اکبر هاشمی بَهرَمانی (۳ شهریور ۱۳۱۳ – ۱۹ دی ۱۳۹۵) معروف به اکبر هاشمی رفسنجانی، روحانی و سیاستمدار ایرانی، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی، چهارمین رئیس‌جمهور ایران، نمایندهٔ امام خمینی در شورای عالی دفاع، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی در یادداشت‌های روزانه خود، به مرور خاطرات خود پرداخته است.

سه شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۰

آقاى كريمى مسئول بنياد مستضعفان آمد و درباره وضع بنياد مطالبى گفت كه تأسف‏بار است. گويا بنياد، حدود شصت ميليارد تومان به بانك‏ها بدهكار است. اين بدهكارى از صاحبان اموال مصادره يا توقيف شده به جاى مانده است. وام‏هاى بى حساب با اعمال نفوذ گرفته‌اند و همين اموال را گرو گذاشته‌اند كه امروز بعضى كمتر از آن مبلغ وام ارزش دارد. شركت‏هاى مصادره شده ساختمانى و پيمانكارى نمى‌توانند به كارشان ادامه دهند و كاركنان‌ آنها بيكارند و حقوق مى‌گيرند. توقيف‏ها و مصادره‌هاى بى‌نظم دادگاه‏ها مرتباً بر مشكل بنياد اضافه مى‌كند. بالاخره بايد چاره‌اى كرد. به نظر مى‌رسد اين شركت‏ها و اموال گرو گذارده شده و مخصوصاً هتل‏ها و ساختمان‏هاى لوكس – كه بعضى بيش از ارزش واقعي‏شان بدهى دارند – مشكل ‌بزرگى باشد؛ مخصوصاً با توقع‏هاى زيادى كه بدون تشريح واقعيت‏ها، در مردم ايجاد شده است.

خبر آتش گرفتن چند اتاق در كميته مركزى و انفجار مقدارى فشنگ و شايعاتى كه در اين‌باره ايجاد شده، مسأله روز است، گرچه مهم نيست، ولى ضدانقلاب شايع كرده كه دشمن ‌بمب‌گذارى كرده و مجلس قديم منفجر شده است. خبر رسمى اين است كه اتصال سيم برق آتش‌سوزى ايجاد كرده است.

عصر سرهنگ وحيد دستجردى، ریيس شهربانى آمد و سوابق يكى از سرهنگ‌هاى ‌شهربانى را آورد، كه چند روز پيش دفتر ریيس‏جمهور، به خاطر مصاحبه‌اش در مورد حادثه‌ دانشگاه، ضمن نامه رسمى، خواستار اخراج ايشان شده و ايشان را از رياست پليس تهران ‌برداشته‌اند. [سرهنگ وحيد دستجردی] خبر درستى از آتش سوزى كميته نداشت.

آقاى نظرى زاده كرمانى كانديد وكالت بندر لنگه آمد، از انحلال دوره اول انتخابات نگران ‌بود. شب بستگان عفت، مهمان ما بودند. فيلم «شاه دزد» را ديديم، جالب بود.

با آقاى خامنه‌اى، تلفنى صحبت كردم؛ صحبت از زياده‏طلبى آقاى بنى‌صدر در مورد اختيارات شوراى عالى دفاع، پس از برگشت به قانون اساسى و [همچنين] فشار آقاى فلاحى براى تحويل گرفتن اسناد دبيرخانه شورا بود.

 

چهار‏شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۱

بعد از نماز و ورزش، مشغول مطالعه شدم. منابع فقهى را براى بحث اقتصادى كه در نمازجمعه و كلاس [درس مواضع] حزب [جمهورى اسلامى] لازم دارم، مطالعه مى‏كنم. با اتاق فرماندهى جنگ در دزفول تماس مكرر گرفتم. رمز خوب و مطمئنى در اين ارتباط داريم. عمليات ديشب و امروز خيلى موفق بوده؛ تنگه رقابيه و غنايم زيادى را از دشمن گرفته‌اند و مى‏گويند بيش از سه هزار اسير ديگر را. اگر خبر درست باشد، اسراى اين عمليات به ده‌هزار نفر مى‌رسد.

آقاى [محمد] غرضى وزير نفت هم گزارش كنفرانس اخير اوپك را داد كه نسبتاً موفق بوده‌اند، كمى سطح توليد را پايين آورده‌اند؛ هيجده ميليون بشكه در روز. اين هم موفقيتى است. قرار شده است عربستان سعودى هفت ميليون بشكه توليد كند. از اينكه راجع به قيمت بحث شده، راضى بود و مى‏گفت خوب است با عربستان به نحوى وارد مذاكره شويم و آن را از همراهى با آمريكا باز داريم و در خدمت جبهه ضد اسرایيل قرار دهيم.

عصر، براى مجله پاسدار اسلام با آقاى رحيميان مصاحبه‏اى انجام دادم. شب، چند بار با جبهه تماس گرفتم. هنوز در عين‌خوش و رادار و دوسلك نيروهاى عراق مقاومت مى‌كنند. امشب هم قرار است عمليات داشته باشيم.

آخر شب، آقاى [على] شمخانى آمار تلفات نيروهاى خودمان را تلفنى اطلاع داد. در اين سه روز حدود هفتصد پاسدار و بسيجى و دويست ارتشى شهيد و نزديك چهارهزاروپانصد نفر مجروح داشته‏ايم. عراق هشت هزار اسير و نزديك بيست هزار كشته و مجروح دارد و هشت فروند هواپيماى دشمن ساقط شده. تا آخر شب به صداوسيما گوش دادم. امروز باران بسيار خوبى باريد.

 

پنج‏شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۲

تمام روز در منزل بودم و مطالعه مى‌كردم. پيش از ظهر تلفنى با [آيت‌الله] آقاى خامنه‌اى صحبت كردم؛ شرح سفر را گفتم و از جبهه پرسيدم. از قول سرهنگ صياد شيرازى نقل كردند كه وضع خوب است و دو سه روز ديگر براى گزارش خواهند آمد، ولى از آقاى محسن رضايى نقل كردند كه مشكلات دارند. آقاى سرهنگ [محمد] سليمى وزير دفاع، مى‌خواست براى ديدن عيد بيايد، گفتم به كلى ديد و بازديد نداريم و تشكر كردم. اخبار مهمى نداريم. از كردستان خبرهايى از سركوب ضدانقلاب مى‌رسد. جبهه‌ها راكد است.

 

شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۳

تمام امروز را در منزل بودم و مطالعه، بيشتر وقتم را پر كرد. قدم زدن در حياط خانه و انجام بعضى از كارها با تلفن هم داشتم. ناهار را طبق معمول از دفتر امام آوردند. عصر و شب هم تلويزيون تماشا كردم. برنامه‌هاى سرگرمى نوروز، در مجموع نسبتاً خوب بود؛ هنرمندان دوران طاغوت، كم‌كم با انقلاب خو مى‌گيرند.

آقاى [محسن] رضایى از جبهه اطلاع داد كه امروز هم دشمن، بمب شيميایى به كار برده است. مى‌خواست كه آستان قدس [رضوى] براى كارهايشان، چند خانه در هويزه در اختيار آنها بگذارد. از طرف نمايندگان و وزارت كشور هم، درباره حوزه‌هایى كه بيش از تعداد مورد نياز، نامزد ندارد، تلفن‌هاى مكرر شد. گفتم ظاهر قانون، جواز انجام انتخابات است. از اول شب، باران شروع به باريدن كرد. گزارش‌هاى تلكس‌ها را آوردند؛ مطلب مهمى نداشت.

فائزه، آخر شب، تلفنى اطلاع داد كه فردا با حميد به رفسنجان خواهند رفت. گفتم در آنجا اگر لازم ديديد، از شهربانى و يا سپاه بخواهيد كه برايتان محافظ بگمارند. آقاى هادى خامنه‌اى هم تلفن كرد؛ از حزب [جمهورى اسلامى] مشهد، آقاى [عباس واعظ] طبسى [توليت آستان قدس رضوى]، برادرش ریيس‏جمهور و كمى هم از من، گله داشت كه در انتخابات از ايشان حمايت نكرده‌اند.

 

یکشنبه ۴ فروردين ۱۳۶۴

بعد از نماز، به آقاى [كمال] خرازى ریيس ستاد تبليغات جنگ گفتم، اعلاميه‌اى بدهد كه به خاطر دست برداشتن عراق از زدن شهرها و كشتى‌ها كه در اثر توان مقابله به مثل ما در بيست‌وچهار ساعت گذشته صورت گرفت، ما هم شهرهاى عراق را از ديشب نزده‌ايم و تا صدام تجديد شرارت نكند، در آينده نخواهيم زد.

نخست‌وزير اطلاع داد كه عراق مدعى است در كردستان – جبهه شمال – دو پاسگاه را از ما اشغال كرده است. از قرارگاه پرسيدم. آقاى [محسن] رضايى خبر را تأييد كرد و گفت كه درصدد پس گرفتن آنها هستيم. نيروهاى ما در آنجا، بيشتر از بارزاني‏ها و اكراد مخالف عراق بوده‌اند. عفت از مدينه تلفن كرد، ولى چون من در حياط منزل بودم، تا آمدم تلفن قطع شده بود.

سرهنگ [مصطفى] ترابى [مسئول دفتر مشاورت امام در ارتش] تلفنى تذكر داد كه چون قدرت موشكى ما برترى هوايى عراق را از او گرفته، ممكن است كه در جنوب و در منطقه خليج‌فارس فتنه‌اى به پا كند تا در مقابل موشك ما بتواند موشك‌هاى دوربرد تازه‌اى بگيرد. نامه‌اى از آقاى [محسن] رضايى رسيد كه در آن، برنامه آينده خودش را در جبهه‌ها گفته و از برنامه آقاى صياد [شيرازى] انتقاد كرده است.

شب گزارش‏ها را آوردند. معلوم شد كه عراق امروز دو كشتى را با موشك زده و هواپيماهايش به چند شهر نزديك شده‌اند، اما اين حملات دفع شده است. پس از مشورت با احمدآقا و ریيس‌جمهور [آیت‏الله] خامنه‌اى تصميم گرفتيم كه فردا يك موشك به [ساختمان] راديو و تلويزيون بغداد بزنيم. دستور اين حمله ابلاغ شد. با دكتر ولايتى هم صحبت كردم كه تلاشش را براى تهيه موشك بيشتر قوى‌تر كند. به آقاى صياد هم گفتم كه برنامه‌اش را به تهران بياورد؛ آقاى [آيت‌الله] خامنه‌اى هم بر اين نكته تأكيد داشتند.

سرشب احمدآقا آمد و راجع به جنگ و مسایل ديگر صحبت شد.

 

دو‏شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۵

صبح به احمدآقا تلفنى گفتم به امام عرض كند كه امروز در صحبت‏هاى خودشان، مردم را تشويق به رفتن به جبهه‌ها كنند. از آقاى [ميرحسين موسوى] نخست‏وزير درباره نتايج جلسات اوپك پرسيدم. معلوم شد ديشب وزير نفت اندونزى با كاهش سهميه‌اش مخالفت كرده و نزديك بوده همه چيز از هم بپاشد كه ايران شرط خود را پس گرفته و پيشنهاد بررسى بيشتر داده و تصميم‌گيرى به امروز موكول شده است. مثل اينكه عمال استعمار نمى‏گذارند كار به خوبى پيش رود و كارشكنى مى‌كنند.

به زيارت امام رفتيم. ملاقات رسمى بود. آيت‌الله خامنه‌اى به مشهد رفته‌اند. من [ميلاد امام على (ع) را] تبريك گفتم. امام هم مفصل صحبت كردند و مخالفان جنگ را مورد ملامت قرار دادند و تشويق به جبهه رفتن كردند. به خانه برگشتم.

آقايان عروج و اقبالى آمدند. برنامه مسافرت به خوزستان و جبهه را با قطار تنظيم كرده‏اند؛ موافقت كردم. عصر به حسينيه ارشاد رفتم و در مراسم [بزرگداشت] هزارمين سال [تولد] سيد رضى كه بنياد نهج‌البلاغه تشكيل داده بود، سخنرانى كردم. براى اين سخنرانى زياد مطالعه كرده بودم.

 

سه‌شنبه ۴ فروردين  ۱۳۶۶

تا ساعت  هشت و نیم صبح در خانه مطالعه كردم. مهدي براي درس خواندن به منزل دوستش رفت. همراه محافظان به بيمارستان فيروزگر رفتيم. دكتر جزايري معاون پارلمانی وزارت بهداشت و درمان هم آمده بود. حدود ۴۵ مجروح جنگي در بخش خوابيده بودند. از همگي احوالپرسي كردم. پسته وگل هديه دادم. وضعشان بد نبود. اكثراً از مجروحان عملیات كربلاي پنج بودند. براي كاركنان بيمارستان در محل آمفي تئاتر صحبت كوتاهی كردم.

با راديو تلويزيون درباره مسائل خليج‌فارس و اظهارات آمريكاييان در خصوص استقرار موشك‌هاي ما در تنگه هرمز و دادن يادداشت درباره تنگه و گروگان ها در لبنان و شايعه استقرار ایستگاه استراق سمع شوروي‌ها در ايران، در مقابل تحویل۲۰۰ موشك اسكاد-‌‌‌ بی، به طور مفصل مصاحبه كردم و آن شايعه را تكذيب نمودم.

چند روزي است كه اسمي از من در رسانه‌ها نبود و حدس زده شده كه به جبهه رفته‌ام و به زودي عمليات انجام مي‌دهيم. معمولاً اين روزها غيبت كه داشته باشيم، اين جور تفسير مي‌شود. لازم بود در رسانه‌ها ظهور كنم. قاعدتاً عيادت از مجروحان و انجام مصاحبه كافي است.

عصر آقاي علی رحماني، پاسدارم كه در كربلاي پنج مجروح شده است، همراه چهار پاسدار ديگر روي ویلچر به منزل آمد و شرح حادثه مجروح شدنش در پشت كانال ماهي همراه چند فرمانده ديگر سپاه را داد. يك قواره پارچه كه استاندار هرمزگان برايم فرستاده بود،به او هديه دادم. جراحتش سخت بوده است.

تا آخر شب به تماشاي تلويزيون نشستم. دكتر ولايتي،در یک برنامه تلويزيوني خواستار آزادي گروگان مريض فرانسوي شد.با آقای میرحسین موسوی نخست وزير تلفني صحبت كردم. از حمله عراق به آذر پاد خبر داد  و گفت امام فرموده‌اند فعلاً به خاطر احتراز از برخورد آمريكايي‌ها اقدام عملي در خليج‌فارس نشود و فقط زباني اخطار كنيد. قرار شد آقاي علیرضا معيري در جلسه  فریدون مهدي نژاد  درباره ماجرای مک فارلین شركت كند.

 

پنجشنبه ۴ فروردين ۱۳۶۷

ديشب در خواب دچار كابوس شدم ولي كوتاه بود:سنگيني حيواني را روي بدنم احساس مي‌كردم و نمي‌توانستم تكان بخورم. با ذكر خدا و استعاذه رفع شد؛ بي‌سابقه نيست. بارها نظير اين حالت برايم پيش آمده است.

بعد از نماز، محسن سركار رفت. او صبحانه را سر كارش مي‌خورد. محافظان صبحانه را حاضر كردند. اخبار راديو صداي آمريكا را گرفتم. آمريكا هم عراق را به خاطر استعمال سلاح شيميايي عليه مردم حلبچه،به صورت كمرنگ محكوم كرده و موج خوبي برخاسته است.

آقاي سنجقي اطلاع داد، ديشب نيروهاي ما ارتفاعي را در منطقه عملياتي والفجر ۱۰ كه دست به دست مي‌گشت، تصرف كرده‌اند. هوا سرد شده است، خدا كند كه به حد يخبندان و سرما زدن محصولات  كشاورزي نرسد. معمولاً در اين فصل كه شكوفه‌ها باز مي‌شود، چند روزي هوا سرد مي‌شود.

براي مصاحبه با خبرنگاران خارجي به مجلس رفتم. تا ساعت ده و نيم صبح گزارش‌ها را خواندم. مرحله پنجم عمليات والفجر ۱۰ را ديشب انجام داده‌ايم و موفق بوده است.

ساعت ده و نيم كه جلسه مصاحبه آماده شده بود، در همان لحظه وضعيت قرمز شد و پنج موشك عراق به تهران خورد. لابد براي به هم زدن مصاحبه من اين زمان انتخاب شده و تحت تاثير مرحله پنجم عمليات والفجر ۱۰ بوده است. به جلسه مصاحبه رفتم و همان لحظه ششمين موشك هم رسيد ولي من و حضار، خونسردي خود را حفظ كرديم و مصاحبه به خوبي انجام شد. قبل از مصاحبه، چند جمله‌اي صحبت كردم و بعد به سوالات پاسخ دادم؛ مصاحبه تا ظهر طول كشيد.

ظهر آقاي [فريدون] مهدي‌نژاد، گزارش آمادگي براي عمليات ويژه را داد. بعد از ناهار به منزل آمدم. عصر به مطالعه گزارش‌ها و تماشاي ويدئو نشستم.

محسن دير آمد. براي آزمايش موشك ۱۲۰ كيلومتري سپاه [سجّیل] آزمايش روي سكو – رفته بود. در آزمايش، نازل موشك ذوب شده و ادامه كار تا ساخت يك نازل مقاوم تر عقب افتاده است.

آقاي سيداحمد موسوي از لبنان آمد و گزارشي از نتايج تحقيقات سفير انگليس در بيروت شرقي، درباره سرنوشت [سید محسن] موسوي و [احمد] متوسليان، [تقی] رستگار مقدم و [کاظم] اخوان ربوده شده آورد. احتمال زنده بودن آنها را مي‌دهند؛ رد پاي آنها را تا يك زندان فالانژيست ها پيدا كرده‌اند.

 

جمعه ۴ فروردين ۱۳۶۸

تا ساعت ده ونيم در منزل براي خطبه‌هاي جمعه مطالعه كردم. به دانشگاه تهران رفتم. محسن هم همراهم آمد. آقاي [هادی] مروي قبل از نماز صحبت كرده بود. به من گفت كه تقسيم اختيارات شوراي عالي قضائي به ضرر است. در خطبه‌ها بحث جديدي شروع كردم: «اسلام، برنامه زندگي».

عصر خانواده يحيي كلانتري آمدند. مقداري درباره مسائل رفسنجان و نوق مذاكره كرديم. خبر رسيد كه آقاي [حاج شیخ عباس] حسنی سعدی نماینده کرمان در تصادف فوت کرده است؛ خيلي متأثر شدم. گزارش‌ها را آوردند، مطلب مهمي نداشت.

روزنامه‌هاي تركيه عكس‌العمل‌هاي تندي در مقابل مخالفت ايران با ممنوعيت حجاب دختران دانشجو در تركيه نشان داده‌اند. شب با برنامه‌های تلويزيون مشغول بودم؛ جالب نبود. آقاي [ابراهیم] اميني از قم تلفني خواست هيأت رئيسه خبرگان، فوراً جلسه داشته باشد.معلوم شد امام درباره رهبري آينده به آنها هم پيغام داده‌اند.گفتم جلسه پس فردا باشد؛ منتظر آمدن آيت‌الله خامنه‌اي [رئیس جمهوری از مشهد] هستيم.

 

شنبه ۴ فروردين ۱۳۶۹

بعد از نمازصبح و گرفتن اخبار روز كه مهمترين آن، رشد تشنج در روابط شوروي و ليتوانى و نتيجتاً در روابط غرب با شرق است، به فرودگاه جزيره رفتيم و با [هواپيماي] شاهين به سوى بندر چابهار [در استان سيستان و بلوچستان] حركت كرديم. جمعى از خانم‌هاى همراه هم آمدند. در پايگاه هوايي نهاجا [نيروي هوايي ارتش]، استقبال رسمى به عمل آمد. خانم ها در پايگاه ماندند و ما با چند فروند هلی‌كوپتر به سوى روستاي «اوُرکن» در منطقه دشت‌برى پرواز كرديم.

در اين منطقه، سيل اخير خرابى زيادي به بار آورده است. بيشتر تأسيسات زيربنايى و كشاورزى، سُنتى و عقب‌افتاده است. مردم اغلب بي سواد هستند و برق و آب و مدرسه و بهداشت و راه درستى هم ندارند.

با اينكه وضع زمين و هوا خيلى خوب است و آب كافى هم دارند، ولى فقيرند. مى‌گفتند محصول يونجه در آنجا، حدود ۲۰ چين در سال مى‌دهد. از مزرعه موزدارى بازديد كردم؛ بار خوبى داشت. مركبات و نخل هم خوب مى‌شود؛عجيب است كه مردم اين همه فقير هستند.به منزل يكى از روستايى‌ها رفتم؛ فقط يك اتاق داشت و نُه نفر اعضاى خانواده در آن اتاق زندگى مى‌كردند. پيشنماز محل، سخنگوي‌شان بود.

از آنجا به محل سدِ در حال احداث پيشين رفتيم. ساختِ سد، پيش از انقلاب شروع شده، اما هنوز تمام نشده است.احداث اين سد، مى‌تواند در عمران منطقه خيلى مؤثر باشد. ظرفيت حدود ۲۰۰ ميليون متر مكعب آب دارد كه آب فصلى است و حدود ۱۰ هزار هكتار زمين را مشروب خواهد كرد. اگر كاميون‌هاى مورد نياز به زودى برسد، سال‌آينده تمام مى‌شود؛ قول حمايت دادم.

سپس به روستاى «گرم بيد» رفتيم. مردم وضعى شبيه روستاى قبلى داشتند؛ با اين تفاوت كه اينجا بهتر شعار دادند. در روستای اوُرکن، شعارى ندادند.

ساعت دو و نيم بعد از ظهر، با يك ساعت تاخير در برنامه، به پايگاه برگشتيم. بعد از ناهار و نماز و استراحت كوتاه، به بازديد اسكلة در حال احداث «ايران‌بندر» نيروى دريايى رفتيم. سپس به سوي شهر چابهار پرواز كرديم و به ايراد سخنرانى در اجتماع مردم شهر در هنرستان فاروق اعظم پرداختم؛ اجتماع مردم خيلى پرشور نبود، بد هم نبود. [آقاي عبدالرحمان ملازهي]، امام جمعه اهل‌سنتِ [چابهار]، مى‌خواست خيرمقدم بگويد كه [آقاي محمود حجتي]، استاندار [سيستان و بلوچستان]، به خاطر رقابت بين شيعه و سُنى، پيشدستى كرد!

از محل اسكله شهيد كلانترى و از جريان نوبه‌كارىِ تخلية كشتى‌ها با كارگران باربرِ افغانى بازديد كرديم؛ مى‌گفتند روزانه پانصدتومان درآمد دارند كه بيش از دوبرابر مزد كارگران كشاورزى منطقه است؛ بناست آنجا بندرِ آزاد شود.

سپس با ماشين، با تأخير به پايگاه برگشتيم. در جمع پرسنل پايگاه [هوایی کُنارک] سخنرانى كردم. شام خورديم و سپس به جلسه مسئولان استان [سيستان و بلوچستان] رفتيم. [آقای محمود حجتی]، استاندار گزارشى داد و استعدادها و نيازها را گفت و من صحبت كردم. روى استحصال آب و زهكشى اراضى زابل و بستن سريع‌تر چهار سدّ در جنوب و جبران عقب ماندگى در رفاهيات و تأمين‌آب تأكيد كردم و قول حمايت دادم. اخبارِ شبكة دو تلويزيون را گرفتم و خسته خوابيدم.

 

یكشنبه ۴ فروردين ۱۳۷۰

صبح امروز با صداى باران بيدار شدم؛ در حالى كه داشتم خواب مى‌ديدم، با شهيد [محمدجواد] باهنر در نقطه مرتفعى مشغول صحبت بوديم. سيل اطراف منطقه را فراگرفته بود و آب بالا مى‌آمد و نزديك بود راه‌مان بند بيايد كه تصميم گرفتيم محل را ترك كنيم؛جايى شبيه منزل‌مان در نوق بود.

در خانه بودم. همسر و فرزند شهيد مطهرى آمدند.محمد در قم درس طلبگى مى‌خواند؛ ليسانس را قبلاً گرفته است؛ علاقه به علوم دينى دارد. از اوضاع تحصيل قم اطلاعاتى داد و انتقاداتى در مورد برنامه‌هاى تلويزيون داشت. خواستار برگزارى بهتر مراسم سالگرد شهيد مطهرى شدند.

فرشاد مرعشى، [از بستگان شاغل در شركت مترو] آمد. گزارش وضع كار ساخت مترو [تهران] را داد و از گرانى پيشنهادهاي سازندگان واگن‌ گفت. گفتم كه بنا داريم از جاهاى ديگر هم قيمت بگيريم و سعى مى‌كنيم با ساخت داخلي، قيمت را به وضعيت معقولي برسانيم.

در گزارش‌هاى خارجى آمده كه آقاى خويى پس از مراجعت به نجف، با خبرنگارها مصاحبه كرده و گفته است كه ملاقات با صدام و اظهاراتش با اختيار بوده، نه از روي اجبار و بار ديگر قيام مردم را محكوم كرده است؛ اگر درست باشد، اقدام بدى است.

 

سه‌شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۱

شب خيلى‌كم خوابيدم. ياسر براى مراسم احياء به مرقد امام رفته بود و نزديك صبح آمد. بعد از نماز صبح تا ساعت ده و نيم خوابيدم. از ديشب متناوباً باران و برف مى‌بارد و هوا سرد است.

[خانم بتول ثقفي]، همسر امام براى بازديد عفت آمد؛ مقدارى با ايشان صحبت و احوالپرسى كردم. قرار شد با عفت سفرى به كيش بروند.

آقاى [جمال] ساداتيان، توسط ياسر شكايت آورد كه هيأت اجرايى او را رد كرده است. آقاى [مهدي] كروبى، [رييس‌ مجلس‌ شوراي اسلامي]، تلفنى گفت جمعى از نمايندگان كه صلاحيت‌شان رد شده است، جمع شده‌اند و كمك مى‌خواهند. گفتم با آقاى [عبدالله] نورى، [وزيركشور] صحبت كنند. اگر لازم بود، فردا به آنها ملاقات خواهم داد.

آقاى [محمدحسن] تولايى، استاندار خوزستان تلفن كرد و گفت وزارت كشور بنا دارد فرماندار بهبهان را به خاطر رد صلاحيت آقاى [نورالله] عابدى، نماينده فعلى عزل كند و اگر چنين شود، بنا دارد او هم استعفا بدهد؛ گفتم استعفا ندهيد، رسيدگى مى‌كنم. وزارت كشور تحت فشار است؛ از اينكه در جريان شكل‌گيرى هيأت‌هاى اجرايى به شوراى نگهبان امتياز داده، پشيمان است، گرچه شوراى نگهبان آن را امتياز نمى‌داند و حق خودش مى‌داند.

افطار سعيد و فاطى و بچه‌ها آمدند. از آذربايجان شوروى سابق برگشته‌اند. مقدارى از وضع فقر و عقب‌ماندگى و مشكلات آنها و از علاقه و اميد مردم آنجا به ايران گفتند و از شيطنت تبليغاتى تركيه، در مورد تهمت كمك ايران به ارمنستان كه دروغ محض است. شب عفت ميهماني زنانه داشت و من بيشتر در اتاق بالا به عبادت و استماع راديوها گذراندم و زودتر خوابيدم.

 

چهار‌شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۲

بعد از نماز صبح و استماع اخبار، همراه با پاسداران و آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييس‌جمهور] به سوى تهران پرواز كرديم. به دفترم رفتم و گزارش‌ها را خواندم.

به دفتر آيت‌الله خامنه‌اي رفتم. چندين زوج براى عقد ازدواج و چند طلبه براى عمامه گذاشتن آنجا بودند. ساير سران  هم آمدند. با هم به جلسه رسمى عيد رفتيم. من تبريك گفتم و رهبري صحبت كوتاهى داشتند.

در دفترم، جمعى از وزرا و نمايندگان و مديران براى تبريك آمدند. آقاى [علي‌اكبر] ناطق نورى، [رييس مجلس شوراي اسلامي] آمد؛ راجع به انتخابات رياست‌ جمهوري صحبت شد.

به فرودگاه رفتيم و بلافاصله به سوى كيش پرواز كرديم. در راه آقاى ميرزاده مقدارى از عملكرد آقاى [محسن] مهرعليزاده، مديريت قبلى [منطقه آزاد كيش] گفت و راجع به ضرورت انتقال دفاتر شركت‌هاي دولتى از تهران و كم كردن حقوق مديران اين شركت بحث شد.

بعد از ناهار و استراحت به دريا رفتيم. ساعتي جت اسكي سوار شدم. سپس به نخلستان رفتيم؛ جديدالاحداث است. به نظر مى‌رسد رشد خوبى دارد و بر نشان داده است. از پارك جنگلى و خيابان‌ها و سواحل و مسجد در دست تعمير و توسعه شيعه بازديد كرديم كه جالب بود.

شام را هم مطابق معمول، دسته جمعى صرف كرديم. كمى در ساحل دريا پياده‌روى كردم و خاطرات دو روز گذشته را نوشتم. مقدارى با محسن راجع به مجموعه فرهنگى رفسنجان صحبت كردم. مقدارى هم با حاجيه والده صحبت كردم. به مهدى گفتم كيش را به والده نشان دهد. بچه‌ها به گردش رفتند و من استراحت كردم.

 

پنج‏شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۳

براى بازديد از تأسيسات ايجاد شده، به جزيره فارور رفتيم. ترديد وجود دارد كه براى بازپرورى زندانيان مواد مخدر اختصاص يابد، يا براى شيلات و يا براى سياحت؛ قرار شد دفترم پيگيرى نمايد.

پرسنل پاسگاه و يك مسئول براى نگهدارى تأسيسات در آنجا بودند. برق‏شان به خاطر خراب شدن موتور قطع بود. آب شيرين‏كن هم از كار افتاده بود. بى‌سيم برقى نيز مشكل داشت. به آقای يزدان‌پناه گفتم مشكل را رفع كند و یک قايق و وانت هم در اختیارشان بگذارد. تاکنون حدود سيصد ميليون تومان هزينه شده و هنوز طرح احداث سد براى مهار آب‌هاى سطحى باقى است.

عصر از دريا استفاده كردم. بعضى از همراهان به تهران مراجعت كردند.

 

جمعه ۴ فروردين ۱۳۷۴

در كيش بوديم. پيش از ظهر آقاى [محمدرضا] يزدان‌پناه، [مدیرعامل سازمان عمران کیش] آمد. گزارش كارهاى كيش را داد. آقاى [مرتضی] الويرى، [رییس سازمان مناطق آزاد تجاری] آمد. گزارش سفر آموزشى را داد و در مورد مهار قاچاق از مناطق آزاد صحبت شد. از پارك آهوان و حيوانات و طيور آن و جنگل‌هاى در دست احداث و پايگاه هوايى و نقاط ديگر بازديد كرديم.

عصر با فاطى، مقدارى در دريا قايقرانى كرديم. سرشب، حسين [مرعشي، رییس دفتر رییس‏جمهور] آمد. راجع به برنامه‌هاى فروردين و سفر به خوزستان، مشهد، هند و گرجستان و برنامه مبارزه با قاچاق صحبت شد. در گزارش‌ها، مسأله تجاوز نيروهاى مسلح تركيه به كردستان عراق و اظهارات نادرست وزير دفاع آمريكا، در خصوص حضور نظامى ايران در جزاير ابوموسى و تنب، مورد توجه است.

 

شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۵

امروز دريا طوفانى است. ساعتى در كنار ساحل راه‌پيمايى كردم. دوش گرفتم. مطالعه گزارش‌ها و تمرين با كامپيوترهمراه و نوشتن خاطرات هم بود. پيش از ظهر در اتاقم ماندم. آقاى [محسن] دعاگو، [نماینده ولی‏فقیه در امور دانشجویان آسیا و اقیانوسیه و امام‏جمعه شمیرانات] آمد.گزارشى از سفر به كشورهاى آسيايى در ارتباط با مسئوليت نمايندگى رهبرى در امور دانشجويان ايرانى داد و اظهارخوشحالى‏كرد كه به اين بهانه از زير اداره ریيس دفتر رهبرى بيرون آمده و راحت شده است. از نتيجه انتخابات تهران اظهار خوشحالى‏كرد و اينكه رأى بالاى مردم به فائزه، تذكري براى روحانيت است.

ظهر جمعى از مسئولان و آشنايان در اينجا میهمان بودند. مديريت سازمان كيش، آبگوشتى تهيه كرده بود. آقايان [مهدی] كروبى، [عبدالمجید] معاديخواه، [محسن] دعاگو، [محمدرضا] عباسى فرد، [محمدرضا] نعمت‌زاده، [یحیی] آل‏اسحاق، [حسین] محلوجى، [غلامرضا] آقازاده، [ابوالفضل] توكلى‌بينا و جمعى ديگر، براى تعطيلى‌شان به كيش‏ آمده‌اند. اجتماع خوبى بود. با اعضاى خانواده‌ها آمده بودند. زن‌ها جدا بودند كه فائزه پذيرايى مى‌كرد؛ نوعاً از نتيجه انتخابات اظهار رضايت مى‌شد.

عصر آقاى معاديخواه، براى ادامه مصاحبه‏خاطرات [دوران‏ مبارزه] آمد. بيشتر دربارة مقطع تاريخىِ‏آمدن امام به ايران و سقوط دولت بختيار و تشكيل دولت موقت، تشکیل حزب جمهورى اسلامى و شوراى نگهبان بود.

نزديك غروب در دريا شنا كردم. هوا طوفانى بود. بخشي از وقت هم صرف احوال‏پرسى بستگان شد كه به كيش آمده‌اند.

 

دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۷۶

گزارش‌ها را خواندم. ملاقات من و اميرعبدالله و نيز نشستن مُلاربانى از طالبان در كنار من در مراسم رژه، توجهات زيادى را جلب كرده است. ساعت نه‏ونیم صبح مصاحبه مطبوعاتى داشتيم. خبرنگاران زيادى شركت كرده بودند. قبل از شروع سئوالات، نمايندگان مطبوعات، به عنوان قدردانى از خدمات دوران مسئوليتم براى بالا بردن حيثيت و موفقيت اسلام و مسلمين، لوح سپاسى به من هديه كردند. به سئوالات فراوان جواب دادم. سئوالات متنوع و جامع و غيرمغرضانه بود. سپس ملاقات كوتاهى با نمايندگان مجموعه رسانه‌ها داشتم.

چمدان را بستم و به سوى فرودگاه حركت كرديم. در فرودگاه، مذاكره كوتاهى با آقاى لغارى، [رییس‏جمهور پاکستان] داشتيم. ايشان به تقاضاى من، نقشه‌هاى كامل ساختمان سالن اجلاس را آورده بود؛ اگر بخواهیم در ايران بسازيم، در سرعت كار كمك مى‌كند. از ايشان خواستم كه با تروريسم و خشونت‌هاى فرقه‌اى برخورد شديد و بازدارنده كنند. ايشان خواست در اين موضوع با آنها همكارى كنيم.

ساعت دوازده ظهر به سوى تهران پرواز كرديم. ساعت چهار بعد از ظهر به تهران رسيديم. در مراسم استقبال، كسى از وزرا و شخصيت‌ها نبود؛ لابد همگى به خاطر تعطيلات عيد در سفر هستند. مصاحبه كوتاهى انجام دادم و به خانه آمدم. دو سه روز خاطرات عقب‏مانده را نوشتم. صفحات زيادى را پُر كردم. شب، بچه‌ها و بستگان آمدند. قسمتى از مصاحبه‌ام با مايك ‌والاس را از تلويزيون، تماشا كردم. باران خوبى هم شروع به باريدن كرده.

 

سه‌شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۷

در خبرها، مسايل روسيه مهم است. آقاى [بوریس] يلتسين، ریيس‌جمهور، پس از دو هفته استراحت در نقاهتگاه در اثركسالت، همه را غافگير و كابينه را منحل و نخست‌وزير و همه وزیران را بركنار كرد؛ سابقه اين‌گونه حركت‌ها را داشت، ولى نه با اين وسعت. نخست‌وزير موقت نصب‌ كرد. گفتند سياست‌ها عوض نشده، بلكه اين اقدام به خاطر ضعف در اجرا بوده است. تفسيرها گوناگون است و بايد منتظر آينده بود. مورد ديگر، سفر يازده روزه [آقای بیل کلینتون]، ریيس‌جمهور آمريكا به كشورهاى آفريقايى است. [خانم هیلاری کلینتون]، همسر او و [خانم مادلین آلبرایت]، وزير امورخارجه‌اش، سفرهاى طولانى و اكثراً به همان كشورهاى مورد بازديد من به آفريقا داشتند. روند صعودى قيمت نفت ادامه دارد و به چهار دلار رشد در بشكه رسيده است و تفسيرهايى، آن را از نتايج سفرمن به عربستان و تصميمات مشترك ما مى‌داند.

در محافل سياسى، بحث و تفسير اظهارات رهبرى در مشهد مطرح است. بعضى مى‌گويند، تعريف سطحى رهبرى در پيام نوروزى از آقاى خاتمى، مقدمه‌اى بوده بر طرح مخالفت با سياست‌هاى مطبوعاتى و تشنج زدايى با آمريكا. خواسته‌اند حساب شخص ریيس‌جمهور را از اين مسايل جدا كنند و بعضى معتقدند كه نحوه مصاحبه آقاى خاتمى و نبودن عكس امام و رهبرى در تصوير مصاحبه و تأكيد بر لزوم تشنج زدايى، به‌ منظور كسب سرمايه‌هاى خارجى براى حل مشكلات، باعث تصميم رهبرى به انتقاد شده است.

تا عصر به مطالعه تاريخ و گزارش‌ها گذشت. جزیيات و معضلات كودتاى ۱۲۹۹ سيدضياء [طباطبایی] و رضاخان و سپس حذف سيدضياء و تقويت رضاخان را خواندم. عصر مربى غواصى آمد و من را براى آموزش غواصى بُرد. سعيد [لاهوتی، همسر فاطی] هم همراهمان بود؛ با اصرار سعيد رفتيم. لباس غواصى پوشيدم. كپسول اُكسيژن به ‌دوش كشيدم و وزنه نُه‌كيلويى به كمر بستيم. تا عمق سه مترى دريا رفتيم و ساعتى غواصى كرديم؛ نشاط‌آور است. تماشاى كف‌ دريا، با ماهيان رنگارنگ و مرجان‌هاى متنوع، بسيار جالب بود. كمى هراس داشتم؛ به خاطر خوابى كه همين امروز عصر ديده بودم. در خواب ديدم كه پدرم فوت شده‌اند و گريه مى‌كرديم. زير جنازه ايشان حركت مى‌كردم و سنگينى تابوت را حس مى‌كردم، ولى پس از چند دقيقه، تمرين در عمق‌ها و عادت‌كردن به تنفس با هواى فشرده، روحيه‌ام را عادى كرد. مربى از شجاعت و يادگيرى سريع، ابراز رضايت نمود.

 

چهار‌شنبه ۴ فروردين ۱۳۷۸

تمام وقت پيش از ظهر، به مطالعه و قدم زدن گذشت. بچه‌ها سوار بر موج و قايق، در دريا تفريح مي‌كردند. نگران غرق شدن بچه‌هاي موج‌سوار بودم؛ چيزي به شكل موز كه چند نفري روي آن مي‌نشينند، به پشت قايق مي‌بندند و در دريا با سرعت حركت مي‌كنند. هنگام دور زدن قايق، احتمال چپ شدن آن زياد است. عصر در دريا شنا كردم. محسن و عفت از دبي به كيش آمدند. گفتند، دوبي امسال خلوت بوده و كالاها بسيار گران است.

شب اعضاي شوراي شهر كيش آمدند؛ جديداً انتخاب شده‌اند. گفتند جمع آرای كيش چهار هزار نفر بوده كه خيلي‌كم است. ابهام زيادي در كار و وظايف و اختيارات دارند. معلوم نيست، كيش شهر است يا روستا. شهردار ندارد، بخشدار دارد. سازمان عمران كيش، اعتقادي به شورا ندارد. بودجه‌، ساختمان و امكاناتي ندارند و منابع مالي آينده، برايشان مجهول است. گفتم، سعي كنند با سازمان [عمران کیش] هماهنگ باشند. در مسایل جهاني وضع صربستان و كوزوو مورد توجه است. شمارش معكوس براي حمله نظامي ناتو به يوگسلاوي شروع شده. [یوگنی] پريماكف، نخست‌وزير روسيه كه در راه سفر به آمريكا بود، دستور مراجعت هواپيمایش را داد و به مسكو بازگشت و گفت، اروپا و آمريكا در صربستان، تجربه ويتنام را تكرار خواهند كرد و پشيمان مي‌شوند.

هواپيماهاي بی-۵۲ آمريكا از پايگاه‌هاي انگلستان به پرواز در آمدند. اسلوبودان ميلوشويچ، ریيس‌جمهور صربستان، سرسختي نشان مي‌دهد. ارتش آزاديبخش كوزوو پيشنهاد ناتو را پذيرفته، ولي او نمي‌پذيرد. چين هم در مخالفت با حمله، به روسيه پيوسته است و خواستار تشكيل شوراي امنيت [سازمان ملل] شده‌اند. سر شب خبر رسيد كه  ميلوشويچ، حاضر به مذاكره است؛ بعيد است كه ناتو بپذيرد. تسليم شدن را مي‌خواهند و اين حركت را وقت خريدن مي‌دانند.

خبر توقف يك هواپيماي غول‌پيكر آنتونف باري روسيه در فرودگاه باكو، حساسيت زيادي برانگيخته است. مي‌گويند حامل شش هواپيماي ميگ جنگي براي يوگسلاوي است؛ البته روس‌ها تكذيب كرده و گفته‌اند، حامل كالاهاي قزاقستان براي يوگسلاوي است.

امروز جمعي از حجاج در حال طواف، عليه آمريكا و اسرایيل شعار داده‌اند و با آمدن نيروهاي امنيتي عربستان، آرام شده‌اند. اسرایيلي‌ها مي‌خواهند بگويند، اينها ايراني‌اند.

 

پنجشنبه ۴ فروردین ۱۳۷۹

تمام وقت در مقر بودم. مطابق معمول، بعد از نماز صبح در ساحل پیاده روی كردم؛ در ناحیه شرق اسكله كه سنگ های بزرگی برای گرفتن ضربه امواج به كار رفته، منطقه ای كه خرچنگ ها جمع میشوند و سال هاست كه به همین وضع است.

نمی دانم علت انحصار به زیست خرچنگ ها چیست. گربه ای هم در شیار سنگ ها، آنها را كمین و صید میكند. با تابیدن آفتاب، تحرك خرچنگها زیاد میشود.

پیش از ظهر، دكتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی آمد. دو ساعتی دربارۀ مسائل مهم كشور و انقلاب مذاكره كردیم. هر دو قبول داریم، اگر وضع به همین منوال پیش برود، انقلاب اسامی جای خود را به حكومت سكولار خواهد داد و اگر سختگیری شود، مردم سالاری نظام ممكن است آسیب ببیند و رعایت اعتدال و دادن امتیازاتی از سوی رهبری، ضمن كنترل جریان های غیردینی، می تواند وضع را مهار كند.

ایشان از قول آقای عباد علی ربیعی گفت كه یكی از محافظان آقای سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور، قصد ترور ایشان را داشته كه دستگیر شده است. میگویند، به خاطر مشاهده جریان های غیر اسلامی و عدم قدرت تحلیل وضع، به این فكر افتاده و از یكی از مراجع هم سؤال كرده است؛ گرچه ایشان او را نصیحت كرده كه این افكار را از سر بیرون كند، ولی او منع را نفهمیده است. مقداری هم راجع به راهكارهای جلوگیری از افراط و تفریط مذاكره كردیم؛ به نظر واحدی رسیدیم. دربارۀ بازشماری صندوق های رأی تهران و انتخابات مجلس ششم هم بحث و تبادل نظر شد.

دربارۀ روحیه ارتش و سپاه و نظرات آقای علی شمخانی، وزیر دفاع هم بحث شد.

اسامی شش نفر متهم به ترور آقای سعید حجاریان، امروز اعلان شد. چپ ها به عدم تحویل آنها از سپاه به وزارت اطلاعات، معترضاند و توجهی به تذكرات رهبری ندارند. در گزارش ها بود كه دولت عربستان سعودی، آقای محمد محمدی ری شهری، نماینده رهبری و سرپرست حجاج ایرانی را از مراجعت به مدینه منع كرده و تلاش آقای محمدرضا نوری شاهرودی سفیر ایران در ریاض، هنوز نتیجه نداده است. نمی دانم چرا؟ شاید به خاطر برگزاری مراسم برائت از مشرکین و سالگرد شهدای ایران در مكه و تظاهرات در خانه خدا باشد.

آقای بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریكا، سفر دورهای به هند، بنگلادش، پاكستان، عمان و سوئیس را شروع كرده است؛ هم برای فشار جهت اضافه تولید اوپك و هم برای مسائل دیگر. آقای پارسایی، از مدیران سازمان عمران كیش آمد. توضیحاتی برای طرح های توسعه كیش و سوابق كاری خودش داد. ظهر جمعی از بستگان، میهمان ما بودند.

 

شنبه ۴ فروردين ۱۳۸۰

تمام روز در اقامتگاه بودم. عصر از دريا استفاده كردم. آقاى شيرازى كه كشاورزى زيرنايلون (گلخانه‌ای) در كيش ايجاد كرده‌ است، نمونه‌هايى از محصولاتش – طالبى، سبزى، فلفل، گوجه و خيار – را آورد و گفت، بازار خوبى دارد. دستگاه آب‌شيرين‌كن هم تهيه كرده است. درخواست كرد، براى نجات آقاى يزدان‌پناه كمك‌ كنم. گفت، بعيد است آلوده به فساد مالى باشد؛ احتمالاً باعث اين وضع او، روزنامه‌اش [روزنامه آزاد] بوده كه نتوانست درست اداره كند، يا درست اوضاع را درك كند. آقاى [محمد] صفارى، مديرعامل‌ كيش‌خودرو آمد. اتومبيل ساخت‌ كيش را براى بازديد آورد. با تأخير زياد، توليد را از روزى پنج دستگاه شروع كرده و بيشتر آن را در داخل ايران مى‌فروشد؛ قرار بود صادر كنند. او هم در مورد آقای يزدان‌پناه، مطالب شبيه آقای شيرازى گفت.

شب، اعضاى شوراى [اسلامی] شهر كيش آمدند. از سازمان [منطقه آزاد] كيش‌ گله داشتند كه ‌كمكى به آنها نمى‌كند و براى هزينه‌هاى جارى‌شان كه حدود يك ميليون تومان در ماه است، اصلاً منبع درآمد ندارند؛ چون قانون مناطق آزاد، دست شوراها را بسته است. براى سند املاك بوميان استمداد كردند. آنها هم در مورد آقاى يزدان‌پناه، همان مطالب آقاى شيرازى را گفتند و در نامه‌اى كه به اين منظور نوشته‌اند، وضع روزنامه آزاد را تنها ضعف يزدان‌پناه نوشته‌اند. معتقدند که او وضع كشور و انقلاب را بد ارزيابى‌كرد و خودش را در مهلكه انداخت و پشتوانه‌اش را از دست داد.

در هندوستان، بحران كابينه و مجلس‌ها حل نشده و بحران درگيرهاى مسلمانان و هندوهاى افراطى هم كه به دنبال انهدام مجسمه بودا پيش‌آمده، اضافه شده است. در جنوب روسيه، سه انفجار بزرگ با تلفات زياد رخ داده كه روس‌ها، چچن‌ها را متهم كرده‌اند، ولي چچن‌ها اتهام را رد مى‌كنند.

 

يكشنبه ۴ فروردين ۱۳۸۱

امروز بنا بود، محمدظاهر، پادشاه سابق افغانستان، از رُم [پایتخت ایتالیا] به كابل بازگردد، اما [حامد] كرزاى، [رییس موقت دولت افغانستان]، اعلام‌ كرد كه اين سفر چند روز به تأخير افتاده و سپس دولت ايتاليا رسماً اعلام‌ كرد كه يك ماه به تأخير افتاده است. ریيس دفتر محمدظاهر گفت، اين تصميم را دولت ايتاليا گرفته كه ۲۹ سال ميزبان او بوده و افغان‌ها دخالتى ندارند. قبلاً هم بنا بود روز عيد نوروز در كابل باشد. به نظر مى‌رسد، دليل اين تأخير، مشكلات احتمالى است‌ كه براى دولت [حامد] كرزاى پيش‌ خواهد آمد. اخيراً خود محمدظاهر گفت، اگر مردم افغانستان بخواهند، حاضر است سمت پادشاهى را مجدداً بپذيرد.

[آریل] شارون، [نخست‌وزیر اسراییل] كه با طرح صلح اميرعبدالله در مضيقه افتاده و مى‌داند، با توجه به حمايت و زمينه‌سازى‌هاى آمريكا، اروپا و سران عرب براى این طرح، در صورت مخالفت با آن، توپ به زمين اسرایيل مى‌افتد و مسئول تداوم درگيرى‌ها و خشونت شناخته‌شده و فشارهاى زيادى از سوى حاميانش متوجه او مى‌شود، اعلام‌كرده حاضر است به كنفرانس سران عرب در بيروت برود و با آنها مذاكره كند؛ مى‌داند چنين اجازه‌اى به او داده نمى‌شود و لذا اعلام كرده، پذيرش طرح اميرعبدالله با وضع فعلى، شروع مرگ اسرایيل است و به جاى آن، طرح سه‌مرحله‌اى پيشنهاد داده كه اولين بند آن، استقرار آرامش كامل است كه به معناى نفى‌ كامل انتفاضه است و حتى براى رفتن [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین] به بيروت هم مانع‌تراشى مى‌كند.

ديروز تظاهرات عظيمى در پاريس برگزار شد كه خواستار جلوگيرى از فشار اسرایيل بر مردم فلسطين شدند. همزمان دو سازمان مهم خيريه مسيحى در سوئد، خواستار تحريم اسرایيل از سوى اتحاديه اروپا شدند. اخيراً اسرایيل به چند خبرنگار، مؤسسه خيريه و كليسا در اراضى اشغالي حمله‌ كرده‌ كه باعث اوج تبليغات منفى عليه او شده است.

ديروز گروه‌هاى مذهبى پاكستان در راولپندى، اجتماعى برپا كردند و از [پرویز] مشرف، [رییس‌جمهور پاکستان]، خواستند كه به همكارى با آمريكا خاتمه دهد و او را تهديد كردند و نيز با طرح همه‌پرسى مشرف براى تداوم رياست‌جمهوري‌اش مخالفت كردند.

افتضاحى‌ كه بر سر آمريكا در خصوص تأسيس مركزى براى اخبار دروغ و ايجاد جنگ روانى عليه مخالفان خود آمد، باعث رسوايى پنتاگون و وزارت امورخارجه آمريكا و انفعال در صحنه تبليغات شده و اعتبار اخبارى كه مبدأ آن آمريكا باشد، كم شده است.

تمام روز در منزل بودم. غذاى ظهر را آقاجلال از غذاهاى نذرى آورد: باقلاپلو. محمد [لاهوتی] و على [لاهوتی] هم‌ آوردند و گفتند، به ‌قدرى غذاهاى‌ نذرى زياد است‌ كه متقاضى‌ كم‌ آورده‌اند.

عفت از رفسنجان خبر داد كه آيت‌الله سيدكاظم اخوان مرعشى را از مشهد به بيمارستان مهراد تهران آورده‌اند. اتاق خصوصى خالى ندارند. خواست كمك‌شان كنم. قبلاً به آقاى [عباس واعظ] طبسى، [تولیت آستان قدس رضوی] در مشهد گفته بودم كه براى معالجه ايشان‌ كمك‌ كند؛ عمل پروستات‌ كرده‌اند و كليه‌هايشان هم آسيب ديده است.

عصر آقاى حميد لاهوتى، [همسر فائزه] آمد. دربارة مراقبت از [دخترش] مونا و نيز سفر احتمالى فائزه به كانادا براى ادامه تحصيل مذاكره‌ كرديم. در مورد جريان چپ‌شدن اتومبيل‌اش در راه گنبد و رفع خطر به صورت معجزه‌آسا هم صحبت شد.

در سوريه و لبنان، تظاهرات عظيمى در حمايت از انتفاضه فلسطين شده و آقای [سیدحسن] نصرالله، [رهبر جنبش حزب‌الله لبنان]، طرح‌هاى سازش‌پذيرانه اعراب را محكوم‌ كرده است. عمرو موسى، [دبیرکل اتحادیه عرب] در بيروت گفته، اگر [آریل] شارون، [نخست‌وزیر اسراییل] به بيروت بيايد، معلوم نيست بتواند به اسرایيل برگردد. بعضى از اسرایيلى‌ها هم گفته‌اند، اگر عرفات به بيروت برود، معلوم نيست اجازه برگشت به فلسطين را بتواند بگيرد.

در كشور پرو، به خاطر ورود [جرج] بوش، [رییس‌جمهور آمریکا]، دو روز وضع فوق‌العاده اعلام و با حكومت نظامى، مردم را از اجتماع ممنوع كرده‌اند. در عين‌حال جمعى در مقابل‌ كاخ رياست‌جمهورى تظاهرات‌ كرده‌اند و قبل از ورود او، شش بمب دستى منفجر شده است.

  • نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
  • منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی