چهارشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۰
آقاى مهدى سلامت از ضعف مديريت مهندس سالور مدير عامل معادن زغال سنگ زرند و مخصوصاً از انتقال كاركنان از كرمان به زرند گلايه داشتند، بايد رسيدگى كرد.
بچهها تلاش كردند كه براى ديدن كاخ سعدآباد، اجازه تحصيل كنند. بالاخره با اصرار بچهها رفتيم. كاخها در حال تبديل به موزه بودند، ولى امروز كارشان تعطيل بود و فقط مقدارى وقت در فضاى باغ صرف كرديم. دو سال پيش شوراى انقلاب تصويب كرده كه كاخها را با اجناس قيمتى داخل آن تبديل به موزه كنند. مجريان مسامحه كردند و به كندى عمل شده و گويا فعلاً دو ساختمان آماده تحويل است. باغبانها از اينكه حكم استخداميشان ابلاغ نشده، شكايت داشتند، ولى از اينكه هزار تومان بر حقوقشان پس از انقلاب اضافه شده، راضى بودند. سربازان مأمور نگهبانى طمع داشتند كه يك روز در ميان، مرخص باشند. در محوطه بيرون كاخ، با بچههاى كميته عكس گرفتيم.
امروز تلفن منزل خراب است، ارتباط كم است و در نتيجه فرصتى براى مطالعه دارم. طرف عصر فرصتى پيش آمد كه به فيشهاى تهيه شده از نهج البلاغه در خصوص «سياست و حكومت» مراجعه كنم و براى هزاره نهجالبلاغه، مقالهاى كه از من خواستهاند «نهج البلاغه و سياست» بنويسم.
اوایل شب آقاى غيوران آمد و مطالبى راجع به دفتر هماهنگى و صنايع نظامى و كنترل قيمتها داشت. سپس آقايان حسنى و زمانى آمدند و از جريان تصادف در راه خوزستان كه چشم آقاى رضا فتاحى آسيب ديده، صحبت كردند و از زمانى خواستم كه گزارشهاى رسيده در تعطيلى را بياورند. خواستند كه نوار خاطرات دوران مبارزه را – كه نيمه تمام مانده – پركنم. قرار شد جمعه بيايند. اواخر شب آقاى محسن طباطبایى آمد و از پرونده تخلف مالياتى كه برايش ساخته بودند، نگران بود. قرار شد تذكر دهم، كه حق مراعات شود.
پنجشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۱
در تماس با اتاق فرماندهى جنگ، از جبههها سراغ گرفتم. گفتند، عملياتى كه قرار بود ديشب براى گرفتن سايتها بشود، به علتى انجام نشد. خطبه عربى را نوشتم و براى ترجمه فرستادم.
محسن رضایى خبر داد كه چهارصد و پنجاه عراقى داوطلبانه تسليم شدهاند. به نظر وى، بوى كودتاى نظامى در عراق مىآيد و ما بايد خودمان را آماده مسایل بعد كنيم. شب با آقايان خامنهاى، [ميرحسين] موسوى نخستوزير و احمدآقا در منزلمان جلسه داشتيم و درباره اوضاع بعد از جنگ بحث كرديم و تصميم گرفتيم. شام را از منزل احمدآقا آوردند. عدهاى از بستگان هم اوايل شب به ديدنم آمدند.
جمعه ۵ فروردين ۱۳۶۲
تا ساعت ده و نيم صبح، در خانه براى خطبههاى نمازجمعه، مطالعه مىكردم. نمازجمعه را در دانشگاه تهران اقامه كردم؛ بحثهاى عدالت اجتماعى تعقيب شد و شرحى بر بيانات امام در روز نوروز گفتم. سخنان ايشان، موضع ما را در مقابل طرفداران سرمايهدارى محكمتر كرده است. از بازداشت آقاى راغب حرب امام جمعه جبشيت لبنان، توسط اسرایيل گفتم و از حمايتهاى محافل دينى لبنان از او تجليل كردم.
عصر و شب به مطالعه و استراحت و بررسى كتاب «ارزشها و مكتبها» پرداختم. اين كتاب را در زندان نوشتهام و بنا است به صورت پاورقى در روزنامهها چاپ شود. لحن و مطالب كتاب نسبت به ماركسيسم و ماركسيستها مخصوصاً شوروى تند است. گرچه اگر مسئوليتهاى فعلى را نداشتم، اشكالى نداشت، اما در شرايط فعلى و با توجه به روابط دو كشور بايد تعديل شود.
شب خبر رسيد، در منطقهاى بين تهران و آمل – ۸۰ كيلومترى تهران – زلزله آمده و بخشى از كوهها به [جاده] هراز ريخته و از مسافران [اين جاده] تلفاتى گرفته و به روستاهاى منطقه هم آسيب زيادى رسانده است.
قرار بود امروز عصر، فائزه و حميد [لاهوتى] هم از مازندران به تهران بيايند. عفت كمى نگران شده بود؛ معلوم شد هنوز در گنبد هستند.
عصر احمدآقا آمد و راجع به جنگ و وضع كشور و سپاه صحبت كرديم. براى سپردن اختيارات فرماندهى كل قوا به [آیتالله] آقاى خامنهاى مشورت كرد؛ نظر موافق دادم. گزارشها را از مجلس آوردند؛ خواندم.
یکشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۳
تمام روز را در خانه بودم. بيشتر وقتم به مطالعه گذشت. به آقاى خرازى، مسئول تبليغات جنگ گفتم از خبرنگاران خارجى براى بازديد از جزيره مجنون دعوت كنند. قرار شد، خبرنگاران روز سهشنبه آينده [به جزيره مجنون] بروند. با آيتالله خامنهاى، تلفنى صحبت كردم و گلههاى برادرش آقا سيد هادى را منتقل نمودم.
از [آقاى علىاكبر ناطقنورى] وزير كشور درباره وضع انتخابات، توضيح خواستم؛ گفت حدود هزار نفر اسم نوشتهاند و نهضتآزادى، شركت نكرده است. وضع در همه جا عادى است.
با سرهنگ موسوى قويدل در قرارگاه خاتمالانبيا تماس گرفتم. از وضع جبههها راضى بود و گفت كه بارش باران زياد در هفته اخير، جبههها را آرام كرد؛ از ديشب تا امشب، مرتباً باران مىبارد و خيلى خوب شد، چون نيروهاى ما در جزاير و هور، هنوز مواضع جديد خود را تحكيم نكردهاند؛ آسيبپذيريم و باران، فرصتى براى تحكيم مواضع، بهدست مىدهد.
دوشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۴
ساعت پنج صبح، با صداى شكستن ديوار صوتى تهران توسط هواپيماهاى عراق و شليك ضدهوايىها بيدار شدم. حدس زدم كه موشك ما به بغداد اصابت كرده است. اخوى محمد [ریيس سازمان صداوسيما]، تلفنى اطلاع داد كه خبرگزارى فرانسه اعلام كرده كه انفجار مهيبى بغداد را لرزانده است. او ضمناً اطلاع داد كه هواپيماهاى عراقى بمبهاى خود را در بيابانهاى اطراف تهران ريخته و فرار كردهاند. عراق براى اولين بار اعتراف كرد كه ايران موشك در اختيار دارد.
پيش از ظهر، احمدآقا آمد و گفت كه بعضى از رسانهها گفتهاند، آمريكا به خاطر گروگانى كه در دست مردم لبنان دارد، تحت فشار است و مايل است كه براى حل مشكل، از ايران استمداد كند. اگرچه ما گروگانگيرها را نمىشناسيم، اما گفتم كه اگر چنين درخواستى شد، درباره آن و راهكار ممكن مشورت مىكنيم.
درباره [گرفتن] امكانات از شوروى مذاكره كرديم و از آقاى رفيقدوست خواستيم كه اقدام كند. ايشان نيز اطلاع داد كه سفير روس از اين مسأله خيلى خوشحال شده است. از وزير خارجه خواستم كه درباره تمايل ما به خوددارى از حمله موشكى به شهرها تبليغات كند. فردى اطلاع داد كه به اظهار خانم سودابه سديفى، عربستان سعودى از طريق آقاى [عليرضا] نوبرى تلاش كرده است كه بداند، آيا ما به سقوط صدام اكتفا مىكنيم يا بيشتر از آن را مىخواهيم. پس از مشورت به اين نظر رسيديم كه به او جواب ندهيم. او همچنين مدعى است كه بنىصدر دچار كسالت روانى شده است.
آقاى صياد [شيرازى] را احضار كردم كه برنامهاش را توضيح بدهد؛ قرار شد كه فردا بيايد. گزارشها را آوردند. امروز، عراق به چند شهر حمله هوايى كرده، ولى موفقيتى نداشته است. به [پايانه نفتى در جزيره] خارك هم حمله كرده است و گويا دو يا سه هواپيمايش ساقط شده است. احمدآقا پيشنهاد كرد كه حمله به بصره را شروع كنيم. آقاى [آیتالله] خامنهاى گفتند كه بهتر است تا فردا صبر كنيم. آخر شب تلفن به هتل محل اقامت عفت و بچهها در مدينه وصل شد و احوالشان را پرسيدم؛ خوب و راضى بودند.
سهشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۵
اول وقت از جبهه سئوال كردم، مسأله مهمى نداشتند. به زيارت امام رفتم. مشكلات بين ارتش و سپاه، اختلاف افسران نيروى زمينى با آقاى صياد فرمانده نيرو و ادامه گزارشهاى قبلى درباره مذاكرات غيرمستقيمى كه با آمريكايىها بر سر كمك به آزادى گروگانهاى آمريكايى در لبنان در مقابل گرفتن امكانات نظامى داريم، را گزارش كردم. در مورد دوم موافقند و دستور احتياط مىدهند. براى رفتن به خوزستان از ايشان خداحافظى كردم.
آقاى غزالى از مشهد آمد. از برخى مسئولان گله داشت. براى عيادت از مجروحان جنگ به بيمارستان طرفه رفتيم، هدايايى هم دادم. مصاحبهاى هم بعد از عيادت از مجروحان انجام دادم. به مجلس رفتم و كارها را انجام دادم. به منزل برگشتم. عفت و ياسر از مشهد رسيدند.
ساعت سه بعد از ظهر همراه با ياسر و مهدى و پاسداران براى سفر به جبهه با لباس بسيجى به راهآهن و با [خودروى] پيكان و به صورت ناشناس رفتيم. از ايستگاه رباط كريم سوار شديم كه كسى ما را نشناسد. در بين راه با آقاى [صادق] افشار ریيس راهآهن درباره وضع راهآهن و كمبود بودجه و برنامههاى توسعه مذاكره كرديم. با آقايان [محسن] رفيقدوست [وزير سپاه پاسداران]، [على] شمخانى [جانشين فرمانده كل و فرمانده نيروى زمينى سپاه] و [ابراهيم] سنجقى كه همراه بودند، درباره امور جنگ و سپاه و ارتش بحث كرديم. ساعت سه بعد از نصف شب بيدار شدم و تا صبح نخوابيدم.
چهارشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۶
در منزل بودم. مهدي براي درس خواندن به منزل دوستش رفت. به اخبار رادیو صداي آمريكا و رادیو بی.بي.سي گوش دادم. هنوز افتضاح كاخ سفيد در صدر اخبار است و مسائل خليجفارس به آن اضافه شده است. اخبار مربوط به انقلاب ايران، جاذبه زيادي در رسانهها دارد.
خاطرات را نوشتم. امسال هم يك دفترچه خاطرات مختصر، براي راه گم كردن ترتيب دادم. عفت و بعضي از بچهها براي اينكه در جريان امور كشور قرار داشته باشند، علاقه زيادي به ديدن خاطرات من دارند. اگر آنها را نامحرم به حساب آورم، ناراحت ميشوند و اگر در جريان همه رخدادهاي محرمانه قرار دهم، مصلحت نيست. به ناچار سال گذشته و امسال، در یک دفتر ديگر، حوادث بي اهميت و غيرحساس را مي نويسم كه ببينند.
پيش از ظهر احمدآقا آمد و سلام و محبت امام را ابلاغ كرد. نامهاي خدمت امام نوشتم مبني بر ضرورت حل بعضي از مشكلات كه غير از ايشان، كسي نميتواند آنها را حل كند: اصلاح قانون اساسي، تعداد نمايندگان، گزارش مذاكرات مجلس، تركيب شوراي نگهبان، مديريت قوه قضائيه، سنتهاي دستوپاگير شرعي و عرفي بي اساس، تعديل سياست خارجي و مشكل ارتش و سپاه و سياست خارجي و افراط كاريها به نام دين و انقلاب. ظهر ناهار از دفتر امام آوردند. به تنهايي غذا خوردم.
ظهر آقاي [خسرو] عروج [مسئول سپاه حفاظت انصارالامام] آمد. گزارش خودش و وضع سپاه حفاظت را داد. عصر دو نفر از تيپ زرهي ۲۰ رمضان سپاه آمدند. توضيحاتي درباره امكانات زرهي سپاه دادند و براي حل مشكل پرونده يكي از آنها استمداد كردند. از آقای [غلامرضا] آقازاده [ وزیر نفت] درباره خسارت وارده به اسکله آذرپاد و دو كشتي دنا و اوج پرسيدم؛ خيلي زياد نبوده است.
جمعه ۵ فروردين ۱۳۶۷
در منزل بودم. محسن براي سركشي به زمينهاي البرز و پسته كاري كه از سالهای پيش از پيروزي انقلاب شروع شده است، ديشب به قم رفت. امروز بيشتر وقتم به تماشاي تلويزيون و ويدئو و خواندن گزارشها گذشت.
آقاي سنجقي اطلاع داد كه ادامه عمليات والفجر ۱۰ روي شاخ شميران و سورمر و بردتكان در جبهه شروع شده و لشكرهاي تهران در آن هستند. نيروها در بعضي نقاط به راس قلهها رسيدهاند و درگيري ادامه دارد.
امروز شرارتهاي عراق كم بود. انتظار ميرفت هنگام نمازجمعه موشك پرتاب كند كه نكرد. موج تبليغات عليه عراق در ارتباط با بمباران شيميايي شهر حلبچه شديد است؛ يا از دست استكبار خبري در رفته يا برنامهاي دارند؛ بيش از حد انتظار است.
عفت از رفسنجان تلفني احوالپرسي كرد؛ نگران ياسر و مهدي است كه در جبههاند. من هم خبري از آنها ندارم. آقاي سنجقي اطلاع داد كه ۹۵ درصد اهداف در ارتفاع موردنظر به دست آمده است. قرار شد خبر مرحله ششم عمليات را فردا اعلام كنيم.
شنبه ۵ فروردين ۱۳۶۸
ساعت نه و ربع به مجلس رسيدم. خيابانها تحت تأثير تعطيلات عيد، هنوز خلوت است. گزارشها را خواندم. به آيتالله [موسوی] اردبيلي [رئیس قوه قضائیه] تلفن كردم. به دفتر آمدند. يك ساعتي درباره تصميم اخير امام و مسأله خبرگان و موضوع آيتالله منتظري مذاكره كرديم و راههاي ممكن حل مشكل را بررسي نمودیم.
آقاي عبدالله نوري [نماینده امام در سپاه پاسداران و جهاد سازندگی] آمد. گزارشي از وضع سپاه و تبليغات سپاه و برنامههاي فرهنگي و سياسي داخل سپاه داد و ضرورت كنترل خودسريهاي داخل سپاه را گفت و براي به نظم كشيدن سپاه استمداد كرد؛ تاييد كردم. او هم از مسأله آقاي منتظري تا حدي مطلع بود و اظهار نگراني ميكرد؛ همه چيز را نميداند. همسر آقاي بهرامي [از هم درسان دوران طلبگی] آمد؛ پيغام آورده بود. براي نجات خود، كمك خواسته است. عصر تا ساعت چهارو نيم در دفترم كار كردم. به خانه آمدم.
در مسير براي اولين بار به نظرم آمد، بدحجابي نسبتاً وسيع است. خانمها بخشي از موي سر را بيرون ميگذارند. آرايشها غليظتر و جورابهاي نازك زياد شده است. احتمالاً حال و هواي نوروز و مسافران شهرستاني هم در اين منظره بيتأثير نيستند. به خانه آمدم، كسي نبود.
به دفتر امام رفتم و با احمدآقا مذاكره كرديم. خبر داد كه امروز نامهاي از آقاي منتظري به امام رسيده كه نوعي عذرخواهي است و اعلام كرده كه از اين به بعد، نظر امام را بر نظر خودشان مقدم خواهند داشت. این نامه کمی از خشم امام كاسته است، ولي هنوز امام بر روي نظر خود هستند و فقط با دادن مهلت بيشتر، ممكن است موافقت كنند. پس از مذاكره زياد، باز هم به اين نتيجه رسيديم؛ حتي الامكان بايد از وقوع آن جلوگيري شود. ولي احتمال قبول امام ضعيف است.
يكشنبه ۵ فروردين ۱۳۶۹
ساعت هشت و نيم صبح در فرودگاه نظامى جاسك با استقبال رسمى فرود آمديم. مذاكره با نمايندگان مردم انجام شد. درخواست مردم براى آب و برق و تعهد بودجه و دستور به استاندار براى انتقال آب و تأمين برق را پذيرفتم.
با هلىكوپتر به سوى بشاگرد پرواز كرديم. از كوههاى بلند و خشك به مدت ۴۵ دقيقه گذشتيم. از چهار رودخانه كم آب و سپس نميرده عبور كرديم. آقاى [احمد] خرّم، استاندار[هرمزگان]، در مورد طرح مهار آب و اتصال جادهها به جاسك و استفاده از نيروهاى متخصص و نيز مردم محرومِ شيعة بَشاگرد، براى تغيير وضع جمعيتى شهر مرزى حساس جاسك، برای اطمينان بيشتر توضيح مي داد؛ از اينكه اين سياست را در بسيارى از نقاط مرزى انجام دهيم، ابراز آرزو و اميد كردم.
سپس با هليكوپتر در منطقه خمينى شهر بشاگرد، جايى كه با كمك كميته امداد [امام خميني] براى تمركزِ امور [محروميتزدايي] بشاگرد ايجاد شده است، فرود آمديم. پس از استقبال پرشور مردم، به روستای [محروم] «بوسمن» رفتيم.
در راه، آقاى والى مامور كميته امداد و همچنين [آقاي احمد خرم] استاندار [هرمزگان]، درخصوص اقدامات انجام شده براى عمران بشاگرد و محروميت زدايي از مردم و منطقه در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي توضيح دادند. استعداد محدود منطقه براى كاشت نخل و مهار آب و اقدام مطالعاتى دانشگاه اصفهان را شنيدم. استقبال پرشور مردم بوسمن در كنار كَپَرها، ديدنى بود.
به يك كپر در منزل آقاى ابراهيم ملكپور رفتم. پس از مذاكره و احوالپرسى و دادن عيدى، شاگردان دختر و پسر مدرسه آيتالله حايرى شيرازى سرود خواندند. از آنها سؤالاتي پرسيدم و امتحان كردم. وعده دادم كه از محل درآمد جزيره كيش، به جايِ كپرها، خانه بسازيم. همانجا به آقاي [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييسجمهور]، دستورِ انجام دادم. به ميدان خمينىشهر بَشاگرد برگشتيم. براى مردم سخنرانى كردم. به دستشويي واقع در همان ميدان رفتم؛ در حالى كه مردم همچنان شعار مىدادند!
سپس به سوى شهر كهنوج [در استان كرمان] پرواز كرديم. از دشتهاى آباد رودان تا كهنوج گذشتيم. اين منطقه از لحاظ آب و زمين بسيار غنى است؛ استحصال مركبات و مزارع از بالا ديده مي شد.
در كهنوج، استقبال پرشور مردم ستودنى بود. از ساعت يك و نيم تا ساعت سه و نيم بعد از ظهر، در محل هلالاحمر، به ناهار و نماز، استراحت و مذاكره پرداختيم. بسيارى از مردم، بيرون محل اقامت، تا موقع سخنرانى مانده بودند. به محل سخنرانى رفتم. اجتماع مردم خيلى وسيع بود. نشستيم، [آقاي سيد حسين مرعشي]، استاندار [كرمان] خوشامد گفت و من سخنرانىِ گرم و اميدبخشى داشتم.
از آنجا به منطقه عشايرى پرواز كرديم. پس از استقبال عشاير [منطقة گنج آبادِ سرخقلعه]، در چادر رييس عشايرِ [طایفة علیدادی، ایل] سليمانى، که پدر یک شهيد روحانی بود، خيرمقدم توسط طلبة عشايرى ايراد شد. درخواست آنها براي اسكان، به جاى كوچ و ييلاق و قشلاق، برايم جالب بود؛ در مواردى عشاير از اسكان استقبال نمىكنند.
به سوى جيرفت پرواز كرديم. در هليكوپتر، آقاى [سيد حسين] مرعشى، استاندار [كرمان]، دربارة منطقه و توسعه خوب كشاورزى و برنامههاى ديگر، توضيحاتِ خوبي داد. در محل مزرعه نمونة مركبات كشاورزى با ۶۰۰ هكتار از انواع مركبات با آبيارى قطرهاى، فرود آمديم.
توضيح مهندسان دربارة مزاياى آبيارى قطرهاى را شنيديم. آنها گفتند اين كار، حدود ۷۰ درصد صرفهجويى در آب، با محصولات و راندمان بهتر است. دربارة بودجه مورد نياز آن نوع آبيارى و برنامه قطرهاى كردن ۲۵۰ هزار هكتار در سال و مقايسه سودِ محصولات متنوع منطقه مذاكره كردم؛ بيشترين سود از خرما و سپس پسته، سيبزمينى وگندم است.
با ماشين به سوى شهر جيرفت رفتيم. استقبالِ پرشورِ روستاييان در مسير و قربانىهاى فراوان در مسير و در شهر، باعث تعجب همراهان شده بود. به باغ باصفاىِ «سازمان عمرانِ جيرفت» رفتيم. جواب احساسات مردم بيرون باغ را دادم.
بعد از نماز، در جلسه مسئولان [کمیته برنامه ریزی] استان كرمان شركت كردم. پس از توضيحات استاندار و مسئولان، براى پرداخت بودجه جهت احداثِ بعضى راههاى مواصلاتي لازم، تعمير باغ، تأمين آب روستاها، بازسازي و ساخت مدارس وعده دادم. نمايندگان مردم كوهبنان از جدا شدن بخشى از كوهبنان و الحاق آن به استان يزد، شكايت داشتند.
در حين قدم زدن در باغ، شكايت مخالفان نماينده جيرفت، با لحن دوستانه مطرح شد. با نمايندگان استان [كرمان] در مجلس جلسه داشتيم؛ درخواست توجه بيشتر به كرمان و دادن طرحهاى عمرانى و آب سيرجان و رفاه بيشتر براى كاركنانِ معدن زرندِ كرمان داشتند. شب با خستگى مفرط خوابيدم.
دوشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۰
ساعت هشت و نيم صبح به دفترم رسيدم. از ديشب تا امروز عصر، يكسره باران مىباريد. تا ظهر چند ملاقات تشريفاتى داشتم؛ بدون وقت قبلى براى تبريك عيد آمده بودند. دكتر [محمد علي] نجفى، دكتر [محمد حسين] عادلى، مهندس [حميد] ميرزاده، مهندس [منصور] رضوى، مهندس [محمد] سعيديكيا و مديران دفتر.
[علي محمد] بشارتى و [مرتضي] الويرى آمدند. [آقاي بشارتي، قائم مقام وزير امور خارجه]، گزارش سفر به آفريقا را داد و موفقيت سياستها را در سال گذشته تبريك گفت. دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييس جمهور] آمد. قرار شد خانههاي سازمانى براى اعضاى دولت بسازيم. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. در مورد قيمت دوده، لاستيك و نوشابه و جبران كسرى بودجه شهردارىها تصميمگيرى شد. شب به خانه آمدم. بچهها از سفر كيش برگشته بودند.
شب دكتر [حسن] روحانى، [دبير شوراي امنيت ملي] آمد و دربارة كمك به معارضان عراق مشورت كرد. خبر داد كه امروز سپاه بدرىها به منافقين كه نزديك مرز آمده بودند، حمله و آنها را تارومار كردهاند.
چهارشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۱
جمعى از نمايندگان فعلى مجلس، آقايان [سيدعلي] عوضزاده، [نماينده شيروان]، هادى غفارى، [نماينده تهران] ، [صادق] خلخالى، [نماينده قم]، [نادر] كاووسى، [نماينده تويسركان]، [سيد ابوالحسن] حايرىزاده، [نماينده بيرجند]، [غلامحسين] آقايى، [نماينده همدان]، برزنجى، [قادر] شريفزاده، [نماينده پيرانشهر]، [قاسم مهرزاد] صدقيانى، [نماينده سلماس]، [ماشاالله] حيدرى مقدم، [نماينده دلفان و الشتر] و [حسين] نجفى، [نماينده خواف] كه صلاحيتشان در هيأت اجرايى رد شده است، براى استمداد و رفع مشكل آمدند. هر يك خود را مظلوم مىدانند و همه صحبت كردند. گفتم شكايت بنويسند تا من پيگيرى كنم.
آقايان [مهدي] كروبى و [سيدمحمد]موسوى خويينىها آمدند و از روند انتخابات اظهار نگرانى كردند. معتقدند جوى به وجود آمده كه تصور اين است، حاكميت مىخواهد جناح آنها را حذف كند. مىگويند تحت تأثير همين جو، هيأتهاى اجرايى اقدام به حذف كردهاند. نگران هستند كه در مراحل بعدى، هيأتهاى نظارت و خود مجلس افراد بيشترى را حذف كنند. از من مىخواهند كه اقدامى براى علاج نمايم. رونوشت نامهاى را كه براى رهبرى نوشتهاند، به من دادند. در آنجا گفتهاند اگر اين وضع اصلاح نشود، مجمع روحانيون مبارز در انتخابات شركت نخواهد كرد؛ به آنها گفتم از موضع دلسوزى حرف بزنند و تهديد به كنارهگيرى نكنند.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. گزارش انتخابات و نظارت توسط [عبدالله نوري]، وزير كشور و گزارش وضع ميانجيگرى در قرهباغ توسط دكتر ولايتى، [وزير امورخارجه] داده شد. دربارة مشكل اين ميانجيگرى، با توجه به توقع مردم آذربايجان كه ايران حامى مسلمانان در مقابل ارامنه باشد و اينكه در صورت جانبدارى از آذرىها، فرصت ميانجيگرى از دست مىرود و ارامنه تحت حمايت غربىها و به خصوص آمريكا قرار خواهند گرفت، مقدارى بحث كرديم. افطار به خانه آمدم. بستگان و بچهها مهمانمان بودند.
پنجشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۲
تا عصر وقتم به استراحت و مطالعه و پيادهروى در ساحل دريا گذشت. عصر، ساعتى جت اسكى سوارى كردم و به نقاط دور دست دريا رفتم؛ چون محافظان نتوانستند همراه باشند، ناراحت شده بودند. مقدارى هم در دريا شنا كردم.
محسن رضايى، [فرماندهكل سپاه پاسداران] و [حميد] ميرزاده آمدند؛ مذاكراتى داشتيم. آقاى رضايى از سياستهاى تنگنظرانهاى كه مانع سرمايهگذارىها و جلب سرمايه خارجى و امنيت اقتصادى مىشود، انتقاد داشت و گفت دارند مراكز اشغال شده توسط سپاه در جنگ را بررسى مىكنند كه هنوز حدود يك هزار و سيصد مورد است تا موارد مورد نياز انتقال قطعى شود و موارد غيرلازم به ارگانها برگردد.
سر شب مقدارى در خيابانهاى كيش با ماشين گشتيم و از بيمارستان نوساز بازديد كرديم؛ تميز و جامع و خوب است. سپس از يك كارگاه خياطى كه حدود هفتاد چرخ دارد و به منظور صادرات به كيش آمده است، بازديد كرديم. از دو آبانبار كه با مدل آبانبارهاى قديم مناطق يزد و كرمان، به منظور جمعآورى آب باران و نيز ارايه مدل آثار قديمى براى سياحان ساخته شده است، ديدن كرديم. سپس براى شام به رستوران درخت سبز رفتيم. همه همراهان آمده بودند و مردم را هم مانع نشده بودند.
آقاى [سيدحسين] مرعشى، استاندار كرمان و آقاى [بيژن نامدار] زنگنه، وزير نيرو هم اضافه شده بودند. توضيحاتى دربارة منطقه ويژه اقتصادي در دست احداث سيرجان دادند. اين منطقه ويژه مىتواند مركز و انبار جامعى براى كالاهاى عمده مورد نياز باشد. دربارة مسأله قيمت آب در مناطق ممنوعه براى مصارف صنعتى و شُرب، مذاكره شد. آقاى مرعشى مدعى بود آببها خيلى گران در نظر گرفته شده، ولى دفاع آقاى زنگنه هم قوى بود.
بعد از شام از چند خانواده كه در رستوران بودند، احوالپرسى كردم. به پاويون برگشتيم و خوابيدم. در گزارشها هنوز مسأله روسيه در رأس است.
جمعه ۵ فروردين ۱۳۷۳
موضوع بیماری آقای [بوریس] يلتسين، ریيسجمهور روسيه، در گزارشها مورد توجه است. پيش از ظهر از نخلستان كيش و مركز فاضلاب بازديد كردم. كمى باران بارید. كنار ساحل قدم زدم؛ سرگرم تماشاى ماهىهاى رنگارنگ شدم.
بعد از ناهار و نماز به سوى سيرجان پرواز كرديم. بعضى از همراهان مستقيم به تهران رفتند. چون هواپيماى بزرگ نمىتواند در سيرجان بنشيند، هواپيما را عوض كردند. از سیرجان، بلافاصله با هلىكوپترهاى نداجا= [نیروی دریایی ارتش] كه از بندرعباس آمده بودند، به معدن گلگهر پرواز كرديم. در گلگهر، مراسم رسمى نظامى و بازديد از معدن و كارخانه و انبارها و بارگيرى قطار انجام شد.
در مراسم افتتاح شركت کردیم. جمعى از مديران و سفیران خارجى هم آمده بودند. بعد از ارایه گزارشها و صحبت تشويقآميز من و مصاحبه با صداوسيما ، به سيرجان پرواز کردیم و بلافاصله به تهران رفتیم. عفت و فاطى و سعيد و بچهها به رفسنجان رفتند و بقيه با من به تهران آمدند. در راه، با آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری]، دربارة طرحهاى وزارت راه، منجمله آزادراه تهران- شمال و سواحل خزر صحبت كرديم.
شنبه ۵ فروردين ۱۳۷۴
ساعت هشتو نیم صبح به سوى بندرعباس پرواز كرديم و بلافاصله با هلىكوپترها به شهر رودان رفتيم. در كنار استاديوم، محل اجتماع مردم فرود آمديم. [آقای سیدعلیبمان میرخلیلی]، نماينده مجلس خيرمقدم گفت و خواستههاى مردم را مطرح كرد. بيش از همه، روى انتزاع معدن فارياب از استان كرمان و الحاق آن به استان هرمزگان تكيه كرد. برای مردم صحبت دلگرمكنندهاى نمودم.
اینجا منطقه مستعدى است. آب و خاك خوبى دارد. گفتند بيش از شش چاه عميق و نخل و مركبات و محصولات ديگر دارد. در سفر استانى به اينجا نيامده بودم و در اين سفر جبران كردم. هدف اصلى سفر، افتتاح پالايشگاه فروکروم و فرومنگنز فارياب است.
بلافاصله به طرف كارخانه پرواز كرديم. ابتدا به محل معدن رفتيم. مهندس [محمد] علىآبادىزاده، مديرعامل توضيحات داد. معدن مهمى است. قبل از انقلاب، توسط رضایيها كشف و بهرهبردارى مىشده. بعد از انقلاب راكد بوده، ولى در برنامه اول، مجدداً فعال شده است. در گذشته فقط سنگ كروميت صادر مىشد، ولى اكنون با ايجاد پالايشگاه، قسمتى از معدن، پالايش و تبديل به فروكرم مىشود كه ارزش افزوده زيادى دارد. هر تُن سنگ را صد دلار صادر مىكنند و فروكرم را تُنى ششصد و پنجاه دلار صادر مىكنند. علاوه بر آن، در صنايع داخلى هم مصرف زيادى دارد و به قيمت هر كيلو دويست و شصت تومان فروخته مىشود. در معدن، قسمت روباز را ديديم و يكى از تونلهاى معدن را هم بازديد كرديم. آقای علىآبادى گفت، تاكنون ۵/۳ ميليون تن ذخيره قطعى و حدود بيست ميليون تن ذخيره احتمالى داريم. از تونل معدن، آب شيرين فراوان خوبى هم به دست مىآيد كه در كارخانه مصرف دارد. تعداد زيادى سدهاى كوچك هم در دره زدهاند كه آبهاى باران فصلى را جمعآورى مىكنند.
به محل كارخانه در هفت كيلومترى معدن رفتيم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، در جلسهای توضيحات دادند و گفتند تكنولوژى را از چين گرفتهاند و براى دو واحد توليد فروكرم، با ظرفيت پانزده هزار تن و فرومنگنز، با ظرفيت بيست هزار تن، تاکنون نوزده ميليون دلار ارز و سه و نيم ميليارد تومان، هزينه شده و براى توسعه كارخانه، با اضافهكردن چهار كوره ديگر، ظرفيتها را چندبرابر مىكنند.
كلنگزنى كردم و از لوح پردهبردارى نمودم. در توسعه، همه كارها را خودشان بدون نياز به خارج انجام مىدهند. از بخشهاى مختلف بازديد كرديم و در اجتماعى، گزارش [آقای حسین محلوجی]، وزير معادن و فلزات و خيرمقدم [آقای مرتضی بانک]، استاندار كرمان را شنيديم. نشان سازندگى را به مهندس علىآبادى [زاده تبریزی] دادم و سخنرانى تشويقآميز در اهميت كار نمودم. به كيش مراجعت كرديم. در راه آقاى سيد مجتبى [عبداللهی]، فرمانده مبارزه با قاچاق در منطقه توضيحات داد و نيازها را گفت.
یكشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۵
جمعى از همراهان به تهران رفتند و جمعى در كيش ماندند و جمعى همراه من به سوى بندرعباس پرواز كردند. در فرودگاه بندرعباس، پس از استقبال با هلىكوپترهاى نداجا [= نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی]، به بندر شهيد باهنر پرواز كرديم. براى ديدن زيردريايىهایى كه اخيراً از روسيه خريدهايم – به نام كلاسكيلو – هر دو فروند كنار اسكله پهلو گرفتهاند. فرودآمديم و از يك استوانه باريك، مثل چاه با پلههاى مخصوص به درون آن رفتيم. آقايان [علی] شمخانى، [فرمانده نیروی دریایی]، [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات]، [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] و محافظان با من بودند. در حدود يك ساعت، در بخشهاى مختلف توضيحات شنيديم.
درون زیردریایی، محفظهاى در حدود ۱۴× ۷×۵۴ مترمكعب، خالى است و به چند اتاقك تقسيم شده و تمامي آنها مملو از تجهيزات است. موتورها، سونارها ، مخابرات، آتشنشانى، محل استراحت، اتاق پزشكى، راهروها، بسيارى سيمپيچها و باطرىها، با قدرت حركت از ۱۷ گره دريايى و غوص تا عمق بيش از ۲۰۰ متر و با شش اژدرافكن با بُرد حدود ۲۰ كيلومتر و سر جنگى ۳۰۰ كيلو و ۵۷ خدمه كه همگى در روسيه، به مدت شانزده ماه آموزش ديدهاند. طول بدنه در بيرون ۷۴ متر است. با طراحى و محاسبه فوقالعاده پيچيده، از عجايب صنايع نظامى است كه گويا شوروىها در اين صنعت از غرب جلوترند.
در زيرِ آب، كشف آن براى دشمن بسيار دشوار است و خطري بسيارجدى براى نيروهاى دشمن است. هر يك را ۱۳۰ ميليون دلار- تحويل در بندرعباس – خريدهاند. در قرارداد، نواقصى هست كه بايد براى تداركهاى بعدى تكميل كنيم. باطريها را كه ارزبر و مصرفى است، اخيراً خودمان مىسازيم. تقاضاهايى براى تكميل جاى آنها در چابهار و نیز خريد بعضى از لوازم، مثل رنگ و روغن داشتند. بين بدنه بيرونى و درونى، فضاهای خالى است كه با مخازن متعدد آب پُر شده و براى غوص و بيرون آمدن از آب و حفظ تعادل از آن استفاده مىشود.
از آنجا به جزيره قشم پرواز كرديم. در مسير از كارخانه در حال ساخت فرومنگنز و دو سد كوچك خاكى بازديد كرديم. در محل شهرك صنايع سنگين، براى كلنگزنى كارخانه آلومينيوم سازى فرود آمديم. از بخش خصوصى است، با ظرفيت ۲۰۰ هزار تُن در نهايت و ۳۳ هزار تُن در فاز اول است. توضيحات توسط مدير آن- آقاى حمزهپور- داده شد. ماشينآلات دست دوم است و از چكسلواكى، با قيمت نازل خريدهاند. تا آخر امسال به بهرهبردارى مىرسد. مديرعامل يك شركت چينى هم توضيحات دربارة سرمايهگذارى حدود ۳۰۰ ميليون دلار در چند كار توليدى مس، فرومنگنز و روي را داد كه جالب است. آقاى محلوجى، [وزیر معادن و فلزات] هم صحبت كرد و من هم در صحبت كوتاهى، تشويق كردم.
به سوي فرودگاه بينالمللي قشم پرواز كرديم. در مسير از چند سد خاكي و روستاهاي قشم بازديد كرديم. با توضيحات آقاي [بهروز] بوشهري، [مدیرعامل منطقه آزاد قشم]، بيش از ۳۰ سد و بند كوچك براي جمعآوري آبهاي فصلي ساختهاند و سالیانه پنج بند ديگر ميسازند؛ كار باارزشي است و امسال كه باران زيادي در حدود ۵۰۰ ميلیمتر آمده، همه بندها پُر و جزيره هم سبز و خرم است. اگر چند سالي مثل امسال باران ببارد، وضع جزيره عوض ميشود. باند فرودگاه بيش از چهار كيلومتر و با ساختمانهاي جنبي بسيار ساخته شده است.
به منطقه جنگلهاي حرا رفتيم. با قايقها، مقداري در آبروها و خورها حركت كرديم. در يكجا در جنگل پياده شديم. بوتهها و درختهاي جالبي است؛ خيلي وسيع و با رشد زياد در آب شور که براي خوراك دام و ميگو مصرف ميشود. به سرعت دارند در سطح جزيره رشد ميدهند؛ ثروت عظيمي است.
به فروردگاه قديم پروازكرديم. به اقامتگاه رفتيم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، عصر شهركهاي مصنوعي را ديديم. به سرعت در حال آماده كردن زمين و ساخت و ساز هستند. زمين را با كمتر از ده هزار تومان، با آب و برق و فاضلاب ميسازند. سپس به محلي رفتيم كه براي پلاژ آماده ميكنند و جايي به نام «شاه شهيد» را ديديم كه با افسانهاي ميگويند، انسان اهل كرامتي بوده، غيب شده و محلي مقدس شده است.
به محل صنايع بيوتكنولوژي – كه خانم [نسرین] معظمي تأسيس كرده – رفتيم. توضيحات خوبي براي ساخت استخوان[مصنوعی]، از مرجان دريا، براي پيوند استخوانها در عمل جراحي داد؛ جاي پيوند استخوان را ميگيرد.
چهار نوع از مرجانهاي خليج فارس از ۲۹ نوع آن، اين خاصيت را دارند و منبع ثروت عظيمي است و نيز ساخت داروي ضدسرطان از مرجانها و نيز ساخت ويتامين از جلبكهاي دريا، ساخت و توليد يك نوع ميكروب، براي حفظ آب و رطوبت زمين كشاورزي در مناطق پُرتبخير كه اگر به نتيجه برسد، انقلابي در كشاورزي است.
دكتر حكمي توضيح داد و از مجتمع پزشكي مهمي گفت كه در سطح بالاترين استانداردهاي بينالمللي، براي تربيت و جذب نيروهاي سطح بالا ساخته ميشود. ۵۰۰ هكتار زمين براي آنها درنظر گرفتهاند، منجمله براي شناخت و توليد گياهان دارويي.
به پادگان نيروي دريايي سپاه رفتيم. از مركز رادار كه تنگه هُرمز را كنترل ميكنند، بازديدكرديم. هر كشتيكه وارد ميشود، مشخصات و هدف آن را ميگيرند و تعداد زيادي شناور، براي گشتزني و نيروهاي خوبي دارند. جاي حساس و مُهمي است. از خوابگاهشان بازديد كرديم؛ خيلي خوب و تميز بود.
به شهرك صنعتي رفتيم. بيش از صد واحد مشغول هستند. از يك واحد دوزندگي بازديد كردم. هنوز ساختمان نيمهتمام است، ولي كارشان را شروع كردهاند. از كارگران توضيحاتي خواستم؛ معلوم شد روزانه اگر حدود پانزده ساعت كار كنند، ميتوانند پنج تا شش هزار تومان مزد بگيرند. پارچه از كُره جنوبي وارد ميكنند. انواع لباسها را ميدوزند، يا صادر ميكنند و يا به وسيله مسافران، به داخل [کشور] ميفرستند. با خستگي به اقامتگاه برگشتيم. نماز را در همان كارگاه خوانده بودم. بعد از شام خوابیدم.
سهشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۶
ديشب و امروز باران داشتيم كه مايه خوشحالى است. ساعت نُه صبح به دفترم رفتم. جمعى از وزرا و معاونان و مديران و دفتريان براى تبريك عيد آمدند. تا ساعت هشت و نیم شب كارهاى مانده از زمان سفر را انجام دادم و گزارشها را خواندم.
اظهاراتم در مصاحبه مطبوعاتى اسلامآباد، دربارة مسایل فلسطين و آمريكا و اسرایيل و توافق با عربستان سعودی، انعكاس وسيعى در رسانههاى جهانى دارد.
چهارشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۷
در گشت ديشب در ساحل كيش، منظره دوچرخهسوارى خانمها و آقايان را ديدم. جالب است كه تا ساعت دوازده شب، خانمها با امنيت كامل و آرامشخاطر، مىتوانند در جادهها و خيابانها باشند. در بندر كيش، تعداد زيادى از اتومبيلها را ديديم كه از بندر چارك با سرنشينان روى بارجى سوار شده و به كيش آمده بودند. در كنترل شرايط ورودى اتومبيل، تعدادى از آنها را ممنوعالدخول كرده بودند. به آقاى يزدانپناه گفتم، به مشكلشان رسيدگى كند و از اين به بعد هم در مبدأ حركت جلوگيرى كنند و نه در جزيره كه مردم پس از پرداخت كرايه حمل، مجبور به عدم استفاده از ماشينشان شوند. گفتند اين بارج، با اعمال نفوذ فرماندار لنگه، بارگيرى كرده است.
در منطقه ورزشى، از پایاب قنات قديمى جزيره بازديد كردم. خوب درست شده و مقدارى آب شيرين هم مىدهد كه با پمپ بادى به سطح مىآورند و به مصرف فضاى سبز مىرسد. در رستوران آن، چاى صرف شد و پيشنهاد كاظم مرعشى، در مورد رايجكردن اظهارنامه كتبي در گمرك براى مسافران كيش و اعتماد به آن در مقابل تفتيش وسايلكه خيلى وقتگير و اعصابخوردكن است، مطرح و قرار شد پيگيرى كنند.
آقاى يزدانپناه، از تعويض دو عضو هيأتمديره، بدون جلب نظر ايشان گله داشت و گفت، دبيرخانه مناطق آزاد، با اضافهكردن پرسنل، كمكم تبديل به اُرگان مزاحم و دستو پاگير مىشود و با گرفتن زمين در كيش براى پرسنل، از مقام خود سوءاستفادهكردهاند.
آقاى [محمدعلی] طالب، امامجمعه كيش و آقاى [مصطفی] هاشمىطبا، ریيس [سازمان] تربيت بدنى و مديران كيش آمدند. در مورد رفع مشكلات ادارى و مقرراتى كيش استمداد كردند. انتظارات بيش از حد از من دارند، براى حل مشكلات و باز كردن گرهها. دوچرخهاى كه در كيش مونتاژ مىشود، براى ديدن من آوردند.
امروز هم براى غواصى، ولى در جاى جالبتر در عمق بيشتر در ساحل پاويون در دست ساخت، تا عمق هشت مترى زير آب رفتيم. تنوع و زيبايى ماهيها كه رنگى و مرجانها و ساير موجودات آبى، بسيار جالب است. در ميان امواج انبوه ماهيان شنا مىكردم. مارهاى دريايى، خارهاى دريايى و… همه زيبا هستند. كف دريا را ماسه پوشانده و سوراخهاى كوچكى كه گويا بعضى موجودات براى تخمگذارى ايجاد مىكنند و ماهى جالب سفره ماهى كه با لمس آن شوك برقى ايجاد مىشود. حدود سه ربع ساعت زير آب بوديم و هواى كپسول دكتر سعيد تمام شد و كپسول مربى نزديك به اتمام بود، ولى كپسول من هنوز ۲۰ دقيقه هوا داشت؛ مربى آن را دليل بر تنفس منظم و خوب من مىداند. به ساحل آمديم. بچهها مشغول جتاسكى بودند. من هم دقايقى جتاسكى سوار شدم.
عصر آقاى [منوچهر] نوذرى آمد. هنرمند صداوسيما و برگزاركننده [برنامه] مسابقه هفته است. گله داشت از آقاى [احمد] پورنجاتى، [معاون سیما] كه به خاطر گزارش واهى، او را ممنوعالتصوير كرده و بعد از كشف غلط بودن گزارش، جبران نكرده و نيز از جو پليسى و سوءظن نسبت به هنرمندان قديمى در صداوسيما كه اخيراً تشديد شده است، شاكى بود. تشكر داشت از اخوى محمد، [رییس سابق سازمان صداوسیما] كه در دوران مسئوليت، نسبت به آنها خوشرفتارى داشته و نيز از كمكى كه اخوى و رهبرى براى تهيه مسكن ايشان كردهاند. تقاضا داشت براى تهيه ماشين و سفر حج كمكشكنم.
آقاى [سیدحسین] موسويان آمد. براى تأسيس حزب استقلال مشورت كرد و از گروهگرايى دولت جديد انتقاد داشت. براى سياست نحوه استفاده از درياى خزر و تعيين رژيم حقوقى آن در دبيرخانه شوراى عالى امنيت [ملي] مشورت كرد و گفت وزارت امورخارجه، برنامهريزى كرده كه سفارتهاى مهم را در اختيار جناح چپ قرار دهند.
فائزه و بچههايش ديشب به تهران برگشتند و امروز اطلاع داد كه [خانم اعظم روحانی]، همسر شهيد مطهرى، سكته كرده است. بعضىها در ملاقات صبح، از اظهارات جديد رهبرى در مورد مطبوعات اظهار نگرانى كردند كه فرموده بودند، آنها را كه در مطبوعات مطالب ناحق بنويسند، افشا مىكنم و مردم به حساب آنها مىرسند؛ اين را باعث هرج و مرج شبيه وضع انتخابات مجلس مىبينند.
پنجشنبه ۵ فروردين ۱۳۷۸
ديشب ساعت هشت شب به وقت گرينويچ، حمله به صربستان آغاز شده. دهها مركز حساس را با بمب و موشك زدهاند و دو هواپيماي بی-۵۲ آمريكا هم كه از ديد رادار مستورند، در حمله شركت دارند. هشت كشور آمريكا، انگليس، اسپانيا، ايتاليا، آلمان، فرانسه، هلند و كانادا اعلان كردهاند، در عمليات شركت دارند.
روسيه نماينده خود در ناتو را فراخوانده؛ چين، هند و مكزيك هم مخالفت كردهاند. جلسه شوراي امنيت [سازمان ملل]، بدون اخذ تصميمي پايان يافته. دبيركل سازمان ملل ضمن تأييد اصل عمليات، گفته است كه بايد با شوراي امنيت هماهنگ ميشد. صربستان ادعا كرد كه دو هواپيماي ناتو را ساقط كرده، اما تأييد نشده است.
افكار عمومي جهان، با توجه به خشونتهاي صربها در بوسني و كوزوو، مخالفتي با اين اقدام ناتو ندارد. كشورهاي اسلامي و منجمله ايران هم راضي هستند؛ به خاطر مسلمان مظلوم بودن آلبانيتبارهاي كوزوو؛ نگراني از تكرار تاريخ بوسني. گرچه به صورت ظاهر با حمله نظامي مخالفت خواهد شد.
خبر تصميم اوپك و چهار كشور ديگر – روسيه، نروژ، عمان و مكزيك – براي كاهش توليد نفت، جزو اخبار مهم است و تاكنون چند دلار بر قيمت نفت افزوده است. اگر خوب اجرا شود، قيمت نفت اصلاح خواهد شد. كشورهاي نفتخيز، جدي به نظر ميرسند. اين پيشنهاد من، از سال گذشته تاكنون بوده و اخيراً در نمازجمعه تهران، با استدلال مطرح كردم. عربستان فكر نميكرد، قيمت نفت تا اين حد سقوط خواهد كرد.
دادگاه عالي مجلس شيوخ انگلستان، رأي جديدي در مورد [آگوستو] پینوشه، [رییسجمهور سابق شیلی] صادر كرد كه فقط اتهامات بعد از سال ۱۹۸۶ محاكمه ميشود و اجازه داد كه به اسپانيا تحويل شود. با اين رأي، مخالفان و موافقان به بخشي از خواستههاي خود رسيدهاند.
سه نفر از انتشارات الهُدي آمدند. مركزي براي فعاليت جهاني در كيش، براي معرفي و تبليغ فرهنگ ايران و انقلاب تأسيس كردهاند و گفتند استقبال خوبي از نمايشگاهشان شده كه اكنون داير است. از من خواستند كه به سازمان [عمران کیش] بگويم، حمايتشان كنند.
ظهر ملكه – همشيرهزاده – و جمعي از بستگان میهمان بودند. به مناسبت ازدواج محمد، فرزندش با دختر حسين سالاري – همشيرهزاده ديگر – به كيش آمدهاند. ملكه، مادر شهيد است و روحيه خوبي دارد. با محسن مقداري دربارة شرايط سياسي كشور و احتمالات مختلف آينده انقلاب صحبتكرديم. گفتم، رهبري ميتوانند اوضاع را مهار كنند و…
جمعه ۵ فروردین ۱۳۷۹
تا عصر در اقامتگاه به استراحت و مطالعه گذشت. پیش از ظهر آقای سیدحسین موسویان، رئیس کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی آمد. گفت، اگر وضع به همین منوال باشد، تا چند سال دیگر حكومت دینی نداریم و باید اقداماتی برای تغییر روال بشود؛ منجمله برخورد با مطبوعات منحرف، تأسیس مطبوعات قوی و سالم، تقویت احزاب مستقل و صالح، كم شدن دخالت رهبری در امور كشور و رفع اشكال های ناشی از دادگاه ویژه روحانیت و فرماندهی ناجا نیروی انتظامی و جلوگیری از تضعیف سپاه و بسیج و فكری برای قوه قضائیه.
ساعت شش و نیم بعد از ظهر به تهران رسیدیم. در بسیاری از شهرهای كشور، باران می بارد. عراق، اعلام كرده كه اصابت خمپاره ها به شهر بغداد، توسط عُمال ایران انجام شده و شاید به عنوان مقابله به مثل، اصابت خمپاره به تهران ارزیابی شود.
در پاكستان، از طرف بعضی از احزاب، علیه آمریكا اقداماتی شده است؛ به مناسبت سفر كوتاه فردای بیل كلینتون، رئیس جمهور آمریکا به اسلام آباد در داكا، پایتخت بنگلادش هم چنین بود. كلینتون، پنج روز در هند و نصف روز در پاكستان و بنگلادش اقامت داشته است.
بعضی از محافل راست می گویند كه ترور آقای سعید حجاریان، نتیجه اختلافات درون گروهی خود چپ هاست و آنها به شدت رد میكنند و ارتباط فردی كه قبل از ترور، در جریان انتخابات، نامه ای به او داده و همكاری با آنها به این نظریه دامن می زند.
مرگ دسته جمعی اعضای یك فرقه مذهبی در اوگاندا سؤال برانگیز است كه خودكشی بر اساس آیینشان است، یا عامل دیگری در كار است.
یكشنبه ۵ فروردين ۱۳۸۰
در اقامتگاه ماندم. دريا كمى طوفانى است و باد مىوزد؛ برخلاف روزهاى قبل كه آرام بود، به شنا نرفتم. در كنار اسكله، تعداد زيادى ماهى كوچك، تحت تأثير تلاطم دريا به صورت انبوه جمع شده بودند؛ قبلاً چنين منظرهاى نديده بودم. مقدار زيادى از گياهان دريايى، در ساحل جمع شده است.
آقاى [اکبر] پيمانپور، [مدیرعامل شرکت مرجانکیش] آمد. گفت، چند ماهى است كه رونق به جزيره كيش برگشته، مسافر زيادتر شده و سختگيرىهاي گمرك كم شده است و آقاى [حسین] قاسمى، [مدیرعامل منطقه آزاد کیش]، با تيمى كه آورده، واقعبينتر عمل مىكند. عمده تأثير از افكار آقاى [حسین] موسويان میگیرد و نظر داد، آقاى [محمدرضا] يزدانپناه، با روزنامهاش هم به خود و هم به جزيره كيش لطمه زد و آن روزها كه روزنامه تُند ميرفت، با او ملاقات كرديم و گفتيم که به بيراهه مىرود و پشتوانه خود را از دست مىدهد و اگر عذرخواهى هم بكند، معلوم نيست بتواند جبران كند و گويا بعضى از همكارانش او را به اين وادى كشاندند.
شب براى ديدن وضع كيش، دو ساعتى در خيابانهاي جزیره، با اتومبيل گردش كرديم و آقاى قاسمى گزارش مىداد. از هتل بزرگ چشمانداز كه با سرمايه آقاى [حسین] ثابت، در حال ساخت است، بازديد كردم؛ باشكوه است. گفتند تا نيمه سال تكميل مىشود.
رسانههاى بيگانه فارسىزبان، روى بازداشت يكى از سران [دفتر] تحكيم وحدت – آقاى ابراهيم شيخ – در روز اول كارى سال جديد، مانور مىكنند و آن را نشانى از سياست سال اقتدار ملى مىبينند. راديو [صدای] آمريكا، تحليلى از زبان يكى از سران ضدانقلاب – اسد همايون – آورده كه گفته است، دولت به وعدههاى انتخاباتي عمل نكرده و اكنون در دريا غرق شده است.
دوشنبه ۵ فروردين ۱۳۸۱
تمام روز در منزل بودم. وقت با مطالعه گذشت؛ منجمله [مجله] تاريخ اسلام و موضوعات نامههاى پيغمبر (ص)، [کتاب] مَقتل [الحسین] ابومِخنف، تاريخ سازمانهاى حسبه در اسلام، شخصيت شريح قاضى و آمار تلفات در جنگهاى على (ع).
ظهر و شب، بخشى از بچهها براى ناهار و شام آمدند. عزادارىها گرم و پُررونقاند و همه كانالهاى تلويزيون و راديو، بخشى از وقت را به آن اختصاص دادهاند.
اقدامات مقدماتى [چهاردهمین] اجلاس [سران] اعراب در بيروت و احتمال سفر [یاسر] عرفات و مسائل فلسطين و اسرایيل در رأس اخبار است. آمريكايىها بعد از دو روز، دوباره مسأله حمله به عراق را مطرح كردهاند. [جف هون]، وزير دفاع انگليس، رسماً اعلام كرده كه انگلستان به خود حق مىدهد، شروعكننده استفاده از سلاح هستهاى باشد. واقعاً گستاخ شدهاند. به نظر مىرسد، در صحنه كارزار با تروريسم، احساس عجز مىكنند.
جرج بوش، رسماً از سران كشورهاى عربى خواسته كه از طرح اميرعبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی] حمايت كنند و از اسرایيل خواسته كه اجازه بدهد، عرفات به اجلاس برود. آنتوني زينى، [نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه]، به طور فعال در منطقه براى موفقكردن مذاكرات مقامهاى امنيتى اسرایيل و فلسطين كار مىكند.
بعضى از نمايندگان آمريكا، خواستهاند كه به آزمايشگاه و انبار سلاحهاى ميكروبى و شيميايى موجود در اُزبكستان – كه از زمان شوروى مانده – رسيدگى شود. مىگويند، اين مركز در جزيره [ووزروژدنیا] در درياچه آرال قرار دارد. همزمان نمايندگان سازمانهاى حقوق بشر اُزبكستان به آمريكا رفتهاند؛ براى مبارزه با ديكتاتورى اسلام كريماُف، [رییسجمهور اُزبکستان] و يازده حزب وگروه در قرقيزستان از ریيسجمهور عسكرآقايوف خواستهاند كه كنارهگيرى كند و او را مسئول برخورد پليس با احزاب در چند روز پيش مىدانند كه منجر به مرگ پنج نفر و مجروحيت ۱۷ نفر شده است. اين تحركات، با توجه به همكارى بىسابقه دولتهاى منطقه با آمريكا در جريان جنگ افغانستان، قابل توجه است.
مخالفت با محدوديتهاى ايجادشده از سوى كنگره آمريكا براى اينترنت نیز قابلتوجه است. درآرژانتين، با سقوط شديد قيمت پزو، بىثباتى اوجگرفته است.
- نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
- منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی



Wednesday, 29 October , 2025