اکبر هاشمی بَهرَمانی (۳ شهریور ۱۳۱۳ – ۱۹ دی ۱۳۹۵) معروف به اکبر هاشمی رفسنجانی، روحانی و سیاستمدار ایرانی، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی، چهارمین رئیس‌جمهور ایران، نمایندهٔ امام خمینی در شورای عالی دفاع، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی در یادداشت‌های روزانه خود، به مرور خاطرات خود پرداخته است.

جمعه ۷ فروردين ۱۳۶۰

امروز از خانه بيرون نرفتم و ملاقات زيادى هم نداشتم. ابتدا چند نفر از بستگان آمدند. يكى از بازرسى وزارت كشاورزى بود. از وضع وزارتخانه تحقيقاتى نمودم. سپس آقاى سيد يعقوب خلخالى آمد و از روحيه آقاى شريعتى، كانديداى مجلس شوراى اسلامى از بویين زهرا  كه به خاطر ابطال انتخابات آنجا به وسيله هيأت شش نفرى شوراى انقلاب – از آمدن به ‌مجلس محروم شده است – صحبت كرد.

آقايان [محسن] رضایى و [رضا] سيف‌اللهى از اطلاعات سپاه آمدند و گزارشى از وضع ‌ضد انقلاب و كودتاچيان دادند و در خصوص تحويل گرفتن مركز اسناد اسلامى اصرار داشتند. آقاى خامنه‌اى، مخالف تحويل آن است. مى‌گويند ابتدا سازمان اطلاعاتى درستى بايد ايجاد شود و سپس اين مركز تحويل گردد. درباره طرح جديد سازمان اطلاعات نيز صحبت‏هايى ‌داشتند.

بعد از ظهر، ملاقات مهمى نداشتم و بيشتر وقت را صرف نوشتن مقاله‌اى درباره «سياست‌ در نهج‌البلاغه» نمودم. هشت صفحه نوشتم و فعلاً نيمه تمام است. تلفنى با آقاى خامنه‌اى ‌صحبت كردم. قرار شد فردا با من به زيارت امام بيايند.

 

شنبه ۷ فروردين ۱۳۶۱

بعد از نماز و ورزش، مشغول مطالعه شدم. آقاى فريدنيا اطلاع داد كه شب گذشته، دشمن در محل سايت پنج دزفول شكست خورده و سايت تصرف شده است. سپس آقاى [شيخ فضل‌الله] محلاتى از دزفول تلفن كرد و خبر پس گرفتن سايت چهارم را هم اضافه كرد و اينكه در رقابيه تعدادى شهيد داده‌ايم، ولى وضع تثبيت شده است.

خبر رسيد كه گروهى ضدانقلاب به ستاد مركزى نيروى زمينى حمله كرده‏اند و سرهنگ خرسندى معاون فرمانده نيروى زمينى را با چند نفر ديگر مجروح و حدود شش نفر را شهيد كرده‏اند. گويا سربازى كه عامل نفوذى و راننده يكى از افسران سطح بالا بوده، توانسته آنها را به ستاد ببرد. اخبار بعدى مى‏گويد كه يك نفر دستگير و دو نفرشان كشته شده‏اند. معمولاً پس از پيروزي‏هاى ما در جبهه، منافقان – كه به صورت ستون پنجم دشمن عمل مى‌كنند –  با اين‏گونه اقدامات تلاش مى‌كنند، پيروزى‌ها را در ذائقه مردم تلخ كنند و تحت‌الشعاع قرار دهند.

از جبهه خبر مى‌رسد كه امروز هزاران عراقى اسير شده‌اند كه بسيارى از آنها خود را تسليم كرده‌اند و غنايم فراوانى گرفته شده است. پنجاه نفر خود را تسليم كرده‌اند. آنقدر عراقى‌ها به سرعت منهدم مى‌شوند كه مسئولان نظامى جبهه به ترديد افتاده‌اند كه مبادا آمريكا دارد نقشه‌اى اجرا مى‌كند. آقاى [محمدعلى] نظران مى‏گويد كه يك لشكر در چنانه خود را تسليم كرده است.

آقاى [محمدحسن] زورق [معاون سياسى صداوسيما] مى‌گفت: جيش‌الشعبى عراق كه خوب مى‌جنگيده، اخيراً زود تسليم مى‌شود و خوب است تشويق شود.

عصر بچه‏ها از ليبى تلفنى صحبت كردند و از سفرشان راضى بودند. چند روزى در سوريه مانده‌اند و روز جمعه وارد ليبى شده‌اند. ارتباط خانوادگى با سران كشورهاى دوست، باعث رفع بعضى مشكلات مى‌شود كه با ارتباط ديپلماتيك قابل حل نيست. اين روش در روابط بين‏الملل مرسوم است. شب احمدآقا آمد و درباره آينده عراق بحث كرديم. با جبهه تماس گرفتيم. فرماندهان راضى بودند.

 

یکشنبه ۷ فروردين ۱۳۶۲

تا ساعت هشت و نيم در خانه مطالعه مى‌كردم. سپس در راه مجلس، براى عيادت آقاى مصطفى ملكى – امام جماعت مسجد همت تجريش – به بيمارستان قلب رفتم؛ حال‏شان خوب نيست و احتمال مى‌رود كه سرطان خون داشته باشند. از افراد مفيد و مؤثر و مخلص‌اند. به مجلس رفتم و گزارش‏ها را خواندم.

ریيس‏جمهور براى ديدار از نيروهاى دريايى و هوايى و افتتاح سد ميناب به بندرعباس رفته‌اند. من هم قرار بود بروم، ولى به خاطر شرايط موجود، دوستان گفتند، درست نيست ما دو نفر در يك سفر همراه باشيم؛ بايد به خاطر حفظ امنيت احتياط كرد.

از نخست‏وزير خواسته بودم كه درباره نشت نفت چاه‏هاى نوروز به دريا و آلوده شدن محيط زيست، طلبكارى كنيم و در موضع تهاجم قرار گيريم، نه دفاع؛ ايشان امروز در مصاحبه، خوب عمل كرد. عفت، فاطى، مهدى و ياسر امروز به رفسنجان رفتند و من تنها هستم. دو پيام براى سمينار حوزه و دانشگاه در قم و ائمه جمعه و جماعات شيعه و سنى در لار نوشتم و ارسال داشتم.

عصر به خانه برگشتم و تا آخر شب مطالعه كردم؛ بيشتر درباره عقد اخوت ميان مسلمين در زمان پيغمبر (ص) و سير تاريخى آن براى بحث‏هاى نمازجمعه.

شام را از دفتر امام آوردند؛ كتلت بود. آقاى سرگرد ترابى از دفتر مشاورت امام، تلفنى اجازه خواست كه براى همراهى ریيس‏جمهور به هرمزگان برود؛ موافقت كردم.

