‌جمهوری باشد كه اين سنت هميشگي فرانسه را كه در میهماني‌هاي رسمي، شراب سرو مي‌شود، نقض‌كند. با توجه به اهميت اين سفر، لغو آن باعث بحث‌ها و تحليل‌هاي فراوان خواهد شد. در سال‌هاي اول انقلاب، آيت‌الله خامنه‌اي در سفر به آفريقا، در مورد میهماني [رابرت موگابه]، ریيس‌جمهور زيمبابوه، همين بحث و جنجال را داشتند. شب در دفترم خوابيدم. تا ديروقت در مورد اينترنت، مطالعه و با آن كار كردم.

 

سه شنبه ۹ فروردین ۱۳۷۹

امروز هم عمده وقت، صرف دیدارهای عید شد. ضمن دیدار ها، از بسیاری امور كشور هم سؤال و جواب بود.

آقای حسین علایی، رئیس ستاد مشترك سپاه گفت، با فرد فرد متهمان ترور آقای سعید حجاریان، زمانی كه در اختیار سپاه بودند، شخصاً مصاحبه كرده است؛ همگی به نقش خود اعتراف دارند و از عمل خود دفاع میكنند و سه نفر آنها از لحاظ سیاسی، متمایل به جریان چپ هستند و در انتخابات های اخیر برای آنها تبلیغ كرده اند و با توجه به نقشی كه یكی از آنها محمد علی مقدمی در كمك به رساندن آقای حجاریان به بیمارستان داشته، تردید جدی در هدف اصلی آنهاپیش آمده، ولی آقای علی یونسی وزیر اطلاعات، موافق با این نتیجه گیری نیست و این احتمال را مطرح میكند كه ضارب فرد دیگری هم باشد و می گوید، بررسی های مقدماتی وزارت، فرد دیگری را مورد توجه قرار داده بود كه فعلاً هم بازداشت است و می گوید، سپاه اینها را كشف نكرده، بلكه دو نفر از اینها، خودشان را معرفی كرده اند.

آقای علی آقامحمدی معاون سیاسی سازمان صداوسیما، نیز پیشنهاد تشكیل ستادی برای هماهنگ كردن تبلیغات در مقابل سمپاشی های چپ ها و لیبرال ها داشت؛ با حالت تهاجمی، همان گونه كه آنها هماهنگ عمل میكنند. شب در دفترم خوابیدم.

شب میهمان آیت الله خامنه ای بودم. هنگامی كه وارد شدند، قدری برآشفته بودند و گفتند، بعد از نماز با آقای علی یونسی، وزیر اطلاعات، اوقات تلخی كرده اند كه چرا وزارت با افراد شرور مطبوعاتی، مثل اکبر گنجی، برخورد نمیكند و عذر او را كه گفته قوه قضائیه همكاری نمیكند، نپذیرفته اند. ایشان از آقای غلامحسین كرباسچی هم به خاطر مطالبی كه در روزنامه هم میهن می نویسند، ناراضی است. در مورد وضع مطبوعات و راهكار اصلاح هم مذاكره شد. در مورد دادگاه ضاربان آقای سعید حجاریان صحبت شد. چپ ها، خواستار تأخیر زمان دادگاه اند. آقای دكتر حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور، هم امروز از من خواست كه برای تأخیر كمك كنم؛ گویا برای استفاده سیاسی و ابهام ها، طرفدار تأخیرند و قوه قضائیه می خواهد، سرعت به خرج دهد. در مورد اختلافات در اوپك و خطر سقوط قیمت نفت هم مذاكره كردیم.

اكثریت اعضای اوپك، تحت تأثیر فشار آمریكا، طرفدار اضافه شدن تولید هستند.

 

پنج‌شنبه ۹ فروردين ۱۳۸۰

به دفترم رفتم. [آقای علی یونسی]، وزير اطلاعات آمد. گزارشى از انهدام دو تيم از منافقان داد كه برنامه ترور و تخريب داشته‌اند و گفت، وزارت [اطلاعات]، برنامه وسيعى براى سركوب منافقان [سازمان مجاهدین‌خلق]، در داخل و عراق دارد و بازداشت ملی‌ـ مذهبى‌ها كار درستى نبوده است؛ دادگاه انقلاب و سپاه اقدام كرده‌اند، گرچه گفته‌اند كه آنها برنامه شروع ترور داشته‌اند، ولى معلوم نيست درست باشد. از من خواست كه براى ترغيب آقاى [سیدمحمد] خاتمى، جهت نامزدى در انتخابات [ریاست‌جمهوری] دخالت كنم و گفت، امروز عقلاى دو جناح اعتراف دارند كه شما مى‌توانيد، به عنوان وزنه تعادل عمل كنيد و هر دو جناح از اينكه نسبت به شمابدكرده‌اند، پشيمان‌اند.

گفتم، در مورد آقاى خاتمى، اگر ايشان تصميم داشته باشد كه توجه جدى نسبت به سازندگى و معاش مردم داشته باشد، آمدن‌شان خوب است، وگرنه كشور دچار مشكل مى‌شود.گفت، ما هم به ايشان توصيه كرده‌ايم كه اولويت را مثل دولت شما به امور سازندگى بدهد.

امروز در رسانه‌ها، انتقاداتى به قطعنامه اجلاس سران عرب مطرح شده؛ از قبيل اينكه تصميم قاطعى در مورد حمايت از انتفاضه و فشار بر اسرایيل و آمريكا نگرفته‌اند و در مسأله عراق هم خود عراقى‌ها از بى‌عملى اجلاس انتقاد كرده‌اند و ايران هم رسماً به بندى كه به نفع امارات در مسأله جزاير بوده، اعتراض كرده است.

به دنبال چند انفجار در داخل اسرایيل، ارتش اسرایيل ديروز با هلى‌كوپتر و تانك و توپخانه به چند مركز در غزه و كرانه باخترى حمله كرد و جمع زيادى را شهيد و زخمى نمود؛ منجمله مركز محافظان [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین]، كنار خانه‌اش را موشك باران كرد و جمعى از محافظان عرفات را زخمى و يكى را شهيد نمود. جمعى از شهرك‌نشينان صهيونيست، با حمايت ارتش اسرایيل، به بازار و اجتماعات مردم فلسطين حمله كردند و آتش زدند. آمريكا هم حمايت رسمى جدى خود را از اسرایيل اعلام كرده است.

ديروز مردم لامرد فارس، در اعتراض به تغيير محل پالايشگاه گاز تظاهرات كردند و فرماندارى را آتش زدند. امروز هم تظاهرات داشته‌اند.

 

جمعه ۹ فروردين ۱۳۸۱

پيش از ظهر براى خطبه‌هاى جمعه مطالعه مى‌كردم. خطبه‌اى دربارة محرم و امام حسين (ع) و عاشورا و عزت و افتخار حسينى – كه از سوى رهبرى به عنوان شعار سال مشخص‌شده – و خطبه‌اى در مسائل روز، منجمله اجلاس سران عرب و تجاوز به فلسطين و انتقاد از موضع اعراب در مورد جزاير سه‌گانه ايرانى و فهرست تهديدهاى آمريكا ايرادكردم. عصر هم كار بازبينى [کتاب کارنامه و] خاطرات ۱۳۶۲ [= آرامش و چالش] را براى چاپ تكميل كردم.

رسانه‌هاى لبنان، اكثر تصميمات سران عرب را تأييد كرده‌اند، ولى گروه‌هاى انقلابى با آن به مخالفت برخاسته‌اند و اسرایيل رسماً آن را ردكرده است. در سوريه و اردن، تظاهرات پُرشور و خشمگينانه‌اى عليه تصميمات سران عرب و تجاوز جديد اسرایيل انجام شده كه با پليس درگير شده‌اند. تانك‌هاى اسرایيل، عملاً رام‌الله را اشغال كردند و به مقر [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین]، گلوله پرتاب نمودند.

جمعى از مردم ايتاليا اعلام كرده‌اند كه ديوار انسانى در مقابل تانك‌هاى اسرایيل براى دفاع از مردم فلسطين تشكيل مى‌دهند. سازمان ملل و اكثر كشورهاى اروپايى، تجاوز جديد اسرایيل را محكوم كرده‌اند. از ديشب تاكنون، سه عمليات شهادت‌طلبانه عليه اسرایيل انجام شده و جمعى از آنها را كشته‌اند. به نظر مى‌رسد، اسرایيل مصمم به سركوب بى‌رحمانه انتفاضه است. بحران بسيار جدى است و باعث شرمندگى سران عرب.

در افغانستان، چند سرباز آمريكايى‌كشته و مجروح شده‌اند. در پاكستان، نيروهاى آمريكايى، در تعقيب مخالفان با نيروهاى پاكستانى مشاركت‌ كرده‌اند؛ قبلاً [پرویز] مشرف، [رییس‌جمهور پاکستان]، اعلام كرده بود كه اجازه دخالت به نيروهاى آمريكايى نمى‌دهد.

آمريكا اعلام كرده كه از ارتش جمهورى آذربايجان، براى دفاع در مقابل ايران حمايت مى‌كند و با ارمنستان هم قرار همكارى نظامى گذاشته‌اند. در امارات، ديواره يك حوضچه تعميرات كشتى شكسته و ۱۳ نفر كشته و ده‌ها مجروح به جا گذاشته است. عراق و كويت، در اجلاس [سران عرب در] بيروت، آشتى‌كرده‌اند.

امروز عفت عازم زيارت كربلا شد.

  • نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
  • منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی