شنبه ١ فروردين ١٣۶٠
هنگام تحويل سال، آقايان خامنهاى و موسوى اردبيلى در منزل، مهمان من بودند. اتفاقاً سال گذشته هم، همين آقايان به اضافه آقاى بهشتى [مهمان من] بودند. آقاى موسوى [اردبيلى] از ملاقات صبح ديروزشان با امام صحبت كردند و درباره برنامه رسيدگى و محاكمه عاملان حادثه چهارده اسفند دانشگاه حرف زدند. به طور كلى در بحثهاى عمومى، مطالب مفيدى مطرح شد. با هم پيامهاى نوروزى را شنيديم؛ پيامهاى امام، بنىصدر، رجایى، بهشتى و من. پيامها خشك و تقريباً كم محتوى بود و چون همگى از حفظ و بدون يادداشت [ايراد شده] بود، الفاظش هم خيلى روان نبود. پيام امام جاذبه ديگرى داشت. آخر شب، پاسداران خودمان و پاسداران مهمانها به ديدن ما آمدند و هر يك از ما دو هزاروپانصد تومان عيدى به آنها داديم.
صبح، گروهى از افراد گزينش سپاه پاسداران آمدند و درباره كيفيت گزينش سپاه مطالبى گفتند؛ خيلى جالب نيست، احتمال نفوذ افراد ناباب زياد است.
آقاى كمال طباطبایى و جمعى ديگر از بستگان، دكتر هادى، خانواده شهيد مطهرى و سپس آقاى مهديان آمدند. با دكتر هادى درباره برنامه سال جديد صحبت كرديم و آقاى مهديان از تهديدى كه افكار افراطى براى سرمايهگذارى و در نتيجه رشد توليد ايجاد كردهاست، صحبت داشت. مطلب درست است. بىبرنامگى و ابهام وضع مالكيت خيلى مضر است؛ بايد امسال مجلس، تكليف مالكيتها و كارهاى توليدى را روشن كند.
على [اخوى زاده] از جبهه سرپل ذهاب آمد، خيلى خوشحالم كرد و خبر از روحيه خوب داوطلبان در جبهه مىداد. على خودش از داوطلبان است و مايل است دوباره به جبهه برود. چقدر بچهها خوب و با گذشت شدهاند!
سرشب اخوى محمد و خانمش آمدند و درباره وزارت امور خارجه و اظهارات سفير ليبى صحبتهاى زيادى داشتيم. شام نداشتيم، پاسدارها چيزى تهيه كردند و خورديم.
یکشنبه ١ فروردين ١٣۶١
ساعت دو بامداد براى ديدن مراسم تحويل سال از تلويزيون، به اتاق پايين آمدم. بچهها را هم كه پاى تلويزيون به خواب رفته بودند، بيدار كردم. قبل از تحويل سال، سخنان آيتالله منتظرى پخش شد. سپس پيام امام، ریيسجمهور، ریيس ديوان عالى كشور، ریيس مجلس و نخستوزير و سرودى.
صبح پس از نماز و صبحانه، عفت و فاطى و مهدى و ياسر براى رفتن به ليبى به فرودگاه رفتند؛ با جمعى از دوستان براى سالگرد انقلاب ليبى دعوت شدهاند. مشغول مطالعه شدم؛ گزارش برگزارى مراسم بزرگداشت سالگرد انقلاب در پاريس و چند شهر ديگر فرانسه و برخورد با ضدانقلاب را مىخواندم. اخوى محمد آمد و از اوضاع صداوسيما گفت.
براى زيارت امام به بيت ايشان رفتم. [اعضاى] دولت، شوراى نگهبان، شوراى [عالى] قضايى و نمايندگان مجلس و… هم بودند. حسينيه پر از جمعيت بود. اول ریيسجمهور عيد را به امام تبريك گفتند. سپس امام صحبت كردند و در اظهاراتشان تذكر به آيتالله گلپايگانى و ساير كسانى بود كه انتظارهاى غيرعملى از جمهورى اسلامى دارند. تا ظهر در دفتر امام نشستيم. ظهر به خانه آمدم. همشيرهزاده نصرت و بچههايش آمده بودند. ناهار نداشتيم، از بيرون تهيه كرديم. عصر با ریيسجمهورى تلفنى صحبت كردم و درباره مسائل مهمى كه داريم – ازجمله نمازجمعه – مذاكره كرديم.
دوشنبه ١ فروردين ١٣۶۲
صبح زود به انجام كارهايم پرداختم و تا رسيدن لحظه تحويل سال نو مطالعه كردم. مقدارى هم با ياسر بازى كردم. لحظه تحويل سال نو با عفت و ياسر صبحانه خورديم. مهدى و فاطى هم در منزل مرحوم لاهوتى بودند. به پيامهاى امام [خمينى] و [آيتالله] آقاى خامنهاى و آقاى [موسوى] اردبيلى گوش دادم. پاسدارها به ديدنم آمدند. با دفتر امام براى پذيرفتن نمايندگان و کاركنان مجلس در جلسه ديدار با امام صحبت كردم.
براى زيارت امام به دفتر امام رفتم. سپس به حسينيه جماران رفتم؛ تقريباً همه سران نهادها و ارگانها حضور داشتند. ریيسجمهور [فرا رسيدن عيد نوروز را] به امام تبريك گفتند و امام نيز سخنرانى مبسوطى در مذمت قشر مستكبر و كاخنشين و تعريف از كوخنشينان كردند. با توجه به اختلافات جارى در رابطه با دو نظريه اقتصادى موجود در جامعه، اين سخنان امام به نفع مواضع ما و مجلس است. به خانه آمدم و به بچهها عيدى دادم. با آقاى [موسوى] اردبيلى قرار گذاشتيم براى استراحت، دو سه روزى مسافرت كنيم.
عصر گروهى از بستگان آمدند. آقا سيد هادى [هاشمى] داماد آقاى منتظرى آمد؛ از مواضع مدرسين [حوزه علميه] قم انتقاد نمود و پيشنهادى داشت؛ از سخنرانى امروز امام خيلى راضى بود. راجع به آيتالله منتظرى و ضرورت انتشار رساله [عمليه] ايشان صحبت شد.
چهارشنبه ١ فروردين ١٣۶٣
در منزل تنها بودم. عفت و بچهها به رفسنجان رفتهاند. فائزه هم به منزل خودش رفته است. بعد از نماز صبح، به كارهاى عقبمانده پرداختم.
از آقايان [ميرحسين موسوى] نخستوزير و [آيتالله موسوى اردبيلى] ریيس ديوان عالى كشور و [آيت الله خامنهاى] ریيسجمهور، تلفنى دعوت كردم كه شب براى صرف شام به منزل ما بيايند؛ احمدآقا هم در تهران نبود.
فرماندهان ارتش، مىخواستند براى عيد ديدنى بيايند؛ گفتم برنامه ديدار براى آنها تنظيم مىكنم. آقايان [سيدمحمد موسوى] خوئينىها و [مصطفى] كفاشزاده آمدند. آقاى خوئينىها از برنامه حج آينده گفت و اينكه اعلام كردهايم، يكصد و پنجاه هزار نفر را به حج مىبريم و عربستان سعودى پذيرفته است. اما شركت هواپيمایى هما مىگويد، احتياج به چهار هواپيماىِ بزرگ ديگر دارد كه مشكل مىشود براى آن زمان، تهيه كرد؛ چه اجاره و چه خريد. گفتم بايد قاطعانه خواست كه اجرا شود و اگر هواپيما به دست نيامد، برنامه پروازهاى عادى را تغيير بدهند. راجع به جنگ هم بحث شد. ايشان گفت، شايعه شهداى فراوان در جنگ، هنوز هم در ميان مردم قوت دارد و تبليغات دشمنان و سمپاشى ضدانقلاب، اثر خود را كرده است.
عصر هم آقاى توسلى آمد و راجع به نامزدى آقاى [فضلالله] محلاتى [نماينده امام در سپاه] – كه حزب [جمهورى اسلامى] او را نپذيرفته است صحبت شد.
شب آقايان [آیتالله] خامنهاى، موسوى اردبيلى و مهندس [ميرحسين] موسوى آمدند. راجع به استفاده عراق از اسلحه شيميایى بحث شد و درباره تهيه امكانات براى مقابله بهمثل، با مراعات تبليغات مناسب، مذاكره كرديم. تأكيد شد كه در وضع موجود، كار تبليغاتى بيشترى انجام شود. با توجه به امكان اينكه روسها، بمبهاى شيميایى به عراق داده باشند،قرار شد روابط را خيلى تيره نكنيم. اعزام خبرنگاران خارجى به جزاير مجنون هم تصويب شد؛ سپاه [با اين عمل] موافق نيست. در مورد آزاد كردن زندانيان بيشتر هم به قوه قضایيه تأكيد شد. مهندس موسوى [نخستوزير] از پيشرفت و رشد صنايع در سال گذشته، در حدود ۲۳ درصد، راضى است.
چون خانواده در منزل نبودند، براى شام از بيرون چلوكباب آوردند و آقاجلال هم پذيرايى مىكرد. در جبهه ديشب موفق به زدن خاكريزهاى موردنظر شدهاند و تلاش عراق را براى جلوگيرى از آن، خنثى كردهاند. عراقىها هم امروز از اسلحه شيميایى، زياد استفاده كردهاند؛ گلولههاى سمى را با توپ مىاندازند.
پنجشنبه ۱ فروردين ١٣۶۴
ساعت چهار صبح بيدار شديم. عفت، فاطى، مهدى، ياسر و سارا به فرودگاه [مهرآباد] رفتند تا براى عمره مفرده به عربستان بروند. بعد از نماز كمى خوابيدم.
نزديك ساعت نه به حسينيه جماران رفتم و براى مراسم عيد خدمت امام رسيديم. امام سخنرانى مفصلى فرمودند. حالشان خوب است. قبل از ظهر، آقاى محلاتى آمد و از مديريت ضعيف عمليات بدر گله داشت. عصر، [سرهنگ اسماعيل سهرابى] ریيس ستاد [مشترك ارتش] و همكارانش براى ديدار عيد آمدند. از خاموشى بىمورد ديشب، در هنگام تحويل سال و شليك زياد تيربارهاى ضدهوايى انتقاد كردم.
شب، آقاى دكتر [على اكبر] ولايتى و احمدآقا [خمينى] آمدند. در مورد پيشنهادهاى [آقاى خاوير پرز دكوئيار] دبيركل سازمان ملل براى قطع حمله به شهرها و كشتىها و كاربرد اسلحه شيميايى از سوى عراق مشاوره شد. نظر موافق داشتيم. از امام هم سئوال شد؛ موافقت دارند. [دكتر ولايتى] گزارش سفرش را به ليبى و سوريه ارائه كرد و گفت كه آنها [مسئولان ليبى] اصرار دارند كه من به آنجا سفر كنم.
بالاخره بعد از چند روز هواپيماى حامل موشكهاى اهدایى ليبى رسيد كه كمتر از مقدار تقاضا شده بود. با محسن و اعظم و عماد شام خورديم. محسن از عدم هماهنگى در تبليغات خارجى و ضعف سفارتخانهها گله داشت. از كم بودن نقدينگى با توجه به مخارجى كه در اثر مراجعات ديگران بر او تحميل مىشود، سخن گفت. ضمن اينكه مايل نيست امتيازى نسبت به ديگران داشته باشد. درباره ادامه تحصليش در دوره فوق ليسانس در بلژيك يا كانادا مذاكره كرديم.
جمعه ١ فروردين ١٣۶۵
به نمازجمعه رفتم. در جماران برف مىباريد، اما در دانشگاه تهران هوا آفتاب كمرنگى داشت. هوا سرد بود. لشكر فجر مجاهدان عراقى براى رفتن به جبهه در نمازجمعه شركت داشتند. به همه كاركنان دفترم مثل هر سال، هزار تومان عيدى دادم.
اول وقت آقايان محسن رضايى و صياد [شيرازى] اطلاع دادند ديشب دشمن در منطقه پنجوين حمله كرده و ارتفاع كانى مانگا را از ارتش ما گرفته است. صياد آمد، توضيح داد و براى جبران مافات به سوى [جبهه] غرب حركت كرد.
امام برخلاف معمول هر سال با مسئولان جلسه نداشتند و فقط خانوادههاى شهدا به زيارت امام رفتند. عصر عفت و ياسر همراه آقاى [آیتالله] خامنهاى به مشهد رفتند. فائزه هم به رفسنجان رفته است. من و مهدى در منزل مانديم، مراسم عيد نداشتيم و ديد و بازديدى نبود.
شنبه ١ فروردين ۱۳۶۶
ساعت پنج و نیم صبح بيدار شدم. بعد از نماز، بچهها را براي نماز و ديدن مراسم سال تحويل بيدار كردم. به اخبار فارسي رادیو صداي آمريكا گوش دادم؛ مطلب مهمي نداشت. هنوز رسوائي كاخ سفيد در ماجرای مک فارلین و مسايل ايرانيان و لبنان در رأس اخبار است.
صبحانه را با حضور فاطي، فائزه، مهدي، ياسر، سعيد، سارا و مونا پاي تلويزيون صرف كرديم. پيام امام خمينی و آیت الله خامنهاي رئیس جمهور را گوش داديم. به حضار هر يك دويست تومان عيدي دادم. آنها هم به من يك خودكار دادند؛ جاي عفت و محسن خالي بود. تلفني از آنها احوالپرسي كرديم.
فاطي رفت و خانم نقاش و دخترش آمنه پناهنده عراقي و خانواده شهيد را آورد كه به زيارت امام بروند. آمنه كه دانشجوي سال اول رشته علوم پزشكي دانشگاه تهران است، از حضور بعضي دانشجويان ناصالح در دانشگاه شاكي بود. به او هم هزار تومان عيدي دادم.
چند نفر از پاسداران براي عيد دیدنی آمدند. از ستاد مشترك خواستند كه افسران ارتش و فرماندهان بيايند و از وزارت نفت خواستار آمدن جمعي از وزرا شدند؛ عذرخواهي كردم.
آقاي محسن رضايي فرمانده کل سپاه پاسداران با قرار قبلي آمد. اطلاع داد كه عمليات را يك هفته به تاخير انداخته و به نيروها مرخصي دادهاند. گفت عمليات داخل عراق هم به اين زودي نيست؛ قبلاً علی آقامحمدي از مسئولان قرارگاه رمضان گفته بود كه به همين زودي است. قرار شد مسؤولان پائينتر براي ارائه توضيح بيايند.
عصر آقايان فریدون مهدي نژاد، سید علیاصغر حجازي و حسین شيخالاسلام، به ترتيب از اطلاعات سپاه و وزارتخانههاي اطلاعات و امور خارجه آمدند و اولين جلسه شوراي مشاورت درباره هدايت مسأله رفتار با آمريكاييها و سياست اجرایي و تبليغي جريان مك فارلين وگروگان ها و… را تشكيل دادند. قرار شد آقاي علیرضا معيري معاون سیاسی نخست وزیر هم به این جمع اضافه شود. محورهاي حركت آينده و ضوابط این شورا تعيين شد.
شنبه ١ فروردين ١٣۶٧
ساعت هشت صبح به دفتر حضرت امام رفتم. آيتالله خامنهاي و آيتالله [موسوي] اردبيلي، مطابق قرار قبلي آمده بودند. خدمت امام رفتيم. از ايشان تقاضا كرديم از پناهگاهي كه براي ايشان در جوار منزلشان درست شده، در مواقع خطر استفاده كنند. ايشان چون اصابت موشك به منزلشان را احتمال ضعيفي ميدانند، آمادگي ندارند تا به پناهگاه بروند. استدلالهاي ما بي تأثير نبود، ولي قول جدي هم ندادند. فرمودند موشكي كه ساعت يازده و نيم ديشب به منطقه فرمانيه خورد، صداي مهيبي داشت.
سپس درباره آئين نامه مجمع تشخيص مصالح حكومتي مذاكره كرديم. اين آيين نامه را هنوز امضا نفرمودهاند. گفتند ممكن است مسير كار پيچيده و طولاني شود. رفت و برگشت متعددي بين شوراي نگهبان و مجلس لازم است. بالاخره قرار شد در متن مصوبه جملهاي بگنجانند كه در صورت تصويب، مجمع، در هر مرحلهاي بتواند موضوع را در دستور كار خود قرار دهد.
بخشي از اعمال عجيبي كه در سفر بانه از دراويش «قادريه» ديده بودم، براي امام تعريف كردم. ايشان هم گفتند در جواني چنين مناظري را ديدهاند؛ هم احتمال تردستي و چشمبندي است و هم احتمال بروز قدرتهاي روحي. سپس در دفتر امام، روي متن موردنظر امام مشاوره كرديم و متني را پيشنهاد داديم.
به منزل برگشتيم. جمعي از محافظان براي ديدار عيد آمدند. مشهديرجب هم آمد و عيدي گرفت و درباره موشك ديشب كه نزديك منزلش فرود آمده است، توضيح داد. اصابت موشك، دو سه خانه را خراب كرده و هفت يا هشت نفر را كشته و چندين رأس گوسفند [تلف شده است]. عيدي محافظان را قبلاً دادهام؛ معمولاً هر سال هزار تومان به هر يك از آنها ميدهم.
عفت، فاطمه، فائزه، سعيد و بچههايشان، ساعت يك بعدازظهر به ايستگاه راه آهن رفتند كه با قطار به رفسنجان بروند. محسن قبلاً رفته است؛ مهدي و ياسر هم در جبهه هستند. عفت سفارش كرد كه حال آنها را بپرسم و به او اطلاع دهم. فرماندهان ارتش ميخواستند براي مراسم عيد بيايند كه مطابق معمول، گفتم ديد و بازديد نداريم.
ساعت چهار ونيم بعدازظهر، موشك عراقي به فضاي تهران رسيد. از صداي آن به نظر ميرسيد در فضا منفجر شده است؛ چون همين لحظه مشغول نوشتن خاطرات هستم، هنوز خبر سرنوشت موشك را دريافت نكردهام. بعد از ساعتي معلوم شد كه در منطقه بلوار ابوذر [در شرق تهران] به منطقه مسكوني خورده و ٩ نفر شهيد و ١۶ نفر مجروح داشته است.
محسن كه از رفسنجان به تهران ميآمد، از نائين اطلاع داد كه در بين راه يزد و نائين، طوفان شن شديدي وزيده و باعث شكسته شدن همه شيشههای ماشين شده و ماشينهاي زيادي نیز آسيب ديدهاند. به همين خاطر شب را در نائين ميماند كه ماشين را درست كند.
شب احمدآقا آمد. درباره متني كه امام ميخواستند به آئين نامه مجمع [تشخيص مصلحت نظام] اضافه كنند، مشورت كرديم؛ نظر ما اين شد كه در طرحها و لوايح، بعد از تصويب مجلس و نظر اول شوراي نگهبان و در مورد مسائل مهم كشور، با كسب اجازه در هر مورد از امام عمل كنيم. با آقايان موسوي اردبيلي و خامنهاي [روسای قوای قضائیه و مجریه] هم تلفني مشورت شد؛ آنها هم قبول كردند.
آقاي [سيد رضا] زوارهاي [نامزد نمايندگي مردم تهران]، تلفني شكايت كرد كه هيأت اجرائي، صلاحيت نامزدي ايشان را رد كرده است.
سهشنبه ١ فروردين ١٣۶۸
بعد از نماز تا ساعت هشت صبح استراحت كردم. در گزارشها توافق جامعه اقتصادي اروپا با برگشت سفیرانشان به ايران از اهميت برخوردار است. چند روز قبل به عنوان عكسالعمل در مقابل حكم امام به اعدام سلمان رشدي، سفیران خود را احضار كردند و با عكسالعمل قطع رابطه با انگليس از سوي ايران مواجه شدند و اين عقبنشيني، پيروزي ايران و شكست آنها بود و پس از قطعنامه سازمان كنفرانس اسلامي،از اهميت بالايي برخوردار است.
محافظان براي ديدار عيد آمدند. سپس آقايان [مهدی] كروبي [نایب رئیس مجلس شورای اسلامی]، [سید محمود] دعائي [نماینده تهران]، [صادق] خلخالي [نماینده قم]، [سید حسین] موسوي تبريزي [نماینده تبریز] و [محمد حسن] رحيميان و [حمید] زيارتي [از اعضای دفتر امام] آمدند.
عفت ظهر مهمان همسر امام بود و عيدي هم از امام گرفته بود. عصر و شب بستگان آمدند؛ هم از عفت و هم از من عيدي گرفتند و وقت زيادي صرف گفتگو با آنها شد.
آقاي [علی] حسينی تاش مسئول صنايع نظامي سپاه، همراه با [حسین] شيخ عطار مسئول صنايع پدافندي ش.م.ر. سپاه آمدند. گزارش وضع صنايع و مخصوصاً پدافند ش.م.ر [شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو] را دادند و براي تقويت و تمركز استمداد نمودند و در كيفيت كار مشورت کردند. گفتم به اندازه نياز بسازند و ذخيره كنند، سپس به ادامه تحقيقات تا رسيدن به حد ساخت صنعتي بپردازند.
چهارشنبه ١ فروردين ١٣۶۹
نيم ساعت از نيمه شب گذشته بود كه برنامة مراسم تحويل سال نو را از تلويزيون ديديم و خوابيديم. بعد از نماز صبح، با هليكوپتر به محل مرقد امام رفتم و درون ضريح، مرقد امام را زيارت كردم. اجتماع خوبى از مردم بود؛ پرشور ابراز احساسات كردند. مقابر شهداى هفتم تير را هم [در بهشتزهرا] زيارت كردم. اعضاي هيأت دولت با تأخير رسيدند. به هر يك از خلبانان هليكوپترها يك نيم سكه عيدى دادم.
به دفتر رفتم. وزيران و مشاوران آمدند؛ صبحانه را با هم صرف كرديم. براى ملاقات آيتالله خامنهاى به حسينيه امام خمينى رفتيم. قبل از حضور در حسينيه، به سالن كنار حسينيه رفتيم. جمعى از شخصيتها و علما حاضر بودند. همراه رهبرى وارد حسينيه شدم. مسئولان ارگانها و نهادها جمع بودند. من ضمن صحبت كوتاهى، تبريك گفتم، سپس آيتالله خامنهاى صحبت كردند.
به دفتر برگشتم. محافظان و اعضاى دفتر، براي تبريك عيد، جمع شده بودند؛ مهندس[ميرحسين] موسوى، [مشاور سياسي رييس جمهور] آمد. عيدى دادم. [آقايغلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد و گزارش نشست وزيران اوپك را داد؛ ايران در اين نشست، اصرار بر بالا رفتن قيمت نفت به ۲۰دلار [در هر بشكه] داشته كه بحث به جلسه آيندة اوپك موكول شده است.
عيدىِ پاسداران و اعضاى دفتر را دادم: هر يك هزار تومان. ناهار به خانه آمدم. سعيد، فاطى، محسن و مهدى هم بودند. همه عيديشان را گرفتند. عصر به ديدن بيت امام رفتم. همسر و دختر امام و احمدآقا بودند. دعوتشان كردم كه [در تعطيلات نوروز] همراه ما به جزيره كيش بيايند؛ پذيرفتند. عفت و فاطى هم پيش از ظهر به ديدنشان رفته و دعوتشان كرده بودند.
آقاى سيد هادى طباطبايى آمد و براى حل مشكلات طرح نيشكر خوزستان استمداد كرد؛ پيشنهادهايي هم براى اصلاح امور گمرك و سفرهاى خارجى داشت. آقاى مهندس عباس سالارى آمد. از وضع اكتشاف و توليد شركت نفت وگاز انتقاد داشت.
پنجشنبه ١ فروردين ١٣٧۰
ساعت سه و نيم بامداد براى صرف سحرى بيدار شدم. از ساعت چهار صبح، ويژهبرنامة تلويزيون براى مراسم تحويل سال نو را ديدم و تا ساعت هفت و نيم كه پيامهاى نوروزى پخش شد، بيدار بودم.
پيش از تحويل سال، آيتالله خامنهاى تلفن كردند و ضمن تبريك سال نو، خبر دادند كه [آيتالله سيدابوالقاسم] خويي در عراق بازداشت شدهاند و خواستند كه دولت و شوراي امنيت، عكسالعمل مناسب را بررسي كنند.
به [آقاي علياكبر ولايتي]، وزير [امور] خارجه و دكتر [حسن] روحانى، [دبير شوراي امنيت ملي]، گفتم خبر را پيگيرى و بررسى كنند و نظر بدهند. معلوم شد ديشب تلويزيون بغداد، جلسه ملاقات صدام حسين و آيتالله خويى و بخشى از مذاكرات را پخش كرده است. در اين ملاقات، آقاى خويى به نحوى عمل مردم [شيعيان جنوب عراق] را محكوم و اقدامات حكومت بغداد در سركوب قيام مردم را تاييد كردهاند.
ظهر اين مطلب را با رهبري در ميان گذاشتم. با توجه به اينكه قاعدتاً اين ملاقات و مصاحبه، تحت فشار و ارعاب بوده است، تصميم بر اين شد كه اعتراض شود. دستور دادم وزارت امور خارجه، كاردار عراق را احضار و رسماً اعتراض كند و از طرف دفتر رهبرى هم بيانيهاى صادر شود.
به ديدار [بانو خديجه ثقفي]، همسر امام رفتم. عفت هم بود. احوالپرسى كرديم؛ ضعف دارند. افطار بچهها و بستگان آمدند.
شنبه ۱ فروردين ١٣٧۱
ماه رمضان است. مطابق معمولِ سحرهاى ديگر، با زنگ ساعت بيدار شدم. سماور را روشن و غذا را گرم كردم. سپس ياسر را بيدار نمودم. مقدارى از دعاى ابوحمزه [ثمالي] را خواندم. ياسر سفره را چيد، سحري خورديم.
بعد از نماز صبح، تا ساعت هشت و نيم خوابيدم. سپس به مطالعة گزارشها و انجام كارهاى مانده از آخر سال گذشته پرداختم. چند نفر از بستگان براى ديدار عيد آمدند.
آقاى [منوچهر] متكى، [معاون بينالملل وزارت امور خارجه]، تلفنى در مورد صليب سرخ پرسيد. قرار شد كارشان را به خاطر تجاوز از وظايف و اختياراتشان، معلق نماييم و به آنها بفهمانيم كه برخورد ناصواب اردوگاه غرب با مسالة حقوق بشر و سوءاستفاده از اين مسايل در جهت تبليغات مغرضانه، اعتماد ما را سلب كرده است.
آقاى [محمدحسين] زرندى، امام جمعه باختران [كرمانشاه]، تلفنى از تركيب هيأت نظارت شوراى نگهبان در استان شكايت و تقاضاى رسيدگى داشت. آقايان [غلامعلي] شهركى و [فخرالدين] رضازهى، نمايندگان زابل و سراوان، براى مشكلى كه براى آقاي رضازهى در انتخابات پيش آمده است، استمداد كردند؛ قبل از انتخابات، رضازهى عضو انجمن شهرستان بوده و اصلاح اخير قانون انتخابات در مجلس، او را از حق انتخاب شدن محروم كرده است.
عصر و شب هم بستگان آمدند. بيشتر وقت صرف مطالعة گزارشها شد. آتشبسي كه به ابتكار ايران در منطقة قرهباغ، [ميان جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان] برقرار شده است، نسبتاً مراعات مىشود، ولى رسانههاى غربى مايل نيستند آن را بهنام ايران مطرح كنند. اعلان تعليق فعاليت سازمان صليب سرخ جهاني در ايران، انعكاس وسيعى يافته است و انتظار مىرود سر و صداى زيادي راه بيندازند.
يكشنبه ١ فروردين ١٣٧٢
اخبار مربوط به حوادث روسيه در صدر است. اعلان تصميم [بوریس] يلتسين، ریيسجمهور در مورد اداره كشور و ناديده گرفتن نقش پارلمان و اعلان وضعيت فوقالعاده و اراده برگزارى رفراندوم و مخالفت پارلمان و ریيس دادگاه قانون اساسى و آقاى [الكساندر] روتسكوى، معاون يلتسين، توجه دنيا را جلب كرده و خطر درگيرى و جنگ داخلى و عواقب فراوان مثبت و منفى آن بر جهان مطرح است. سران غرب از يلتسين حمايت كردهاند. در خبرها، عدم موفقيت سران احزاب افغانستان در جلالآباد براى تشكيل كابينه و اجراى توافق پاكستان هم مسأله مهمى است.
پيش از ظهر همسر شهيد بهشتى و محبوبه و دامادش آقاي فاطمىزاده آمدند. به هر يك سكهاى دادم؛ از دستور مبني بر جابجايي خانه به خانهاى بزرگتر تشكر داشتند. بعد از ظهر والده و همشيره فاطمه با اخوى محمد آمدند. والده مايلاند كه [تعطيلات عيد نوروز را] همراه محمد به رفسنجان بروند و من خواستم كه با ما به كيش بيايند.
شب جمعى از بستگان آمدند. معمولاً به همه عيدى مىدهم؛ صد يا دويست تومان. پيش از ظهر با عفت به ديدن [بانو خديجه ثقفي]، همسر امام رفتيم. بیمار هستند؛ براى معالجه به انگلستان رفته، اما نتيجهاى نگرفتهاند، ولى روحيه خوبى دارند.
دوشنبه ١ فروردين ١٣٧٣
ديشب بعد از لحظه تحويل سال، به هر يك از بچهها هزار تومان عيدى دادم؛ رفتند. اول وقت، چمدان را بستم. با عفت و ياسر به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. ساير بچهها هم به موقع رسيدند. ساعت هشت و نیم صبح – به وقت جديد – براى گذراندن تعطيلات و استراحت، به سوى كيش پرواز كرديم.
آقايان [محمدرضا] يزدان پناه، [مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش]، [مرتضی] الويرى، [رییس شورای عالی مناطق آزاد]، [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات] و… در فرودگاه كيش به استقبال آمده بودند. آقاى يزدان پناه، در راه تا پاويون، گزارش وضع كيش را داد. هوا خوب است. باران كم آمده و مثل گذشته سرسبز نيست. مسافر زياد است. تور گردشگرى از تركمنستان دارند؛ مکان مخصوصى براى شناى آنان درنظر گرفتهاند كه بيشتر خارجيها استقبال كردهاند.
ساختمان جديد پاويون را تحويل دادهاند. مثل گذشته جايمان تنگ نيست. بخشى از خانواده مرحوم [حاج قاسم] اخوى، به اضافه همشيره فاطمه و نصرت هم همراهمان هستند. صبح و عصر بيشتر در كنار ساحل بوديم. از دريا براى جت اسكى و شنا استفاده كرديم.
سرشب آقاى محلوجى آمد. توضيحاتى دربارة اسكله جديد داد كه قرار است، پسفردا افتتاح شود. در مورد سياست استفاده از سرمايههاى خارجى براي رونق اقتصاد كشور، پيشنهادها و سئوالاتی داشت و از فضاى آلوده و تنگ كشور براى اينگونه امور انتقاد میکرد.
به هر يك از همراهان، هزار تومان عيدى دادم. شام را دسته جمعى صرف كرديم. عفت و میهمانانش از خانواده مرحوم [شهابالدین] اشراقى، در رستوران ميرمُهنّا میهمان بودند.
سهشنبه ١ فروردين ١٣٧۴
بعد از نماز صبح با تلويزيون مشغول شديم؛ براى قبل از لحظه تحويل سال، مراسمى از مرقد امام پخش میکرد. سپس پيام آيتالله خامنهاى و به دنبال آن، پيام من پخش شد. بعد از صبحانه به مطالعه بولتنها پرداختم. به كسانى كه مىخواستند به عيد ديدنی بيايند، گفته شد، برنامه ديدار نداريم.
عفت هم براى تسليت اولين عيدشان، به منزل امام رفت. گفت از برنامههاى شاد ديشب تلويزيون شكايت داشتهاند. عصر به مرقد امام رفتيم. حسنآقا [خميني] و [محمدعلي] انصارى و [محمود] بروجردی و… منتظرمان بودند. فاتحهاى در داخل ضريح خواندم و مقدارى بر مزار احمدآقا و امام نشستيم. مردم جمع شدند، با ابراز احساسات. از آنجا به گلزار شهدا و سپس به منطقه شهداى هفتتير رفتيم. آنجا هم با موج احساسات مردم مواجه شديم. با بعضى از پدران شهدا صحبت كردم.
به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم و بلافاصله به سوى كيش پرواز كرديم. عفت و ياسر و بعضى از بستگان و محافظان همراه بودند. غروب رسيديم. باران خوبى در كيش باريده و هوا بسيار مطبوع است. در تهران و بيشتر نقاط ايران هم، در اين دو سه روز باران داشتيم.
بعد از نماز، مقدارى در ساحل دريا قدم زديم. بچهها جمع شدند و دسته جمعى براى شام رفتيم. آشپزخانه را خوب ساختهاند و براى اداره رستوران، يك آدم وارد از گچسر آوردهاند؛ سابقاً مدير هتل گچسر بوده و ماست و مرغ بومى آورده بود. با آقاى [محمود] واعظى، [معاون وزیر امور خارجه]، محسن و مهدى و…، دربارة وضع درياى خزر و مخازن نفت و قرارداد كنسرسيوم و وضع داخلى افغانستان مذاكره كرديم. بعد از شام به بچهها عيدى دادم و خاطراتم را نوشتم.
چهارشنبه ١ فروردين ١٣٧۵
اين لحظه در كيش، بيرون اتاق اقامتگاهم در پاويونِ مُشرف بر دريا نشستهام؛ ساعت هشتونیم شب است. تازه از صرف شام دستهجمعى فارغ شدهايم. پاسداران پيشنهاد كردهاند كه از اتاق بيرون باشم، چون براى تعمير دستشويى مىآيند.
امروز ساعت شش بعد از ظهر در فرودگاه كيش فرود آمديم. مهدى و فائزه و بچههايشان و جمعى از بستگان از فاميل هاشمى و مرعشى، همراه هستند. عفت و فاطى و فرزندانش در ليبىاند و امروز هنگام تحويل سال، تلفنى احوالپرسى كردند و تبريك گفتند. ياسر و مريم هم رفسنجان رفتهاند و محسن و خانوادهاش هم به دعوت سُفرا، به اسپانيا و پرتغال سفر كردهاند.
هواى كيش خيلى مطبوع است. اكنون دمای هوا، بیست درجه بالاى صفر است و نسيم ملايمى میوزد. سال ١٣٧۴، باران زياد باريده – تاكنون ٣٧۵ ميليمتر – با اينكه میانگین بارش سالانه معمولى در حدود ٣٧۵ ميليمتر است و به همین دليل، سطح جزيره سبز و خرم و باصفاتر است؛ علاوه بر جنگلهاى مصنوعى كه در اين چند سال اخير، ايجاد کردهاند.
آقاى [محمدرضا] يزدانپناه، مدير جزيره از فرودگاه تا پاويون، توضيحات فشردهاى از كارها و وضع جزيره داد. تا به حال حدود شش هزار مسافر دارند و هنوز هم ظرفيت پذيرش باقى است. تدارك خوب است و استقبال مردم هم زياد.
امروز از صبح تا عصر، در منزل در تهران بودم. پيش از ظهر برف مىباريد. برنامهاى براى ديدار عيد نداشتيم و سرمان خلوت بود. ظهر جمعى از بستگان كه مىخواستند با ما به كيش بيايند، میهمانمان بودند. فائزه و فرشته [همسر مهدی]، سفره هفتسين را براى لحظه تحويل سال آماده كرده بودند. مونا [دختر فائزه] هم تخممرغها را رنگ و نقاشى كرده بود.
جمعه ١ فروردين ١٣٧۶
در كيش بوديم. وقت با استراحت و مطالعه و بازديد از بخشهاى مختلف جزيره گذشت. در گزارشها، مذاكرات [بیل کلینتون و بوریس یلتسین]، رؤساى جمهور آمريكا و روسيه در هلسينكى [فنلاند] مورد توجه است. محور آن مسأله گسترش ناتو [به اروپای شرقی] است كه روسيه مخالف است و بعيد است به توافق برسند؛ جالب اينكه رسانهها و شخصيتهاى روسى، دولتشان را تشويق مىكنند كه در مقابل اين سياست توسعهطلبانه غرب، روسيه بايد همكارى ايران، هند و چين را در اولويت قرار دهد و تا سرحد پيمان نظامى در اين همكارى پيش برود و نقش ايران در اين ميان، براى غرب و روسيه مهم شده است؛ مثل هميشه كه نوعاً در گذشته متمايل به غرب بوده و فعلاً سياست مستقل داريم.
خبر ديگر كه مورد توجه است، ممنوع شدن جشنهاى نوروزى در افغانستان توسط طالبان است. با اينكه در كشورهاى آسياى مركزى، تركيه و شمال عراق با وسعت اجرا مىشود؛ حتى خانم [تانسو] چيللر، وزير امور خارجه تركيه، براى شركت در جشنهای نوروزی كه كُردها بيشتر خواهانند، به جنوب شرقى تركيه سفر كرده که براى جلب افكار كُردهاست.
جمعى از دفتريان و مديران [سازمان منطقه آزاد] كيش براى ديدار عيد آمدند. به آنها هم پانصد تومان عيدى دادم. عكاس آمد و تعدادي عكس از حالات مختلف زندگى خصوصىام در ساحل دريا و… برداشت. فائزه آمد. از كمتوجهى آقاى [مصطفی] هاشمىطبا، [رییس سازمان تربیت بدنی] به ورزش بانوان شكايت كرد و در مورد كيفيت برخورد با لغو برنامه انجام مسابقات بينالمللى ورزش بانوان كشورهاي اسلامى در پاكستان پرسيد.
براي بازديد از يك آب شيرينكُن جالب رفتيم كه آقاى [حسین] ثابت براى هتل بزرگ خودش وارد كرده است و مىخواهد بسازد؛ حدود دويست هزار دلار قيمت دارد. در يك كانتينر نصب شده و روزانه ٣٨٠ متر مكعب آب شيرين توليد مىكند. به نظرم قابل استفاده در جزاير ايران آمد. براى هر مترمكعب آب، فقط چهار كيلووات برق مصرف مىكند. برنامه كاشت درختهاي بزرگ نخل را كه از ميناب آوردهاند، ديديم. آقاي ثابت در جزاير قنارى، سرمايهگذارى در رشته توريسم كرده و موفق است. توضيحات دربارة جزاير داد و گفت، سالیانه شش ميليون توريست جذب مىكنند و خودش با چهارهزار تخت هتل، سالیانه ٧۵ هزار مسافر دارد. آمده در جزیره كيش، هتل ۶٠٠ اتاقى پنج ستاره بسازد. سپس از نمونهاي ابتكارى در خصوص استفاده از انرژی خورشيدی و موج دريا، برای توليد برق و شيرينكردن آب بازديد كرديم.
شنبه ١ فروردين ١٣٧٧
در لحظه تحويل سال، بعضى از بچهها جمع بودند؛ فاطى و سارا و على و سعيد، فائزه و مونا و حسن، محسن و كاظم [مرعشی]. عكس خانوادگى هم گرفتند. بچهها رفتند و من و عفت، پس از استماع بخشى از پيامى كه رهبرى داشتند، خوابيديم. پيامهاى رهبرى و ریيسجمهور، كوتاه بود و خالى از گزارشهاي معمول كه من در سالهاى گذشته، از حوادث مهم سال قبل و انتظارهاى مثبت سال بعد مىدادم.
بعد از نماز، ورزش، صبحانه، مطالعه و استماع اخبار و ديدن گزارشها در صفحه كامپيوتر، چمدان سفر را بستم و با همان مجموعه فوق الذكر، عازم كيش شديم. عيدى پاسداران را دادم: به هر يك دوهزار تومان؛ [همان] مبلغى كه هنگام تحويل سال به اعضاى خانواده دادم.
ساعت ده صبح به سوى كيش پروازكرديم. جمعى ديگر از بستگان، محافظان و دفتريها هم بودند. نزديك ظهر. با استقبال ریيس سازمان منطقه آزاد كيش، آقاى [محمدرضا] يزدانپناه، وارد كيش شديم. در مسير فرودگاه تا محل اقامت، گزارشى از وضع جزيره داد. بارندگى امسال خوب است: تاكنون حدود ۲۰۰ ميلىمتر باریده و جزيره سبز است. وضع ساخت و ساز بد نيست؛ گرچه ركود داخل كشور، در اينجا هم تأثير گذاشته است.
سمينار جهانگردى را كه چند روز پيش برگزار كردهاند، مقدارى از فشار تُندروها را كم كرده است. انتقال گمرك به كيش، مشكلاتى برايشان آورده، ولى اگر امكانات را فراوان كنند، در آينده وضع بهتر ميشود. انجام گمرك در فرودگاه تهران، باعث سرگردانى مسافران مىشد و فشار بر وضع فرودگاه داشت و موجب مخالفت با پروازهاى بيشترِ مورد تقاضا بود.
تا شب، چند بار در ساحل دريا قدم زدم. هوا مطبوع و دريا آرام و شرايط دلپذير است. عصر در دريا شنا كردم. با اينكه باد ميوزيد، هوا زياد سرد نبود. شب اخوى احمد و اعضاى خانوادهاش آمدند. قبل از ما به كيش آمدهاند و در جاى ديگر، نزديك محلة عربها، منزلي گرفتهاند. اخيراً سفرى به عراق داشته، وضع عراق را بهتر از آنچه در گزارشها مىآيد، مىگويد و بهخصوص از اتوبان خوبى كه از مرز سوريه تا بغداد كشيدهاند و وضع فرآوردههاى لبني و سبزيجات و دام. چون میهمان دولت بوده، مشكلات مردم را كمتر لمس كرده است. ساعاتى هم صرف مطالعه زمينشناسى و تاريخ و گزارشها شد.
يكشنبه ١ فروردين ١٣٧٨
بعد از نماز و مراسم تحويل سال، به استماع اخبار و ديدن گزارشها روي صفحه كامپيوتر پرداختم. در پيام [آیتالله سیدعلی خامنهای]، رهبري و [آقای سیدمحمد خاتمی]، رياستجمهوري، با پذيرش مشكلات اقتصادي مردم، اظهار اميدواري براي رفع مشكلات شده، اما راه و برنامهاي ارایه نشده. متأسفانه كسبه و صاحبان وسایل حمل و نقل هم به استقبال گرانشدن انرژي و ساير موارد گراني مصوب در بودجه سال ١٣٧٨ رفتهاند و به طور غيرمناسب، كالاها و خدمات خود را در ايام نوروز گران كردهاند و عيد از اين جهت تلخ شده است. در سالهاي گذشته، قيمتهاي جديد به نيمه دوم فروردين موكول ميشد كه مأموران امكان كنترل داشته باشند و ايام عيد تلخ نشود.
بخشي از وقت را صرف مطالعه كتاب «پله پله تا ملاقات خدا»، نوشته دكتر عبدالحسين زرينكوب كردم. دربارة تاريخ زندگي و انديشه جلالالدين محمد بلخي، معروف به مولوي، صاحب مثنوي، نوشته؛ جالب است. فائزه و بچههايش [مونا و حسن]، ديشب اينجا خوابيده بودند. صبحانه را با هم خورديم. عيدي بچهها را دادم؛ هر يك هزار تومان. دكتر حميد لاهوتي، [همسر فائزه] آمد. وضع كار خود و وضع كارخانه توليد نخ و تور كيسه نايلوني و اسفنج را گفت. هفتهاي سه روز كار ميكند. اخيراً صادرات را به ايتاليا، استراليا و تركمنستان شروع كردهاند. [تجهیزات کارخانه را] به شيوه باي بك، از خارج خريدهاند. قرار است در مدت چهار سال، نيمي از محصول را بابت آن بدهند. مواد اوليه از توليدات پتروشيمي داخلي است. بازار داخلي هم خوب است. گفت، اكثر صنايع مشكل نقدينگي و ارز دارند.
ظهر مهدي و فائزه و بچهها بودند. عصر به سوي كيش پرواز كرديم. در مسير، اكبر صفريان، [مدیرعامل شرکت تعاونی پسته رفسنجان]، وضع شركت تعاوني توليدكنندگان و صادراتكنندگان پسته رفسنجان را توضيح داد. صادرات خوب است و با قيمت بالاي ارز، قيمت پسته هم بالا رفته. در مسير، مقدمه كتاب خاطرات سال ۱۳۶۰ [عبور از بحران] را كه آماده انتشار ميشود، خواندم. در فرودگاه كيش، آقايان [حمید] ميرزاده و [محمدرضا] يزدانپناه، [مديرعامل منطقه آزاد کيش]، به استقبال آمده بودند. شب و عصر در ساحل دريا قدم زدم. هوا خوب است. امسال در استان [هرمزگان]، باران كم باريده، ولي جزيره سبز است. شب، گزارشها را از روي كامپيوتركيفي – لپتاپ – خواندم.
دوشنبه ۱ فروردين ۱۳۷۹
ساعت شش صبح، منظرۀ شكوهمند طلوع خورشید در شرق جزیره کیش و همزمان غروب ماهِ رو به تمام را در مغرب جزیره می دیدم كه زیبایی منظره را مضاعف كرده بود؛ مجموع این دو منظره، آن هم در افق دریا، با هوای صاف، از نوادر حوادث است. تمام روز در اقامتگاه بودم. با شروع باد، هوا كه كمی شرجی بود، خوب تر شده است.
موقع تحویل سال، به پیام ها گوش دادم. آیت الله سید علی خامنه ای رهبری، در اظهاراتشان، از اوضاع كشور اظهار نگرانی كردند؛ علی رغم معمول پیام های هر تحویل سال قبلی كه امیدبخش بود و برخلاف معمول از دولت و آقای سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور، اسمی نبردند و اقدامات آنها را برای رفع تنگناهای معیشتی مردم كه در سال گذشته تشدید شده، ناموفق خواندند و بر ضرورت تلاش در سال آینده برای تحكیم وحدت ملی و امنیت تأكید كردند و به عوامل مخرب وحدت و امنیت داخلی و خارجی اشاره كردند و در حُسن نیت بعضی از عناصر شناخته شده داخلی كه قطعاً به اطرافیان دولت تعبیر می شود، اظهار تردید نمودند. در مجموع نامه دیشب و پیام امروز، علامت بدی از روابط رهبری و رئیس جمهور تفسیر می شود، ولی رسانه های خارجی كه معمولاً این گونه مضامین را تفسیر میكنند، به صلاحشان نیست كه دامن بزنند. رسانه های چپ و لیبرال نیز و رسانه های راست هم این روزها منتشر نمی شوند و این مسائل در ایام تعطیلات نوروزی، در حد شایعه و حدس و گمان می ماند.
تفسیر و تحلیل در مورد آثار اظهارات مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریكا در مورد ایران هم ادامه دارد. محافل غرب گرا، آن را مثبت معرفی میكنند، ولی نیروهای انقلابی آن را منفی و عقبگرد می دانند؛ به خصوص كه در آن به رهبری اهانت شده و این نهاد، غیردموكراتیك خوانده شده؛ گرچه اعتراض به خطای آمریكا در حمایت از عراق در جنگ هشت ساله تحمیلی و نیز حمایت از شاه و كمك به سرنگونی دولت مصدق در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ مهم و مثبت است، ولی مربوط به گذشته است. اشاره او به احتمال تصرف بعضی از اموال ایران، برای پرداخت احكام غرامت شاكیان آمریكایی، منفی و احتمال بررسی برای آزاد كردن دارایی های مسدودشدۀ ایران، مثبت ولی وعده سرخرمن تفسیر میشود. حمایت صریح از نیروهای غیرارزشی و به اصطلاح خودشان اصلاحطلب، در نظر بعضی مثبت و از نظر انقلابی ها منفی است! انتظار می رفت كه رهبری و رئیس جمهور، در پیام های عید سال در این مورد چیزی بگویند؛ نگفتند.
محافظان و دفتریها و خانوادهها، برای تبریك عید آمدند. به هر یك از كاركنان و پاسداران، پنج هزار تومان و به بچه های خودمان، هزار تومان عیدی دادم.
آقای مصطفی هاشمی طبا، رئیس سازمان تربیت بدنی و خانواده اش، همراه آقای بهرام افشارزاده، مسئول ورزش كیش آمدند. گفتند، طرح ساخت ۱۳۷۷ سالن ورزشی كه در برنامه دوم دولت سازندگی شروع شد، گام بیسابقهای در تاریخ ورزش كشور است كه اكثر شهرها را بی نیاز كرده و هنوز ادامه دارد و ورزش كیش هم فعال شده است.
آقای محمدرضا یزدانپناه، مدیرعامل منطقه آزاد کیش و معاونانش هم آمدند. گزارش وضع كیش را دادند و گفتند، در سال ۱۳۷۸ هفتاد درصد درآمدها تحقق یافته مسافر كمتر از سال ۱۳۷۷ آمده كه در این سال هم كمتر از سال ۱۳۷۶ بوده است. به شدت نگران اجرای دستور رهبری هستند؛ رهبری پس از گزارشی از وضع فرهنگی جزیره به ایشان و اعزام بازرس و گزارش نهایی مبنی بر اشكالات فرهنگی و اخلاقی، دستور داده اند كه ظرف یك هفته اصلاح شود. به آنها گفتم، چالش اساسی در سال جاری، مسائل فرهنگی است؛ مواظب باشند و مراقبت كنند.
چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۰
بعد از نماز و دعا و ورزش، چمدان سفر را بستم. ساعت نُه صبح فرودگاه [مهرآباد] بوديم. به سوى جزيره كيش پرواز كرديم. عفت، فاطى، ياسر و بچهها و جمعى از محافظان و بستگان، آقاى [محمدرضا] نورى شاهرودى، [سفیر سابق ایران در عربستان سعودی] و خانواده نيز همراه بودند.
آقاى نورى، هفته قبل به زيارت عتبات عاليات در عراق رفته بود و اطلاعات وسيعى از مشاهدات خود را در اختيار گذاشت؛ منجمله اينكه وضع اقتصادى و سياسى عراق، در حد فاجعه تنزلكرده است؛ مثلاً روزانه شش ساعت خاموشى برق دارند. سه دينار عراقى، در مقابل يك تومان ايرانى فروش مىرود، در حالى كه قبلاً يك دينار، ۲۳ تومان ارزش داشت. مواد غذايى و بهداشتى، كوپنى است؛ خيلىكمتر از نياز مردم. خيابان و راههايىكه قبل از جنگ ساخته شده بودند، در حال تخريب است. ماشينها فرسوده و صورت شهرها كثيف و مُرده است. فرشهاى داخل حرمها را جمع كردهاند. محيط اطراف حرمها، مثل دهها سال پيش، كثيف و آلوده و شلوغ است. از لحاظ سياسى، مردم جرأت كوچكترين ابراز مخالفت را ندارند. خفقان همه جا را گرفته و زوار ايرانى، تحتالحفظ به حرمها مىروند. هيچ زائري حق تردد آزاد و تنهايى را ندارد و زوار با مقايسه وضع عراق و ايران، ارزش سازندگى بعد از جنگ را خوب درك مىكنند.
در كيش، مورد استقبال مديران قرار گرفتيم. آقاى [حسین] قاسمى، مديرعامل جديد [منطقه آزاد کیش]، در مسير تا اقامتگاه، گزارش مختصرى از وضع كيش داد. تقريباً مثل گذشته است؛ با اين تفاوت كه آقاى [محمدرضا] يزدانپناه، مديرعامل سابق، متأسفانه در زندان است. از من براى نجات، استمداد كرده است. گزارشها را روزانه سه بار از [اینترنت] كامپيوتر مىگيرم.
[آیتالله سیدعلی خامنهای]، رهبرى، مثل سالهاى گذشته، در مشهد سخنرانى كردهاند. سخنانشان تُند نبوده. تفسير خارجىها از پيامهاى سرد رهبرى و ریيسجمهور در تحويل سال ادامه دارد. از سخنان آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور]، ترديد بيشتر در مورد نامزدى [در انتخابات ریاستجمهوری] و از سخنان رهبرى، عدم رضايت از عملكرد سال گذشته [دولت] و درخواست تحرك بيشتر در سال جديد، فهميدهاند.
در روابط خارجى، بيانيه تُند وزراى امورخارجه كشورهاى شوراى همكارى خليج فارس، نسبت به مسأله جزایر [ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک]، باعث سردى روابط است. در تهران و بغداد، دو انفجار داشتهايم كه تفسير به عمل متقابل شده است. آمريكايىها، اظهارات منفى خودشان را به خصوص در مورد همكارى ايران و روسيه، تُندتر كردهاند.
در مسايل جهانى، طالبان در افغانستان، به خاطر موفقيت در انهدام مجسمهها، مخصوصاً مجسمههاى بودا [در بامیان]، حدود ۱۰۰ گاو قربانى كردهاند و ريزش باران فراوان در چند روز اخير را پاداش الهى، به خاطر انجام اين وظيفه تفسير كردهاند! آمريكا، دچار ركود اقتصادى شده و كمكردن نرخ بهره هم افاقه نكرده. در اروپا، [شیوع بیماری] تب برفكى و جنون گاوى، دامدارىها را فلج كرده است.
پنجشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۱
هنگام تحويل سال – ساعت ۲۲ و ۴۶ دقيقه و ۲ ثانيه – فاطى، سارا، على، سعيد و محمد لاهوتى، [داماد فاطی] و فائزه، حسن و مونا حضور داشتند. محسن و خانوادهاش براى بررسي بيلیروبين بالاي احسان، به انگلستان و مهدى، فرشته و فواد به مكه و ياسر، مريم و ليلى به رفسنجان رفتهاند. به خاطر محرم، برنامهاى براى عيد نداشتيم. من و عفت، عيدى مختصرى به حاضرين داديم. تلويزيون، برنامه تحويل سال را مخلوطى از برنامه مذهبى و هنرى پخشكرد. دعاى تحويل سال را آقاى محمد اصفهانى – پزشک و خواننده – خواند؛ گرچه او هم مذهبى است، ولى بعضىها انتقاد دارند كه چرا از يكى از قاريان خانوادههاى شهدا استفاده نشده است.
پيام [آیتالله سیدعلی خامنهای]، رهبرى كوتاه بود و سال ۱۳۸۱ را به مناسبت محرم، سال «عزت و افتخار حسينى» نام نهادند. انتظار بعضي اين بود كه به همين ملاحظه و تهديدهاى آمريكا، سال «مقاومت» باشد. آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور] هم در پيامشان، تعریضى به تهديدهاى آمريكا داشتند.
يك سناتور آمريكايى، به مناسبت عيد نوروز، قطعنامهاى را به مجلس آمريكا پيشنهاد داده كه مضمون آن، حمايت از مردم ايران در مقابل نظام اسلامى ايران است و چند فرماندار ايالتهاى آمريكا كه ايرانىها در آنجا زيادند، همينكار را كردهاند. پيشنهاد ریيسكميسيون خارجه مجلس سناى آمريكا، براى مذاكره با نمايندگان ايران هم در همين راستاست كه بعد از مخالفت رهبرى، وزارت امورخارجه آمريكا هم آن نماينده را جو بايدن، [سناتور ایالت دلاوِر] عنوان كرد. روشن است كه با نياز به ايران، تلاش براى برداشتن موانع سلطه بر ايران را دارند.
امروز در ويرجینياى آمريكا، پليس به دانشگاه اسلامى يورش برد و آنجا را تفتيش كرد. اعلام شد از ۱۱ سپتامبر تاكنون، سه هزار نفر در آمريكا مورد بازجويى قرارگرفتهاند كه اكثرشان مسلمانند و بناست ۲۵۰۰ نفر ديگر بازجويى شوند. در بيتالمقدس غربى، يك مجاهد فلسطينى در عمليات شهادتطلبانه هشت نفر را كشت و ۴۰ نفر را مجروح كرد.
در ليما – پايتخت پرو – در نزديكى سفارت آمريكا، انفجار عظيمى ۱۰ نفر را كشت و جمع زيادى را مجروح كرد. بناست [جرج] بوش، [رییسجمهور آمریکا] به ليما برود و گفته كه حوصلهاش از اينگونه عمليات تنگ شده است. بيشتر وقتم به مطالعه گذشت؛ منجمله بيانيه ۶۰ روشنفكر آمريكایى براى توجيه جنگ و مطالب مربوط به طرح صلح اميرعبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی، برای اسراییل و فلسطین].
امروز چندگروه از بستگان براى عید ديدنى آمدند. سرشب با عفت به ديدار [خانم خدیجه ثقفی]، همسر امام رفتيم؛ حالشان بد نيست. ديشب و امروز، در بسيارى از نقاط ايران باران داشتيم.
- نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
- منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی



Wednesday, 29 October , 2025