 

سه‏شنبه ۷ فروردين ۱۳۶۳

اخوى محمد، صبحانه را حاضر كرد. تا ساعت هشت صبح، راجع به وضع شيلات در كشورهاى پاكستان، هند، كره، ژاپن و… مطالعه مى‌كردم. سپس به زيارت امام رفتم. ايشان از وضع زندانيان نگران بودند. قرار شد، براى آزادى آنها كه خطرى ندارند، توجه بيشترى بشود. من راجع به جنگ و اختلاف ارتش و سپاه صحبت كردم و ايشان با من در اينكه مشكل بزرگ جنگ، همين اختلاف است، هم‏عقيده بودند و نيز از صدمه‌اى كه ملت دو كشور مى‌بينند.

من، ايشان و احمدآقا، اظهار نگرانى كرديم. روى هم رفته، نتيجه اين بود كه اگر يك عمليات بزرگ موفق انجام شود، بعد از آن، ما بايد پيشقدم براى اتمام جنگ شويم و از آن طريق، براى اسقاط حزب بعث عراق، اقدام كنيم. متفق بوديم كه با وضع موجود در جبهه‏ها، نمى‌توايم صلح را بپذيريم. درباره مشكلاتى كه نطق‌هاى پيش از دستور انتقادى و تند نمايندگان مى‌آفريند، هم صحبت شد. قرار شد در آينده فكرى بشود. همچنين قرار شد، امام، فرماندهان سپاه و نيروى زمينى ارتش را احضار كنند و در مورد اختلافات، به آنها اخطار نمايند.

دكتر معتمدى – پزشك امام – به منزل آمد و از سياست وزارت بهدارى در مورد پزشكان شكايت داشت. سرهنگ [مصطفى] ترابى از دفتر مشاورت امام [در ارتش] آمد و گزارشى آورد. آقاى بهزاد نبوى هم از جلسه امشب جامعه روحانيت مبارز [تهران] و احتمال حذف بعضى از همفكرانش از ليست كانديداهاى مورد حمايت جامعه روحانيت مبارز تهران، تلفنى اظهار نگرانى كرد.

گزارش‌هاى جبهه را آوردند. مسأله مهم، تأييد هيأت كارشناسان سازمان ملل در مورد كاربرد بمب شيميایى عليه نيروهاى ما است؛ گرچه صريحاً اسم عراق را نبرده‌اند، ولى مطلب روشن است؛ گو اينكه شياطين از همين عدم صراحت، براى تبرئه صدام استفاده خواهند كرد.

با جبهه هم تماس گرفتم؛ خبرنگاران را براى بازديد از جزاير مجنون به اهواز برده‌اند. دفترچه رمزى كه براى تماس تلفنى با جبهه تهيه شده است، كار را آسان كرده، اما چون زود به زود عوض مى‌شود، وقت‌گير است. آقاى [جلال] ساداتيان و آقاى [محمدجواد] اقبالى[پور] آمدند؛ برنامه مسافرت به قم را تنظيم كرديم.

 

چهار‏شنبه ۷ فروردين ۱۳۶۴

ساعت دوونيم بامداد با صداى شليك ضدهوايى‌ها بيدار شدم. تصادفاً داشتم خواب شروع حمله هوايى عراق را مى‌ديدم و ديگر تا صبح به خواب نرفتم. بعداً معلوم شد كه به يك منزل مسكونى بمب خورده است و سه نفر شهيد شده‌اند.

شخصى با اظهار اينكه كارى مهم و فورى دارد، نزد من آمد. او مدعى بود كه سال قبل، به عنوان ضدانقلاب كودتاچى با سفارت عراق در آنكارا تماس گرفته و دريافته است كه عراق چشم از خوزستان نپوشيده و خواهان صلح نيست! عملش به نظرم غيرعادى و مشكوك آمد؛ از [آقاى محمدى رى‌شهرى] وزير اطلاعات خواستم كه درباره او تحقيق شود.

احمدآقا آمد. راجع به جنگ و… صحبت شد. امام از من خواسته‌اند درباره اين نكته كه نيروى هوايى قادر نيست هواپيماهاى مهاجم عراقى را كه در ارتفاع ۷۵ هزار پایى اقدام به بمب‌اندازى مى‌كنند، مورد حمله و اصابت قرار دهد، تحقيق كنم. از دفتر مشاورت [امام در ارتش] خواستم كه رسيدگى كند و نظر بدهد.

آقاى [محمدباقر محى‌الدين] انوارى همراه آقاى محلاتى برادر [شيخ مجدالدين] محلاتى در شيراز آمدند. آقاى محلاتى پيشنهادى براى فروش ۳۵ [فروند] موشك هارپون از پاريس آورده بود. به فرمانده نيروى هوايى و دفترم گفتم كه رسيدگى كنند. معمولاً دلالان اسلحه اين‏گونه پيشنهادها را با اغراض خاصى مى‌آورند. ششمين موشك را به بغداد پرتاب كرديم و خبر اصابت آن به غرب دجله رسيد، اما منتظر اخبار تكميلى هستيم.

شب همراه با سران قوا مهمان احمدآقا بوديم و امام هم شركت كردند. در همان حال، حمله هوايى عراق به تهران رخ داد و مدت خاموشى طولانى شد. ۱۶ شهيد و ۱۹۰ مجروح از اين حمله عراق روى دست‏مان ماند. در اين جلسه، درباره كيفيت برخورد با مخالفان صدام در عراق كه از گروه‌هاى غير اسلامى و ناهمسو با ما هستند، بحث و اتخاذ تصميم شد. دير به خانه آمدم. تنها بودم.

 

پنج‏شنبه ۷ فروردين ۱۳۶۵

پس از نماز در همان ساختمان گلف اهواز، به مذاكره درباره مسائل جنگ پرداختيم. آقاى محسن رضايى از قرارگاه آمد و سپس رؤساى قرارگاه‌هاى نجف، كربلا، نوح، مسئولان توپخانه و مهندسى رزمى آمدند و هر يك گزارش وضع و كار را دادند و از مشكلات و كمبودها گفتند و تا نزديك غروب يكسره مذاكره كرديم.

پيش از ظهر با ریيس‏جمهور تلفنى مذاكره كردم. اطلاع داد كه ديروز حال امام به هم خورده و خطرناك بوده است. ايشان را كه خارج از تهران بوده، احضار كرده بودند و معلوم شد احضار من هم – كه ديشب انجام شد – به اين جهت بوده و به ديگران اطلاع نداده‌اند و امروز حال‏شان بهتر است و خطر رفع شده. عصر از بيت امام پرسيدم. آقاى [محمدعلى] انصارى گفت، حال‏شان به سرعت رو به بهبودى است و ديگر لزومى ندارد من بروم. عصر از اهواز به دزفول آمديم و شب را در پايگاه هوايى دزفول مانديم. عراق در جبهه شمال حمله كرده است.

 

جمعه ۷ فروردين ۱۳۶۶

در منزل بودم. صبح زود بچه‌ها به كرمان و رفسنجان رفتند. مهدي براي درس خواندن پيش من ماند. نماز جمعه را آقاي امامي كاشاني اقامه كرد؛ درباره مطالب سياسي خطبه، با من مشورت نمود. احمدآقا تلفني گفت، امام فردا در حسينيه [جماران] صحبت نمي‌كنند و از من خواست براي حضار صحبت كنم. جمعي از پزشكان سراسر كشور با امام ملاقات دارند.

عصر آقاي محسن رضايي آمد. باز هم از تاخير عمليات خبر داد و برنامه سه عمليات محدود را گفت. در مورد آينده ارتش و سپاه نظر داد كه اختيارات و مسئوليت‌ها را تقسيم كنند؛ به اين صورت كه دفاع از نقاط حساس مرزي و غير مرزي مثل خوزستان و عمليات برون مرزي برعهده سپاه باشد و ستاد فرماندهي كل قوا به جاي فرماندهي ستاد مشترك تشكيل شود. دفاع از مرزها و نقاط غير حساس نیز به ارتش واگذار شود.

 

يكشنبه ۷ فروردين ۱۳۶۷

صبح زود محسن را براي نماز بيدار كردم. اطلاع داد كه ياسر ديشب ساعت سه بامداد آمده. مجروح شده، پا و دستش تركش بمب خورده است. به دفترم گفتم جايي در بيمارستان برايش رزرو كنند. ساعت هشت و ربع ياسر را بيدار كردم. با عصا از زيرزمين بالا آمد. حالش بد نيست. ماجراي عمليات و مجروح شدنش را تعريف كرد.

ساعت ده و نيم شب جمعه چهارم فروردين، همراه يك گردان از لشكر ۱۰ سيدالشهداء(ع)، با قايق از روي سد دربنديخان به طرف شاخ سورمر حركت كرده‌اند. هنوز روي آب بوده‌اند كه دشمن متوجه حمله شده و آتش روي قايق‌ها باز كرده است ولي به سلامت به ساحل رسيده‌اند و از ارتفاع بالا رفته‌اند و قله‌اي را كه مامور تسخیر آن بوده‌اند،  تصرف نموده‌اند كه در اين هنگام صبح شده و نماز صبح را پس از فتح  قله در همان جا خوانده‌اند. سپس از آنجا با آتش، واحد ديگري را كه قله مجاور را بايستي تصرف كند، پشتيباني مي‌كردند كه تا ظهر طول كشيده و سپس ارتفاع را تصرف كرده‌اند و شصت نظامي عراقي را اسير گرفته و تحويل گروهان ياسر داده‌اند كه آنها را به پشت جبهه بياورند و اينها كه خط‌شكن بوده‌اند، مواضع خود را به گروهان پدافند تحويل داده و به عقب برگشته‌اند.

پس از گذشتن از آب، توسط هواپيماهاي عراقي بمباران شده‌اند كه تعدادي از افراد آنها منجمله ياسر و امیر مهدي موسوي خوئيني‌ها و مزّيني مجروح شده اند كه به مقر امداد منتقل و در آنجا پانسمان شده و به باختران [=كرمانشاه] اعزام كرده اند. در باختران هم مجدداً پانسمان شده‌اند و به هر يك دويست و پنجاه تومان داده و آنها را مرخص كرده‌اند كه به تهران بروند. خودشان با اتوبوس به تهران آمده اند و ساعت يك بامداد به ترمينال [جنوب] تهران رسيده و با كرايه يك تاكسي به مبلغ دويست وپنجاه تومان، به خانه آمده بودند. تلفني با عفت و بچه‌ها در رفسنجان صحبت كرد كه پس از شنيدن خبر دچار ناراحتي نشوند.

آقا جلال، ياسر و امير مهدي را به بيمارستان لبافي‌نژاد برد و ظهر اطلاع داد كه بستري شده‌اند و آقاي مزيني را كه او هم مجروح شده بود، پيش آنها بردند. آقاي محمدرضا رجبي، كارمند دفترم را هم که به طور سطحي شيميايي شده بود، به بيمارستان بردند.

به مجلس رفتم. گزارش‌ها را خواندم. به آقاي امامي كاشاني [عضو شورای نگهبان] درباره تسريع در تعيين تكليف نمايندگاني كه صلاحيتشان رد شده است، تذكر دادم.

جمعي از رزمندگان تیپ ۶ ویژه پاسداران آمدند، براي آنها صحبت كردم. دكتر [عبدالله] جاسبي [رييس دانشگاه آزاد اسلامي] آمد و مشكلاتش را با وزارت فرهنگ و آموزش عالي گفت. آقاي [عطاءالله] فضائلي [نماينده سميرم] آمد؛  او از ماموران وزارت كشور گله داشت. [آقای سید علی حسینی تاش] قائم مقام فرمانده نيروي دريايي سپاه آمد. گزارش وضعيت نيرو و نيازها را گفت. از عدم همكاري نيروي دريايي ارتش شاكي است. آقاي فاخري از ژنو آمد و  مطالبي براي تقويت سياست خارجي جنگ گفت.

عصر تا غروب در دفتر كاركردم. آقاي [رضا] امراللهي [رييس سازمان انرژي اتمي] مدعي است تكنيك تهيه آب سنگين را به دست آورده است و بودجه مي‌خواهد.

آقاي قاسمي آمد. از مشاهداتش در حلبچه گفت و در مورد اختصاص امكانات بيشتر به نيروهاي سپاه كه مرتب عمليات مي‌كنند، پيشنهادهايي داشت و از اينكه بودجه زيادي به ارتش مي‌دهيم، ناراحت است.

شب به منزل آمدم. محسن كه براي ديدن ياسر، به بيمارستان رفته بود، آمد و گفت حالش خوب است. موشك‌هاي امروز عراق را ديده بود. در نقاطي ديده‌بان گذاشته‌ايم كه با رؤيت موشك‌ها اطلاع مي‌دهند تا كه قبل از اصابت موشك وضعيت قرمز اعلان شود و پدافند آماده باشد. آنها نديده اند و بدون اعلام وضعيت قرمز، موشک اصابت كرد.

 

دوشنبه ۷ فروردين ۱۳۶۸

نزديك طلوع آفتاب، صداي انفجار مهيبي شنيديم. بعد از سئوال معلوم شد در صنايع دفاع، در سالن پركن فشنگ، باروت‌ها منفجر شده، يك نفر كشته و جمعي زخمي داشته است.

آقاي [سرتیپ محمدحسین] جلالي وزير دفاع خبر داد كه [از طرف نخست وزیر] بخشنامه شده عكس آقاي منتظري را [از اتاق‌ها] بردارند. كسب تكليف كرد و گفت مسأله نامه امام، اكنون در هيأت دولت مطرح است. بنا گذاشتم امروز در منزل باشم؛ ناراحتم. عفت هم خيلي ناراحت است.

دكتر ولايتي تلفن كرد و گفت شوروي‌ها پيشنهاد كرده‌اند كه ايشان سفري محرمانه به این کشور به زودي داشته باشد. نظر خواست؛ نظر موافق دادم. گفت عمان خبر داده است كه سعودالفيصل [وزیر خارجه عربستان سعودی] گفته قبل از تصميم راجع به حج، بايد روابط ايران و عربستان عادي شود. نظر دادم كه اگر قبل از آن مسأله حج حل شود، اعلان قبلي روابط مانعي ندارد. اطلاع داد مسأله عزل آقاي منتظري از سوي امام در هيأت دولت مطرح شده و نخست وزير به دستور امام بخشنامه كرده كه عكس‌هاي آقاي منتظري را در ادارات بردارند.

سعيد، فاطي و سارا از رفسنجان برگشتند. حالشان خوب است. ظهر خبر مهمي درباره رهبري آينده از راديو منتشر شد. عصر آقاي جواد لاريجاني [معاون سابق اروپا و آمریکای وزارت خارجه] آمد و از اقدامات آقاي دكتر ولايتي در شيوه بركناري ايشان گلايه داشت و براي ماندن در سمت مشاورت مشورت كرد.

از سپاه و ارتش در خصوص جمع آوري عكس آقاي منتظري كه امام دستور داده‌اند، تلفني سوال كردند. دستور از طريق دفتر و از مسير دولت ابلاغ شده است.

 

سه‌شنبه ۷ فروردين ۱۳۶۹

در منزل بودم. بيشتر وقت به استراحت، مطالعه و انجام كارهايي كه از دفتر آورده بودند، گذشت. آقاى شيخ محمد هاشميان آمد. دربارة موقوفات مُسترد شده در رفسنجان و اوضاع منطقه و نيز دربارة اعزام بازرس‌هاى پى‌درپى، براى بررسى مسائل موقوفات شيخيّه كه اخيراً به ايشان واگذار شده، گفتگو شد.

احمدآقا آمد. براى برگزارى مراسم سالگرد [ارتحال] امام و تكميل ساختمان حرم امام استمداد كرد. فاطى از كيش آمد؛ مقدارى صحبت كرديم.

 

چهارشنبه ۷ فروردين ۱۳۷۰

در گزارش‌ها، درگيرى‌هاى عراق در صدر است و پايانى برايش به چشم نمى‌خورد. آقاى [شيخ محسن] اراكى، امام جمعه دزفول و نماينده رهبرى در سپاه بدر عراق آمد و نيازهاى مجاهدان عراقى و دزفول را گفت و كمك گرفت.

آقاى [هادي] نژادحسينيان، [وزير صنايع سنگين] آمد. گزارش وضعيت صنايع سنگين شهر اراك را داد و گفت همه كارخانه‌ها در سال ۱۳۶۹ ركورد توليد را شكسته‌اند و براى ادامه پشتيبانى از صنايع استمداد كرد.

شوراى عالى ادارى جلسه داشت. اصلاح روش‌ها تصويب شد و مقرر گرديد طى بخشنامه‌اى به دستگاه‌ها دستور داده شود كه اقدام كنند. عصر هيأت دولت جلسه داشت؛ توزيع سهميه‌هاى ارزى در دستور بود.

 

جمعه ۷ فروردين ۱۳۷۱

در خانه بودم. وقت به مطالعه و استراحت گذشت. با تلفن، پيام كوتاهى براى روز قدس دادم. آيت‌الله خامنه‌اى در خطبه‌هاى [نماز] جمعه، معيارى براى نمايندگان صالح مجلس تعيين كردند كه به ضرر تندرو‌ها تمام مى‌شود؛ مخالفت و بدگويى از دولت و مزاحمت در امور اجرايى را به عنوان حركت منفى معرفى كردند؛ بسياري از ردصلاحيت‌شده‌ها، در جامعه به اين صفت شناخته شده‌اند و حتماً باعث ناراحتى آنها مى‌شود.

عصر آقاى [محسن] رضايى، [فرمانده ‌كل ‌سپاه ‌پاسداران] آمد. براى مبارزه با گرانى، پيشنهاد تشكيل واحدهاى توزيع از بسيجيان داشت. از اظهارات امروز رهبرى در نمازجمعه اظهار رضايت كرد.

عصر و شب بستگان اينجا بودند. ديشب با آيت‌االله خامنه‌اى دربارة مسائل انتخابات و صلاحيت نمايندگى، تلفنى صحبت كرديم؛ امروز از سفر [مشهد] برگشته‌اند.

 

شنبه ۷ فروردين ۱۳۷۲

بعد از نماز و مقداري قدم‌زدن در ساحل دريا و استماع اخبار و مطالعه گزارش‌ها، همراه عفت و والده و همشيره، قبل از ديگران صبحانه خورديم. آقايان ميرزاده، زنگنه، فروزش،شمخانى، رضايى، واعظى و يزدان‌پناه آمدند. مقدارى دربارة سطح معافيت‌هاى گمرگى بنادر آزادكيش مذاكره شد. مقدارى هم دربارة كارهاى پيشگامان سازندگى صحبت كرديم.

به آقايان فروزش و زنگنه دستور دادم، سريعاً دستور و برنامه‌اي براى اجازه دادن به مردم براى ايجاد بندهاى كوچك در مسير دهنه‌هاى كوچك كوهستانى براى مهار آب‌هاى فصلى و استفاده از اراضى موات زيردست تهيه كنند.

دسته جمعى سوار لندي‌كرافت سپاه شديم؛ با مسافربرى‌ كردن آن در خدمت حمل و نقل كيش قرار گرفته است. ساعتى در دريا گشتيم و ضمن گشت با همراهان مذاكراتى داشتم. آقاى شمخانى، [فرمانده نيروي دريايي]، گزارش كارهاى اقتصادى و سرويس‌دهى از امكانات نداجا [نيروي دريايي ارتش] براى بخش‌هاى ديگر را گفت. از حمل و نقل دريايى، هوايى و خدمات مهندسى، مجموعاً ساليانه حدود ۲۰۰ ميليون تومان درآمد دارند كه صرف امور عمرانى نيز مى‌شود. براى واگذارى اراضى نداجا در سيرجان و خرمشهر و ساختمان نيمه‌تمام نداجا در تهران اعلام آمادگي كرد.

آقاى [محسن] رضايى برضرورت اصلاح نيروهاى مسلح و تعديل مواضع سياسى نظام براى تسريع در سازندگى گفت. آقاى ميرى از طرح توسعه اسكله ‌ارتش به جاى ايجاد اسكله جديد گفت. در اسكله مشاهده شد كه جايگاه بارگيرى اختصاصى شناورهاى والفجر خالى است و اجازه استفاده به شناورهاى سپاه نمى‌دهند با توجه به صرفه‌جويى زياد در رفت و آمد و هزينه، گفتم مشتركاً استفاده كنند. ياسر هم در سفر دريايى با جت‌اسكى ما را همراهى مى‌كرد.

عصر مقدارى در دريا شنا كردم. نزديك غروب به سوى تهران پرواز كرديم. تأخير فائزه و بعضى همراهان در حضور هنگام پرواز، باعث اوقات تلخى و شرمندگى‌ام نزد همراهان شد و پرواز مدتى به تأخير افتاد.

 

یكشنبه ۷ فروردين ۱۳۷۳

تا ساعت ده‏ونیم صبح، گزارش‌ها را خواندم. مهندس [میرحسین] موسوى، [مشاور سیاسی رییس‏جمهور] براى تبريك عيد آمد و توصيه‌هایى در مورد دانشگاه‌ها داشت. آقاى [محمد] سعيدی‏كيا، [قائم‏مقام بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد.گزارشى از كار بنياد مستضعفان داد و براى راه‌آهن بافق ـ بندرعباس، توصيه‌هايى جهت كمك بيشتر داشت.

آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [مشاور رییس‏جمهور و رییس کتابخانه ملی] آمد. براى سفر به هند، به دعوت كتابخانه ملى این‏کشور، اجازه گرفت و براى اجراى طرح انتقال آب به يزد استمداد كرد.

آقاى [فریدون] وردى‌نژاد، مدیرعامل خبرگزارى جمهورى اسلامي [ایرنا]، آمد. گزارش كار داد و براى كمك به سخنگویى دكتر [حسن] حبيبى، پيشنهادهایى داشت. خواست مطمئن شود، از اينكه با تغيير وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی مي‌ماند. از دو سه مورد گزارش ناباب خبرگزارى ایرنا، به نحوى عذرخواهى داشت و راه جلوگيرى از تكرار را گفت.

عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. آیين‌نامه صادرات و واردات در دستور بود.

 

دوشنبه ۷ فروردين ۱۳۷۴

پيش از ظهر به دفترم آمدم. كارها را انجام دادم. از ساعت ده‏ونیم تا ظهر، جمعى از وزرا و معاونان و مشاوران به عنوان تبريك عيد آمدند. با آقاى [فریدون] وردى‌نژاد، [مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)]، در مورد سناريوي تبليغات در مقابل اقدام آمريكا براى لغو قرارداد شركت كونوكو مذاكره شد.

عصر به خانه رفتم. مهدى و فرشته آمدند.عفت عازم رفسنجان است، ولى به خاطر تنهايى فرشته مردد شده است.

 

سه‌شنبه ۷ فروردين ۱۳۷۵

اول وقت به مراسم شروع درختكارى طرح دو هزار هكتار نخل‏كارى متعلق به سازمان ارگ جديد رفتيم. نخلى كاشتم و از نخل‌هاى مجاور و يونجه‌زار و چاه آب بازديد كرديم. سپس براى بازدید طرح آبخيزدارى در دست اجراى جهادسازندگی كه به صورت آبخوان‏دارى اجرا مى‌شود، به محل رودخانه آب باريك در منطقه ريگان نرماشير پرواز كرديم. توضيحات شنيديم؛ به نظرم جالب آمد. شيوه جديدى است كه از استراليا الهام گرفته‌اند، ولى به خاطر داشتن طبيعت مناسب‌تر، وضع‏مان از آنها بهتر است و نمونه خوب در فساى شيراز، توسط مهندس [سیدآهنگ] كوثر، به نام طرح كوثر  در ۱۳۰۰ هكتار اجرا شده كه نتايج درخشانى دارد. شيوه آن هم چنين است: در مصب  رودخانه‌هایى كه آبرفت‌هاى دانه‏درشت با عمق مناسب وجود دارد، با پخش سيلاب در مناطق بالادست، آب‏ها به زيرزمين نفوذ مى‌كند و ذخيره مى‌شود و باعث غناي قنات‌ها و چاه‌هاى منطقه و جنگل‌هاى منطقه تزريق آب مى‌شود.

گفتند با اين روش، در ايران در مناطق شناسايى شده، مى‌توانيم ۱۴ ميليون هكتار را تحت پوشش قرار دهيم كه هشت ميليون هكتار زمين زراعى جديد به دست مى‌آيد و در همان منطقه گفتند، ۲۰ هزار هكتار جنگل و ۴۰ هزار هكتار زمين زراعى جديد، با مهار ۳۵۰ ميليون مترمكعب آب به دست مى‌آيد كه خيلى عظيم است و هزينه طرح هم در مقايسه با سدها كم است.

از نمايشگاه‌شان بازديد و توضيحات مهندسان و آقاى [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] را شنيديم. در فضایل طرح‌ و تشويق‌شان سخنرانى كردم. سپس در ميان روستایيان اطراف كه با طبل و دُنبك در اطراف خيمه جمع شده بودند، صحبت كردم و ثمرات طرح را برايشان گفتم و از سنگ نبشته طرح، پرده‏بردارى كردم و نمونه‌هاى اجرا شده را ديدم.

سپس با هلي‌كوپترها به طرف جازموريان پرواز كرديم.در راه آقاي سردار [قاسم] سليماني، فرمانده لشكر ۴۱ ثارالله، توضيحات خوبي داد. اطلاعاتش از استاندار كه همراه ما بود، بيشتر است؛ چون محلي و باهوش است. از رودخانه‌هاي شور و آغین و هلیل‏رود و درياچه جازموريان گذشتيم. چندين مقر ايل‌هاي عشاير را با كپرها و چادرها ديديم. براي اولين بار است كه جازموريان را مي‌بينم. فصل پُر آبي است و به خاطر باران فراوان امسال، خيلي پُرآب‌تر است و علوفه‌ها در بخشي از آن به چشم مي‌خورد.

در منطقه صولان، در بخش قلعه‏گنج كهنوج فرود آمديم. عشاير اطراف، اجتماع عظيمي داشتند. در مراسم آقايان [غلامرضا] فروزش، [قاسم] سليماني و مسئول كشاورزي، توضيحات خوبي از طرح عمراني منطقه دادند. با حفر و تجهيز حدود ششصد چاه عميق در منطقه كهنوج و جيرفت و واگذاري مجاني آنها به عشاير، برنامه اسكان و سامان‏دهي عشاير اجرا مي‌شود. به هر خانوار حدود هشت هكتار زمين و يك دوازدهم سهم موتور آبي داده مي‌شود. منطقه کلات مالک، فوق‌العاده پُرآب و داراي زمين‌هاي خوب است.

در جمع مديران در اهميت كار و عمران اطراف جازموريان صحبت كردم و با استماع اظهارات مدير آموزش عشاير، دربارة اهميت باسواد كردن آنها و تقويت مدارس شبانه‏روزي گفتم. سپس در جمع مردم صحبت كردم؛ با توضيح اهميت خدمات دولت، از آنها خواستم كه از اين فرصت استفاده كنند.

همراه مسئول عشاير، بر سر يك مزرعه و چاهي كه سال گذشته تحويلشان شده بود، رفتيم. دوازده خانوار زير خيمه‌هايي زندگي مي‌كردند كه تماماً از ضايعات نخلستان چوب خرما و برگ خرما، ساخته شده و با حصيرهاي بافته شده از ليف خرما پوشيده شده و فرش‏شان هم حصير است. با آب فراوان و زمين خوب فراوان، ولي چون تجربه و عشق كشاورزي ندارند، بهرة خوب نمي‌برند

يكي از كشاورزان به نام اورمحمد آمد. موتور را روشن كرد و به سئوالات دربارة محصولات جواب داد كه ناقص بود. در خيمه‌اش، از همسر و مادر و فرزندش، دربارة زندگي‏شان پرسيدم. معلوم شد گوسفند در گله دارند و از كوپن‌هاي دولتي، نان و قند و شكر و روغن و شيرخشك بچه‌شان داده مي‌شود. نيم سكه بهار آزادي، عيدي دادم. زمان لازم است تا اينها از فرهنگ عشايري، به روستايي و كشاورزي برسند.

به مقر برگشتيم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، شتردواني عشاير را تماشا کردیم كه با ايستادن روي شترها، آنها را مي‌دواندند. آقاي كرمي، ریيس ايل بيوت آمد و سخت ابراز ارادت كرد و خواست چند شتر و دويست هكتار زمين به من هديه بدهد؛ فقط شتر را پذيرفتم. گفتم خودش برايم نگه‏دارد و دو نيم سكه به او هديه كردم. به بچه‌هاي يك رزمنده مفقودالاثر نيز دو نيم سكه دادم.

براي شروع كار اجرايي سد نرماشير، به سوي دره نساء در كوه‌هاي جبال بارز، پرواز كرديم. هلي‌كوپترها به خاطر باد تا محل نيامدند. قسمتي را با ماشين رفتيم. در محل سد، آقايان وكيلي و رشيدي توضيحات دادند. سد خاكي براي تنظيم ۱۵۰ ميليون مترمكعب آب براي ۹۶۰۰ هكتار زمين نرماشير، با هزينه ۱۵ ميليارد تومان ساخته می‏شود كه پيمانكار آن نيروي زميني سپاه است. تاكنون به اسم سد نساء بود كه قرار شد «نرماشير» باشد.

صحبت دلگرم‏كننده‌اي در اهميت مهار آب‌ها در آن منطقه كردم. سپس خودم رانندگي پاترول را به دست گرفتم و بيست كيلومتر در جاده خاكي كوهستاني تا محل هلي‌كوپترها راندم؛ با اينكه حدود بيست سال است رانندگي نكرده‌ام، خوب و باعث تعجب همراهان بود.

دره نساء در اين فصل سرسبز است؛ با بوته‌هاي قيچ و اسكميل و رودخانه پُرآب. يكسره به فرودگاه پرواز و در فرودگاه، مصاحبه مفصلي با صداوسيما دربارة برنامه‌هاي سفر داشتيم. با خداحافظي بدرقه‏كنندگان به سوي تهران پرواز كرديم.

در مسير صحبت‌هاي مفيدي با آقايان [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] [حسین] مرعشي، [رییس دفتر رییس‏جمهور]، [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع]، [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و [محمدباقر] قاليباف، [فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (ص)] داشتيم. ساعت هشت شب به تهران رسيديم. اكنون در ساعت ده شب، از نوشتن چندين صفحه خاطرات فارغ شده‌ام و شام هم كه محافظان درست‏ كرده بودند، صرف شده است. فائزه هم به شمال رفته و بچه‌هاي ديگر هم در سفرند و من تنهايم. گفتم تلفن عفت را در لندن بگيرند كه از وضعش و نتيجه معالجه‌اش مطلع شوم.

 

پنج‏شنبه ۷ فروردين ۱۳۷۶

ساعت هفت و نیم صبح، براى سفر به اردبيل، به منظور بازديد از مناطق زلزله‏زده مشكين‏شهر و سرعين، از منزل به فرودگاه رفتم. عفت و فاطى هم آمدند. آقايان [علی‏محمد] بشارتى، [وزیر کشور]، [عیسی] كلانترى، [وزیر کشاورزی]، [علی] غيورى، [نماینده ولی‏فقیه در هلال احمر]، [جلیل] بشارتى، [رییس دفتر رسیدگی به مناطق محروم ریاست‏جمهوری] و [رسول] زرگر، [معاون عمرانی وزیر کشور و رییس ستاد حوادث غیرمترقبه] هم همراه بودند؛ به اضافه نمايندگان استان. ساعت نُه و نیم صبح در فرودگاه اردبيل استقبال و خيرمقدم توسط فرزند شاهد انجام شد.

يكسره با اتومبيل‌ها به منطقه و به روستاى گلستان رفتيم. اهالى استقبال گرمى كردند و من صحبت تسليت‌آميز و دلگرم‏كننده‌اى نمودم. از خرابه‌های زلزله بازديد كرديم. تقريباً تمام ساختمان‌ها ويران شده، اگر ساختمانى با مصالح خوب و اسلوب درست ساخته شده، مانده است.

مقدارى در چادر يكى از اهالى نشستيم. احوال‏پرسى كرديم. پنج فرزند داشت. از كمك‌هاى اوليه راضى‌اند و به بازسازى اميد دارند. مرحله نجات مردم و اسكان موقت تكميل شده و از امروز كار آواربردارى و بازسازى توسط بنياد مسكن شروع مى‌شود. ۱۳ هزار واحد از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد آسيب ديده و ۲۲۵ ميليارد تومان خسارت وارد آمده است. سپس به روستاى شيران رفتيم. آنجا هم همين وضع بود. مردم آنجا به شهر رفته بودند.

به شهر سرعين رفتيم. مردم استقبال گرمى كردند. چون ساختمان‌ها با سيمان و آجر و آهن ساخته شده، خسارات شهر جزیى بوده و تلفاتى نبوده. در اجتماع مردم صحبت كردم و از صبر مردم و همكارى آنها و تلاش مسئولان قدردانى كردم و وعده بازسازى سريع و خوب دادم.خيلى پُرشور و وفادارند. [آقای محمود احمدی‏نژاد]، استاندار، توضيحاتى در مورد وضع تأسيساتى داد كه براى استفاده از آب‏گرم [معدنی] و جذب جهانگردان ساخته شده است.

به شهر اردبيل رفتيم. بيرون شهر در میهمانسراى استاندارى، جلسه توجيهی بود. استاندار و مهندس زرگر، ریيس ستاد حوادث كشور صحبت كردند و گزارش اقدامات و برنامه بازسازى را دادند. قرار است به هر خانواده ۶۰۰ هزار تومان وام قرض‌الحسنه براى ساختمان و ۳۰۰ هزار تومان براى اصطبل حيوانات و ۱۰۰ هزار تومان براى ساخت خانه پانزده ساله بدهند و من هم قبول كردم كه ۲۰۰ هزار تومان، براى هر واحد، كمك بلاعوض بدهیم. مصالح هم سر كار به آنها برسانيم. دو تيپ نقشه ارائه شده؛ كوچك و بزرگتر. براى دام‌هایى كه تلف شده هم جداگانه كمكی شود؛ گفتند ۱۶ هزار دام تلف شده. مدارس و ساير تأسيسات عمومى را هم باید بسازيم. به‏گونه‌اى عمل می‏شود كه زمستان آينده، مردم خانه داشته باشند.

سپس به سوى فرودگاه رفتيم. در مسير همه جا مردم شهر و روستاها اجتماع داشتند و قربانى و تشكر و سپاس. مسئولان استان تقاضا داشتند كه مقدارى از سيب‌زمينى‌هاى كشاورزان را كه روى دستشان مانده است، بخريم؛ ممكن است فاسد شود. به [آقای عیسی کلانتری]، وزير كشاورزى گفتم پيگيرى كند. ناهار و صبحانه را در مسير برگشت و رفت، در هواپيما صرف كرديم. ساعت سه و نیم بعد از ظهر به خانه رسيديم.

عصر آسيد عباس طباطبایى و اعضای خانواده‌اش، براى تبريك عيد آمدند. آقاى [کمال] خرازى، [نماینده دائم ایران در سازمان ملل]، از آمريكا تلفن كرد و گفت، پخش مصاحبه مايك‌والاس با من در آمريكا باعث تحول عمده‌اى شده و افكار خيلى‌ها را عوض كرده و به خصوص كه پس از پخش مصاحبه، خود والاس به سئوالات مردم در مورد مطالب مصاحبه جواب داده و عمدتاً حالت دفاعى داشته است.

 

جمعه ۷ فروردين ۱۳۷۷

پيش از ظهر، وقتم با مطالعه و شنا در دريا گذشت. جلد سوم تاريخ تحولات سياسى را تمام كردم. [آقای محمدعلی طالب]، امام‌جمعه كيش از من خواست كه براى حل مشكل آیت‌الله [حسینعلی] منتظرى كمك كنم و گفت، جامعه انتظار دارد كه من نقش هماهنگ‌ كننده ‌گذشته را ادامه بدهم. هوا امروز در كيش گرم شده بود. قرار است آقاى [علی‌اکبر] ناطق [نوری، رییس مجلس] و آقاى [حسن] روحانى، [دبیر شورایعالی امنیت ملی] و [خانم خدیجه ثقفی]، همسر امام، بعد از مراجعت ما، جاى ما را بگيرند.

مغرب به خانه رسيديم. در گزارش‌ها، اعلاميه و شب‌نامه‌اى به اسم «مجمع مدرسان [حوزه علمیه] قم» قابل توجه است‌ كه از اقدامات رهبرى انتقاد كرده‌اند؛ در خصوص‌ تجليل‌هاى اغراق‌آميز از صداوسيما و حمايت از قانون‎شكنان حزب‌الله. همچنین‌ گزارش مطرح‌شدن جدى عقب‌نشينى اسرایيل از جنوب لبنان و نپذيرفتن هيچ شرطى از سوى لبنان و حزب‌الله براى عقب‌نشينى و حضور غيرمنتظره‌ رؤساى‌جمهور آلمان و فرانسه همزمان در مسكو اهمیت دارد. عفت به عيادت [خانم اعظم روحانی]، همسر شهيد مطهرى رفت و ديروقت آمد. شام را محافظان دادند.

 

شنبه ۷ فروردين ۱۳۷۸

به دفترم رفتيم. چند گروه از مديران كشور، براي ديدن عيد نوروز آمدند. با آقاي [مرتضی] محمدخان، [معاون اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام]، دربارة طرح نيشكر اهواز و با آقاي [حسین] كمالي، [وزیر کار و امور اجتماعی] دربارة مشكل اشتغال و با آقاي [جلیل] بشارتي، [رییس دفتر امور مناطق محروم ریاست‌جمهوری]، دربارة طرح‌هاي مناطق‌ محروم صحبت‌كردم. بعضي‌ها گفتند گران‌شدن زياد هزينه‌ها و آثار آن بر ساير كالاها، باعث رنجش توده مردم شده است. با آقاي [سیدمحسن] يحيوي، [عضو شوراي عالي نظارت بر انتخابات شوراها]، در مورد اشكالات شيوه نظارت بر انتخابات صحبت‌ كردم. دكتر [عباس] شيباني، [نماینده تهران]، درخواست داشت كه به فاطي بگويم، چند دستگاه دياليز كليه به مراكز درماني برساند. عصر سري به ادارات مربوط به دفتر ریيس مجمع [تشخیص مصلحت نظام] زدم و با آنها مذاكره كردم؛ اتاق‌هايشان كوچك و فضاي كارشان تنگ است.

درگيري در صربستان و كوزوو ادامه دارد و رو به شدت است. از امروز بخشي شروع شده كه بدون دخالت نيروي زميني دولت يوگسلاوي، تسليم نخواهد شد و [اسلوبودان] ميلوشويچ، [رییس‌جمهور یوگسلاوی]، بر سر موضع خودش خواهد ماند. گرچه اكثر دولت‌ها همچنان اعلان مي‌كنند كه به بمباران موشكي هوايي اكتفا مي‌كنند.

در آتش‌سوزي در تونل پانزده كيلومتري مون بلان كه فرانسه را به ايتاليا وصل مي‌كند، چهل نفر كشته شده‌اند و تبديل به خبر مهمي شده؛ گويا اول يك كاميون آتش گرفته و دود و آتش روي اتومبيل‌هاي ديگر كه راه برگشت نداشته‌اند، اثر كرده است.

 

یكشنبه ۷ فروردین ۱۳۷۹

امروز اولین روز كاری سال است. از ساعت نُه صبح تا یک بعد از ظهر، یكسره ملاقات های عید نوروز بود؛ وزرای سابق و فعلی، معاونان، نمایندگان مجلس، مدیران و شخصیت های متفرقه آمدند. ملاقات ها تمام نشد، به فردا موكول كردیم.

آقای علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما، گفت، بعد از پخش گزارش واحد مركزی خبر صداوسیما در مورد ماهیت چپ و دوم خردادی دانستن بعضی از افراد گروه ضارب سعید حجاریان، فشار زیادی از سوی محافل در رسانه های آنها، علیه صداوسیما می شود. گفت، اطلاعات دقیق است و از پرونده گرفته شده و چون سپاه ابتدا آنها را شناسایی كرده و گزارش را به رهبری و رئیس جمهور هم داده و با پخش این اخبار، تبلیغات فراوان آنها برای زیر سؤال بردن سپاه و بسیج و حزب الله ناكام مانده؛ در بسیاری از ملاقات ها هم این مطلب، جزو مذاكرات است. عصر و شب، در دفترم كار كردم و شب را هم ماندم.

یك گور دسته جمعی دیگر در اوگاندا، مربوط به فرقه مذهبی پیدا شده كه مسئله این مرگ چندصدنفری را جدی تر كرده است. محاكمه ده ها نفر از جمعیت اسلامی التحریر در ازبكستان و زندان های طولانی آنها، مورد توجه محافل مذهبی و جهانی است.

«یورو»، پول مشترک كشورهای اروپایی كه شروع چاپ خود را با حدود ۱/۵ درصد گران تر از دلار آغاز كرد، كم كم ارزان شد و مدتی است به زیر قیمت دلار سقوط كرده و كارشناسان، این را دلیل قوی تر بودن اقتصاد آمریكا از اروپا میدانند.

 

سه‌شنبه ۷ فروردين ۱۳۸۰

به دفترم رفتم. بيشتر وقت پيش از ظهر، صرف ديدار بازديدكنندگان عيد نوروز شد. به‌خاطر اينكه ماه محرم شروع شده، به دفترم گفتم، وقت ديدار عيد حتى‌الامكان ندهند. تا شب به كار پرداختم. حملات رسانه‌ها و گروه‌هاى دوم خردادى و رسانه‌هاى بيگانه به قوه قضایيه، به خاطر بازداشت‌ها و به خصوص بازداشت خانم [فاطمه] حقيقت‌جو، نماينده تهران، به مدت شش ساعت براى بازجویى و [نیز بازداشت] آقای ابراهيم شيخ و… تُند است. رسانه‌هاى خارجى، اظهارات رهبرى در خصوص زشتى حمايت اجانب از افراد و جناح‌هاى داخلى  را مورد انتقاد قرار داده‌اند.

در لبنان، اختلاف بين روحانيون مسلمان و مسيحى بر سر ادامه حضور نيروهاى مسلح سورى در لبنان، تُندتر شده است. در آستانه تشكيل اجلاس سران عرب در امان، [پایتخت اردن]، درگيرى‌ها در فلسطين تشديد شده. كوفى عنان، [دبیرکل سازمان ملل] به ياسر عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین] گفته، در جريان مذاكرات شوراى امنيت  [سازمان ملل]، تُندروى نكند كه آمريكا وارد شود و طرح را به نفع اسرایيل، وتو كند. دولت روسيه از ملاقات نماينده چچنى‌ها با مقامات آمريكا عصبانى است وگفته که اين اقدام، منافى با همكارى‌ها است.

 

چهار‌شنبه ۷ فروردين ۱۳۸۱

[آقاى على محمود ماريه]، سفير ليبى آمد وگفت، پيشنهاد [معمر قذافی]، رهبر ليبى، در اجلاس عمان اتحاديه عرب، مبنى بر بازگشت تمامى پنج ميليون آواره فلسطينى از سوى اعراب پیگيرى نشده و در نشست جارى در لبنان، اگر طرح امیر عبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی]، بدون قيد حق مراجعت تمامى آوارگان باشد، خيانت است و سرهنگ قذافى هم به خاطر اعتراض به عدم پيگيرى پيشنهادش، شركت نمى‌كند. گفت، محكوم‌ شدن يكى از مسئولان ليبى در دادگاه بين‌المللى لاهه، با فشار آمريكا انجام شد و ظالمانه است. گفتم، قبلاً به آقاى قذافى پيغام داده بودم‌ كه فريب نخورد. گفت، ميانجى‌گرى عربستان و مصر را پذيرفته‌ايم.

[آقاى اوكروما گوساكى]، سفير ژاپن براى خداحافظى‌آمد. گفت، صاحب‌نظران معتقدند كه از اول انقلاب تاكنون، نظر شما در مسايل مهم ايران، تعيين‌كننده بوده و هست و اكنون هم انتظار دارند كه شما اوضاع نامناسب فعلى را حل كنيد و اضافه كرد، مردم ژاپن كه مورد بمباران اتمى آمريكا قرار گرفته‌اند، بهتر از همه آمريكا را مى‌شناسند و ايران نبايد خود را در معرض خطر آمريكا قرار دهد. ايران در فضاى آرام، مى‌تواند تبديل به يك قدرت داخلى منطقه‌اى و جهانى شود و شما نبايد اين فرصت را از دست بدهيد.

از او پرسيدم، احساس مردم ژاپن در قبال تهديد اخير آمريكا و انگليس به استفاده از بمب اتمى چيست؟ گفت، محور سياست خارجى آمريكا در اين منطقه، اسرایيل است و در زمانى كه يك سال دوره استراتژيك در دانشگاه آمريكا مى‌گذرانده‌ام، اين موضوع مطرح شدكه چرا آمريكا در ژاپن از اتم استفاده كرد. پس از بررسى، نتيجه اين شدكه تلفات آمريكا در جنگ با ژاپن، به‌ تدريج اضافه شد و نزديك يك به يك رسيد. اين تلفات براى آمريكاييان قابل تحمل نبود، با اتم جنگ را ختم‌ كردند. امروز هم تلفات اسرایيل نسبت به تلفات فلسطينى‌ها، رو به افزايش است و اخيراً يك به دو و نيم رسيده و براى اسرایيل و آمريكا قابل تحمل نيست.

گفتم، به ايران مربوط نيست، خود فلسطينى‌ها مى‌جنگند و اگر مسأله آوارگان فلسطين حل نشود، مرتباً نيروهاى شهادت‌طلب اضافه مى‌شوند. از او خواستم، تحت فشار آمريكا، همكارى خود با ايران را كم نكنند؛ همان‌گونه‌ كه در پتروشيمى بندر امام و سد كارون اتفاق افتاد. گفت، وقتى‌كه با وام دهى براى سد توافق شد، خودش به اسرایيل رفته و اسرایيلى‌ها اعتراض شديد به اين‌ كمك ژاپن داشتند.

عصر آقاى محسن رضايى، [دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام] آمد. گفت، خطر آمريكا جدى است و در داخل اقدامى پيشگيرانه به چشم نمى‌خورد. گفت در اين خصوص به رهبرى نامه‌اى نوشته و از ايجاد ترديد خطر در صحبت ايشان انتقاد كرده و پيشنهادش براى رفع خطر، اين است ‌كه بار ديگر حزب‌الله و نيروهاى انقلابى در كشور به صحنه و مديريت بيايند. گفتم چگونه؛ راهكارى نداشت.

امروز كنفرانس سران عرب، در بيروت شروع به كار كرد، ولى فقط ۹ ریيس دولت عربى حضور دارند و ۱۲ ریيس نيامده‌اند و در سطح پايين‌تر آمده‌اند. كشورهاى مثل ليبى، اردن، مصر و قطر، هر يك به دليلى نيامده‌اند. در خود لبنان هم بين همين مقامات و وزرا بر سر مديريت و اولويت امور اجلاس اختلاف است. اسرایيل هم به [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین]، اجازه نداد كه در اجلاس شركت كند و بنا بود پيام ماهواره‌اى عرفات در افتتاحيه خوانده شود كه نشد و هيأت فلسطينى در اعتراض به خوانده‌نشدن پيام، قهر و اجلاس را ترك‌ كرد.

آمار تلفات زلزله افغانستان رو به ازدياد است. وزير كشور گفته كشته‌ها از ۳۰۰۰ نفر مى‌گذرد. همزمان جنگ جديد آمريكا عليه طالبان، در جنوب شرق افغانستان آغاز شده است.

  • نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
  • منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی