پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۰
ديشب برف فراوانى آمده و درختها كاملاً پوشيده از برف شده و هوا هم سرد است. خدا كند كه سرما نزده باشد، احتمال سرما زدن سر درختيها هست. اگر سرمازده باشد، در اين شرايط، مشكل عظيمى براى كشور و دولت فراهم مىآورد. من به خاطر ندارم كه در سيزده فروردين، چنين برفى آمده باشد.
ديروز در تايلند معاون فرمانده كل قوا عليه نخست وزير و فرمانده كل قوا كودتا كرده و امروز صبح خبرها حاكى از مقاومت نخستوزير است. ماهيت كودتا هنوز برايم معلوم نيست.
ساعت نه صبح به زيارت امام رفتم. چيزهایى كه در ارتباط با جنگ و هيأت صلح مىدانستم، گفتم. امام ضمن اينكه مايلند جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمىدانند كه ما كوتاه بياييم و از اينكه شرط شود، بعد از صلح نبايد به ملت عراق، عليه صدام كمك كنيم، نگرانند؛ اگر اين مضمون بخواهد در قرارداد بيايد، نگرانى دارند، مخصوصاً با توجه به انتظارات مردم عراق.
امام با انتخاب آقاى محمد يزدى از طرف ما در هيأت حكميت موافق بودند. با آقاى موسوى اردبيلى، تلفنى صحبت كردم. گفتند امام جازماند كه آقاى بنىصدر بايد دفترشان را تصفيه كنند و با گروههاى ضدانقلاب، علناً و صراحتاً بايد مخالفت كنند و اجازه تعقيب مسئولان چهارده اسفند، ولو ریيسجمهور را دادهاند و تأكيد داشتند كه هيأت حكميت، سريعاً عمل كند.
ظهر، براى ملاقات خانوادههاى شهداى خوزستانى به هتل استقلال رفتم. نماز جماعت با آنان خواندم و ناهار با آنها خوردم و برايشان سخنرانى كوتاهى كردم؛ خيلى گرم و پرشورند.
با آقاى رجایى هم تلفنى صحبت كردم. قرار شد آقاى يزدى را به عنوان نماينده اعلام كنيم. اعلام شد. شب خانواده شهيد علمالهدى اهوازى، مهمان عفت بودند و شب را خوابيدند.
از خانه شهيد مطهرى تلفن كردند كه تلفنى تهديد شدهاند. يكى از پاسداران خودم را براى محافظت، به خانه آنها فرستادم.
احمدآقا خمينى، تلفن كرد و گفت، امام مىگويند، گويا قطب زاده وضع مالى بدى دارد، فكرى شود و احمدآقا پيشنهاد مىكرد، شغلى به ايشان محول شود. ولى اطلاع مىگويد، ايشان دفترى دارد و سكرتر لوكس و مخارج دفترش زياد است؛ از كجا مىآورد؟!
جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۶۱
پيش از ظهر در خانه مطالعه كردم. براى اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبهاى در اقتصاد اسلامى و خطبهاى درباره مسایل روز ايراد كردم.
بعدازظهر، در دفتر شوراى عالى دفاع، جلسه شورا تشكيل شد. نيروى زمينى و سپاه نظرشان را درباره عمليات آينده و حدود پيشروى نيروهاى ما گفتند و مورد تصويب شورا قرار گرفت. بعداً خدمت امام رسيديم و ايشان هم تأييد كردند و تصميمات ديگرى نيز راجع به اسرا گرفتيم. سپس جلسه خصوصى با ریيسجمهور، نخستوزير و احمدآقا داشتيم و درباره مسايل كشورى و لشكرى بحثهايى شد و تصميماتى اتخاذ گردد.
شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۲
امروز هم در خانه ماندم و بيشتر وقت را به مطالعه كتب احاديث و فقه گذراندم. پيش از ظهر اخوى احمد آمد. كارمند [شركت] مس سرچشمه است. وضع آنجا را توضيح داد. گفت كارشناسان يوگسلاوى و كارشناسان آلمان شرقى قسمت موليبدن و پالايشگاه را به زودى تكميل مىكنند و تحويل مىدهند و براى تأسيس بخشى كه از گازها كود بسازد و مانع آلودگى هوا شود، با بلژيكيها در حال مذاكره هستند. طرح آمريكاييها با استفاده از سيانور بود كه بلژيكيها با روش ديگرى – كم ضرر و پرخرجتر – پيشنهاد دادهاند. پيشنهاد استفاده از رودخانه بردسير را داشت و هم توجه بيشتر به مس سرچشمه. براى ناهار از بيرون كباب خريديم؛ بهتر از غذاهاى معمول خودمان بود.
آقاى غرضى [وزير نفت] و آقاى محتشمى[پور] [سفير ايران در سوريه] تلفن كردند. اولى خواهان كمتر امتياز دادن به سوريها بود و دومى خواهان امتياز بيشتر و رضايت آنها. عصر آقايان [آیتالله] خامنهاى و احمدآقا به منزل ما آمدند. قرار بود راجع به اعترافات سران حزب توده و تصميمات آتى، جلسه داشته باشيم. بعد از نماز مغرب در دفتر امام با حضور نخستوزير و آقاى [موسوى] اردبيلى و سران سپاه، جلسه تشكيل شد. اعترافات دو سه روز پيش در اظهارات جديد تغيير كرده و بعضى اطلاعات به تحليل تبديل شده بود. همينها سوءظن به تندرويها را بيشتر مىكند؛ از يك سو، ادعاى كشف كودتا و … است و از سويى نگرانى از مسألهسازى و مشكلتراشى براى كشور و جنگ؛ قرار شد تعقيب كنند. درباره جنگ و چيزهاى ديگر هم صحبت شد.
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۳
تمام امروز را در منزل ماندم. بيشتر به مطالعه پرداختم. آقاى غرضى [وزير نفت] آمد. از بدحسابى سورىها و ندادن پول نفت، ناراحت بود. پيشنهاد داشت با لايحه دولت و تصويب مجلس، براى دادن مهلت و حفظ طلب، تبديل به وام شود. از وضع فروش و كشش بازار نفت، راضى است. با [پسرم] محسن در بلژيك، تلفنى احوالپرسى كرديم. مىگفت شايعه سوء قصد به جان من پخش شده است؛ ناراحت بود. گفتم دروغ است. منشأ آن يك مجله عربى مخالف ما است. منابع خارجى از جدا شدن بنىصدر از شوراى [ملى] مقاومت خبر دادهاند؛ پيشبينى مىشد.
شب، آقاى امامى كاشانى [از فقهاى شوراى نگهبان] تلفن كرد. اطلاع داد كه شوراى نگهبان، صلاحيت آقايان [صادق] خلخالى و [سيدحسين] موسوى تبريزى را – كه نامزد نمايندگى مجلس و خبرگان هستند – رد كرده است. از من خواست به آنها بگويم، استعفا بدهند؛ نپذيرفتم. از اين كار به آسانى نخواهند گذشت. شوراى نگهبان را متهم خواهند كرد كه تحت تأثير جامعه مدرسين عمل كرده است. [رد صلاحيت شدگان] توسل به امام و آقاى منتظرى و ديگران هم خواهند كرد.
از جبهه خبر گرفتم. دشمن، آب فراوانى در نقاط حائل بين [نيروهاى] ما و خود در جزيره مجنون و منطقه طلائيه انداخته است؛ مىترسد. كار پيشرفت ما را هم دشوار خواهد كرد.
سهشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۴
آقاى [كمال] خرازى [ریيس ستاد تبليغات جنگ] تلفن كرد و قرار شد كه سياست ما اين باشد كه تا عراق جایى را نزند، ما هم از حمله خوددارى كنيم، اما توقف عمليات را اعلام نكنيم. آقاى ولايتى [وزير امور خارجه] همين مطلب را تلفنى گفت و اطلاع داد كه به موفقيت آقاى رفيقدوست در تهيه نيازها بعد از ملاقات با حافظ اسد در سوريه، اميد بيشترى مىرود.
آقاى [محمدعلى] نظران تلفن كرد و با يك واسطه نقل كرد كه راديو آلمان اعلام كرده است، نظاميان عراق صدام را هدف قرار دادهاند، اما تأييد نشد. محسن از رفسنجان تلفن كرد و پرسيد كه آيا موافقم براى كارآموزى در مس سرچشمه كار كند. آقاى ترابى هم تلفنى اعلام كرد كه امشب هوا خراب است و اف ۱۴ نمىتواند براى دفاع [هوايى] پرواز كند.
شب زودتر از معمول خوابيدم، اما زنگ تلفن آقاى دكتر ولايتى بيدارم كرد. او اطلاع داد كه شوروى با تأمين كانال هوايى براى هواپيماهاى ما موافقت كرده است. اين خبر خوبى است و لااقل نشانگر تمايل شوروى به تيرگى بيشتر روابط [با عراق] است كه البته احتمال آن منتفى نيست. اين اقدام مىتواند دليلى باشد، بر اينكه آنها در اين شرايط از دادن موشكهاى اس.اس ۱۲ به عراق خوددارى خواهند كرد.
چهارشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۵
امروز تا ساعت چهارونيم بعد از ظهر در منزل بودم. به دفتر آقاى ریيسجمهور رفتم. در سمينار «لبيك با امام» كه با حضور ائمه جمعه مراكز استانها، استاندارها و فرماندهان سپاه براى پشتيبانى جنگ تشكيل شده، شركت كردم. ابهاماتى داشتند. سخنرانى كردم و آن ابهامات را رفع نمودم. گفتم هدف تنظيم اعزام نيروهاى مردمى و امكانات مردمى و دولتى در خدمت جنگ است. آنها اختيارات بيشتر و سپاه امكانات بيشتر مىخواستند.
شب سران قوا مهمان آيتالله خامنهاى بوديم. احمدآقا نيامده بود. پيشنهاد وزير خارجه عمان در خصوص پيغام آمريكا مبنى بر كمك ما به آزادى گروگانهاى آمريكايى در لبنان در مقابل گرفتن نيازهاى تسليحاتى مطرح شد. با اينكه اصل مطلب را قبول داريم، چون از فاز ديگرى در جريان است، قرار شد از طريق ديگرى عمل نشود. ریيسجمهور تأكيد بر لزوم عدم يأس آمريكا داشتند و من پيشرفت كارى را كه از طريق [محسن] كنگرلو انجام مىشود، توضيح دادم و مورد تأیيد قرار گرفت. قرار شد آقاى وحيدى مسئول اطلاعات سپاه، با چهار آمريكايى كه به اين منظور به زودى به ايران مىآيند، صحبت كنند.
آقاى [محسن] رضايى اطلاع داد كه چند نظامى عراقى در جبهه به ما پناهنده شدهاند. آنها مىگويند كه عراق آماده مىشود تا دوشنبه آينده در منطقه فاو حمله كند. گفت امشب در جبهه شمال نيروهاى ما به صورت محدود حمله كردهاند.
آقاى حائرى شيرازى در خصوص مسایل شيراز مشورت كرد. گفتم تسليم نظرات آيتالله منتظرى باشد و سعى در تفاهم با رقيبان داشته باشد. امام جمعه زنجان اصرار به سفر من به زنجان داشت و براى استان زنجان، لشكر مستقل سپاه مىخواست. آخر شب مصاحبه راديو تلويزيونى داشتم.
پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۶
آقاي عبدالله نوري [نماینده امام خمینی در جهاد سازندگی و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس] آمد. شرح مذاكراتش با آيتالله منتظري را داد كه ايشان را تشويق به عاديتر كردن وضعشان كرده است و پيشنهادهایی از اين جهت داشت؛ منجمله رفت و آمد بيشتر مسؤولان با ايشان. درباره تشكيل گروهي براي نظارت بر خرج بودجه جنگ، با ايشان مشورت كردم؛ قرار شد حكمي بدهيم.
آقاي [سیدیحیی] جعفري امام جمعه كرمان آمد. در خصوص نحوه برخورد با جريان مخالف كه در ۹۹ رأي مخالف دولت و هشت نفر سئوال كننده درباره سفر مكفارلين – كه مخالف نظر امام عمل كردهاند – پرسيد. بيشتر مايل بود از من براي تبرئه آنان جوازی بگیرد كه گفتم در شكل ظاهر، آنها به وظايف نمايندگي عمل كردهاند، ولي روح عمل آنها، حركت در جهت خلاف نظر امام و بدون توجيه منطقي است.
عصر آقاي [محمدحسن] اختري، سفيرمان در سوريه آمد. مسائل مهم مبتلابه لبنان و سوريه را گفت؛ هم نظر داد و هم مشورت كرد. تاكيد داشت، در اين مقطع مصلحت نيست که سوري ها را از خودمان جدا كنيم. من هم همين نظر را داشتم؛ بنا شده وزير نفت سوريه را بپذيريم. شب به مطالعه و تماشاي تلويزيون گذشت.
شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۷
در منزل بودم. بيشتر وقتم به مطالعه گذشت. مهدي همشيره زاده آمد. عصر آقاي جواد لاريجاني [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه] آمد و براي سفر به سازمان ملل و مذاكره با دبيركل مشورت كرد. زمينههاي تحرك سياسي را توضيح دادم؛ با شرايط سياسي نظامي نسبتاً خوب فعلي. ياسر حالش بهتر و روبه بهبودي است. او توانست به خانه فاطي برود. گزارشها را از مجلس آوردند. فشار تبليغاتي روي عراق به خاطر فاجعه حلبچه زياد است.
شب، مهدي از جبهه تلفني تماس گرفت و براي استفاده نيروها از يك انبار قطعات تويوتا كه در حلبچه پيدا شده، اجازه خواست. گفتم حسابش روشن باشد كه اگر از مردم بود پس بدهيم. آقاي [محمد] فروزنده [رئیس ستاد کل سپاه] هم براي استفاده از ماشينهاي موجود در اطراف پادگان دجيله اجازه خواست؛ به همين شرط اجازه دادم.
آقاي [سیدعلی] حسيني تاش [جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه] اطلاع داد كه عمانيها يك قايق طارق ما را تصرف كردهاند كه هنوز از علت و كم و كيف آن بياطلاعيم.
يكشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۸
ساعت هشت صبح همراه [آقایان غلامرضا آقازاده، غلامرضا فروزش و بیژن نامدار زنگنه] وزراي نفت، جهاد سازندگی و نيرو، براي بازديد از طرحهاي عمراني و بازسازيهاي نفتي و آبي و خاكي با هليكوپتر ها پرواز كرديم. بر فراز منطقه آقاي زنگنه توضيحات خوبي درباره حوزههاي دز، كارون و كرخه داد.
در منطقه مارون از طرح تزريق گاز به مخازن نفت بازديد كرديم. از پازنان گاز برداشت ميشود و به مارون تزريق ميشود. دو مركز براي اين كار تأسيس شده است که گرانقيمت و پيچيده است. كارشناسان خودمان قدرت و مهارت خوبي در نگهداري، بازسازي و تكميل طرحها دارند که قابل تحسين است. خارجيها فكر نميكردند كه ما خودمان بتوانيم اين كارها را انجام دهيم. از مقطع انقلاب و جنگ، پيمانكاران خارجي سوء استفاده كرده و تعهدات خود را انجام ندادهاند. به آقای آقازاده [وزیر نفت] گفتم منطقه را مشجّر كند؛ فعلا خشك و كويري است.
از آنجا به بهبهان پرواز كرديم. از سد انحرافي شهدا كه آب رودخانه مارون را به كانالهاي احداثي٪ هدايت ميكند، بازديد كرديم. آن را جهاد سازندگی انجام داده است. با تكميل سد مخزني و سدهاي تنظيمي طرح مارون، حدود پنجاه هزار هكتار از اراضي منطقه احياء ميشود. گفتند آنجا درست مجاور نقطه سد شهدا، شهر باستاني هم كشف كردهاند.
به محل سد مخزني در تنگه تكاپ رفتيم. تونلها و جادههاي دسترسي انجام شده است. مطالعات تكميل شده و بناست جهاد سازندگی مجري آن باشد. حدود يك ميليارد ونيم متر آب ذخيره و يكصدوپنجاه مگاوات برق به دست ميآيد؛ كارشان جالب است. كتيبههايي از حوادث تاريخي در تنگه نصب شده که نشان دهنده دفع تجاوزهاي دشمنان در اين تنگه، در زمانهاي گذشته میباشد.
براي ناهار و نماز به مهمانسراي كارخانه سيمان بهبهان رفتيم. ساعت سه بعدازظهر از كارخانه بازديد کردیم. آنها براي توسعه تا شش هزار تن سيمان در روز استمداد كردند. فعلاً سه هزار تن ظرفيت دارند، اما براي ده هزار تن طراحي شده است.
به هفت تپه پرواز كرديم. در دفتر كارخانه مديرعامل توضيحات داد. حدود ده هزار هكتار نيشكر و صدهزار تن شكر و سيصدهزار تن باگاس در سال دارند. كاغذ سازي پارس حدود هفتاد هزار تن كاغذ توليد ميكند. خرابيهاي جنگ خيلي زياد بوده ولي به سرعت بازسازي كردهاند. هنوز دو خط از سه خط توليد كاغذ كاملاً بازسازي نشده است. آنها منتظر قطعات هستند. کارشان صرفهجوئي ارزي بالايي دارد.
ساعت هشت شب به پايگاه رسيديم. خانوادههاي شهداي انديمشك و شوش آمده بودند. در آمفي تئاتر براي آنها صحبت كردم. به مقر برگشتيم. جمعي از خانمهاي پايگاه به ديدن عفت و خانمهاي همراه آمده بودند. خسته بودم. تيمسار [حبیب] بقائي آمد و نيازهاي مالي ارتشيان را گفت.
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۶۹
در منزل بودم. بيشتر اوقات باران نرم و ريزى مىباريد؛ لابد براى آنها كه تصميم رفتن به سيزدهبدر دارند، مشكل درست مىكند. دكتر ولايتى[وزير امور خارجه]، تلفنى اجازه گرفت كه براى لغو رواديد با كشورآلمان شرقى اقدام كند.
آقاى [محسن] قرائتى، تلفنى از مشكل اجراى تصميم اجبارى كردن سوادآموزى در تابستان آينده براى افراد در سنين ۱۰ تا ۳۵ ساله، اظهارنگرانى كرد؛ به اين جهت كه اكثر آنها كارگران فقير و شاغلاند كه مشكل است بتوانند نصف روز خود را صرف يادگيري سواد كنند؛ گفتم براى پيدا كردن راههاى ممكن، بررسى بيشتري بكنند.
سهشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۰
در خانه بودم. بيشتر وقت به خواندن پروندهام در ساواك گذشت. محسن، [رييس دفتر بازرسي ويژه رييسجمهور] آمد و راجع به كشتى سازى خليج فارس، گزارش شفاهى داد؛ شركت كرهاى به وظيفه خود عمل نكرده و اكنون نگران محكوميت در دادگاه ايران است و مىترسد كه براى كار آيندهاش در ايران مشكلى پيش آيد. تلاش ميكند كه خود را نجات دهد. نظر بازرسي اين است كه پيشنهادهاي [وزارت] صنايع سنگين براى رفع اختلاف، منطقى است.
آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور و آقاى [غلامحسين] محمدى گلپايگانى از دفتر رهبرى، تلفني دربارة احتمال ورود تعداد بسيار زيادى از آوارگان كرد عراقى به ايران پس از شكست شورش آنها در مقابل صدام گفتند؛ گفته شده پشت مرز رسيدهاند. همچنين [آقاي محمدي]، خبر از توافق با احمدآقا در مورد سرپرستى حج از طرف رهبرى داد؛ قبلاً در اين خصوص با رهبرى و احمدآقا صحبت كرده بودم.
پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۱
تا نزديك ظهر، بيشتر تلفنها از نمايندگان رد صلاحيت شده بودند كه كارى براى آنها نمىتوانم بكنم و از مذاكره، جز نارضايتى روحى چيزى بهدست نمىآيد. آقاى [علياكبر] ناطق نورى، تلفنى گفت كه [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران، مانع الصاق پوسترهاى تبليغاتى بر ديوارهاى شهر مىشود؛ با اينكه حق دارد ولى مشكل آفرين شده است. به شهردار گفتم كه مدارا كند و در عين حال از ورود خسارت جلوگيرى شود.
از دفتر اطلاع دادند كه نمايندگان رد صلاحيت شده، از اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه ديروز كه به صورت كلى اتهامات مهم به آنها وارد كرده عصبانياند و خواستار اعلان كتبى اتهامات به صورت رسمى هستند. حسن، پسر آقاجلال، [محافظ]، آمد و براى شغل مناسب در شهردارى تهران استمداد كرد؛ فعلاً به صورت مأمور در جهادسازندگي كار مىكند.
آقاى [مهدي] كروبى، مشكلاتى را كه در انتخابات براى جناحشان پيش آمده است، تلفنى تشريح كرد. رد صلاحيت جمعى از سران و تأييد صلاحيت برخى از اعضاى مهم در تهران، باعث تفرقه شده و رد شدهها توقع دارند كه مجمع روحانيون مبارز هم در انتخابات كنار بكشد. علاوه بر اين، بعضى از نامزدهاى ليست آنها كنار كشيدهاند و ليست ناقص شده است. از طرفى رهبرى دستور داده كه بايد مجمع روحانيون در انتخابات شركت كنند. از من توقع داشت كه براى حل اين مشكلات، با پذيرفتن صلاحيت جمع بيشترى از جناح آنها كمك كنم. مطالب ايشان را به رهبرى منتقل كردم. براى فردا به ايشان و آقاى [سيد محمد موسوي] خويينىها وقت دادند.
عصر احمدآقا آمد و از عمل شوراى نگهبان و رد بسيارى از افراد اظهار ناراحتى كرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شد. آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه آمد. از آقاي صدرايى در بنياد تاريخ شكايت داشت و انتظار عفو دارد.
تا شب تلفنهاى زيادى از رديها داشتم؛ براى من خيلى سخت و تلخ است. اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه و ادعاى مبهمِ داشتن پروندههاى سنگين مالى و اخلاقى، بيشتر آنها را عصبانى كرده است. اينگونه مقامات، نبايد اين چنين حرف بزنند.
عفت و همراهان كه به گنبدكاووس رفته بودند، شب مراجعت نمودند. در اخبار و گزارشها، مسأله تحريم ليبى در شوراى امنيت بود و قابل توجه است.
جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۷۲
امروز در خانه بودم. وقتم به استراحت و مطالعه و قدم زدن در حياط خانه گذشت. بچههاى محسن كه از رفسنجان برگشتهاند، آمدند عيدى گرفتند و با عفت براى سيزده بدر به كرج رفتند. من و ياسر ناهار خورديم. عصر آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. مجموعه انتشارات بنياد تاريخ را آورد و براى توسعه كار استمداد كرد.
شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۳
امروز [سیزده بدر] هم مثل ديروز گذشت؛ با اين تفاوت كه دو ساعتى در درياچه، به راندن قايق پدالي پرداختم. چند نفر از بچهها هم با من بودند و آخر كار قايق دوم را هم كه فرمانش خراب شده بود، يدك مىكشيديم. ورزش خوبى است. خيلى خسته شدم و از خواب قيلوله، براى رفع خستگى استفاده كردم.
بعد از ظهر، عفت و فاطى و سعيد و بچهها كه از رفسنجان مراجعت كرده بودند، به ما ملحق شدند و دو سه ساعتى بودند. سپس با هم به تهران برگشتيم؛ چون معمولاً روز سیزده بدر، نزديك غروب، راههاى ورودى شهر ترافيك سنگين ميشد، زودتر حركت كرديم. در جنوب سد لتيان، اتومبيل حامل من پنچر شد. قدرى صبر كرديم تا پاسداران چرخ را عوض كردند. ساعت ششوربع به خانه رسيديم.
يكشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۴
در خانه بودم. مىخواستیم به سد لتيان برويم، محافظان آمادگى نداشتند؛ به مرخصى رفتهاند. ظهر بخشى از بچهها آمدند. عصر عفت از گنبد مراجعت كرد و سر شب به ديدن خانواده امام رفت. گزارشهایي را كه آوردهاند، خواندم؛ مطلب تازهاى نداشت. ايام عيد و سيزده [بدر]، با امنيت كامل گذشت.
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۵
تا شب در محل سد لتيان بوديم. آقاى روحانى و برادر و همسرش آمدند. مقدارى با ايشان در مورد احتمالات علت مرگ فرزندش مذاكره كرديم؛ سه احتمال برايشان مطرح است. خودكشى، خروج تير از سلاح بدون توجه و وجود قاتلى ناشناخته. هر سه احتمال، بعيدات و مقرباتى دارند، ولى كشف حقيقت مشكل شده است. راههايى براى پيگيرى در نظر است. دربارة انتخابات و آينده مجلس و رياستجمهورى و نيز مسایل روابط با آلمان مذاكره كرديم. بعد از ناهار، آنها رفتند.
عصر على اخوى زاده، توضيحاتى دربارة تبليغات و هزينههاى انتخاباتى و مقدارى از وقت نيز صرف مطالعه تاريخ تمدن [ویل دورانت] شد. محسن و بچههايش هم كه از سفر برگشتهاند، امروز به ما ملحق شدند. ساعت نُه و نیم به منزل رسيديم. برخلاف انتظار، جادهها شلوغ نبود.
چهارشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۶
سحر بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. بيشتر وقت به مطالعه و قدم زدن گذشت. مقدارى از شاهنامه فردوسى – داستان سزارين مادر رستم هنگام تولد رستم – را خواندم. كتاب تاريخ تركمنستان را مطالعه كردم؛ نكات جالبى در ارتباط با برخورد دولت قاجار و امپراطور روسيه و انگليس بر سر رقابت در آسياى مركزى و به خصوص مسایل تركمنها، توجهم را جلب كرد.
فائزه آمد. براى هزينه برگزارى مسابقات ورزش بانوان در ايران استمداد كرد؛ پس از اينكه دولت جديد پاكستان اعلام كرده كه عليرغم مصوبه دولت قبل، حاضر به برگزارى آن نيست. مقدارى وقت هم صرف تماشاى بازى واليبال پاسدارها كردم. حرفهاى نيست و كمكم چاق و كمتحرك شدهاند. معلوم است كه به برنامه ورزش و بدن سازي، جدى عمل نمىكنند.
عصر ياسر و همسر و فرزند نوزادش آمدند. همين امروز از بيمارستان مرخص شدهاند. اسم دخترشان را با پيشنهاد خودشان «ليلى» گذاشتيم. اذان و اقامه در گوش راست و چپش خواندم. شباهت واضحى به مرحوم والدهام دارد. مريم با اينكه با سزارين وضع حمل كرده، حال خوبى دارد.
فيلم جالبى كه در جريان رفتن به بيمارستان و بیهوشى و عمل سزارين توسط خانم دكتر [زهرا] وزيرى و بريدن ناحيه پایين شكم و بيرون آوردن بچه و بريدن و جداكردن جفت و سپس تميزكردن بچه و به صدا واداركردن بچه و بخيهكردن محل بريدگى و بههوشآوردن مريم و سپس شروع استفاده از شير مادر از روز بعد و آمدن بستگان براى تبريك خود ياسر و سارا و خانم پرستار تهيه كرده بودند؛ جالب است كه همه دستاندركاران زن بودند، به جز پزشک بیهوشى كه پس از بیهوشكردن، بيرون رفت و هنگام عمل جراحى، همه بدن، جز همان نقطه بريدن، پوشيده بود. مراسم اذان گفتن من در گوش ليلي هم فيلمبردارى شد كه فوراً قابل نمايش شد و ما هم تماشا كرديم؛ اين هم از پيشرفتهاى مهم در صنايع تصويربردارى زمان ما است كه ژاپنيها پيشتازند.
پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۷۷
محسن آمد. با هم براى بازديد از مترو رفتيم؛ عفت هم همراه ما بود. از ايستگاه ميرداماد با اتومبيل وارد تونلها شديم و اكثر تونلهاى خط ۱و ۲و ۴ را ديديم. در بعضى از ايستگاهها پياده شديم و توضيحات شنيديم. كارهاى باقىمانده زياد است. قسمتهايى از تونلها ناتمام است. اكثر ايستگاهها هم ناتمام است و نازككارى هم عمدتاً انجام نشده، راههاى دسترسى خيلى از ايستگاهها ساخته نشده، تعميرگاه و پایانه قطارها و پاركينگهاى لازم هم ساخته نشده است. مبلغى كه براى تكميل درنظر گرفته شده، كافى نيست و بعيد است كه امسال بتوانند نيازها را تأمين كنند، ولى تأخير هم به صلاح نيست.
ظهر عفت و محسن به زيبادشت كرج رفتند و من در خانه ماندم. تا شب مطالعه و قسمتى از خاطرات سال ۱۳۶۰ [= عبور از بحران] را اصلاح نهايى كردم. در گزارشها، عذرخواهى [آقای فدریکو مایور]، مديركل يونسكو از آقاى [عطاءالله] مهاجرانى، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، به خاطر دو روز پى در پى حمله به ايشان در اجلاس سوئد و پرتاب تخممرغ كه به سر و صورتش هم اصابت كرده، ديده ميشود.
جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۷۸
پيش از ظهر در منزل براي خطبهها مطالعه ميكردم. ظهر عفت و محسن به مزرعهاي در جاده ساوه رفتند؛ ياسر و محسن هم سهمي از آن پستهكاري دارند. فائزه و ياسر و بچهها میهمان ما بودند. با فائزه راجع به سفر به نيويورك صحبت شد و قانعشكردم كه مصلحت نيست.
براي اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. قبل از شروع خطبهها، با آقاي [علیاکبر] ناطق نوري، [رییس مجلس] كه به نماز آمده بود، دربارة ساختمان جديد مجلس صحبت كرديم. خواست كه براي بازديد بروم و گفت، تا آخر همين دوره تمام ميشود و انتقال به آنجا در دورة آينده مجلس خواهد بود.
عصر مطالعه دربارة علوم اخلاقي را شروع كردم؛ براي يك فصل جديد در خطبههاي جمعه. امروز در خطبهها گفتم كه فصل اعجاز علمي قرآن، با اين خطبه كه دربارة «اصل زوجيت» موجودات در قرآن بود، بسته ميشود.
در اخبار جهاني، اعلان محاكمه سه نظامي آمريكايي در يوگسلاوي داغ شده است. دولت يوگسلاوي ميگويد، در صربستان بازداشت شدهاند و آمريكا ميگويد، در مقدونيه بودهاند. با نيروهاي سازمان ملل، پخش جلسه ملاقات ابراهيم روگووآ، رهبر ارتش آزاديبخش كوزوو با [اسلوبودان] ميلوشويچ، ریيسجمهور يوگسلاوي، از تلويزيون يوگسلاوي نيز ترديد ايجاد كرده؛ غربيها ميگويند، فيلم قديمي است. اعزام كشتيهاي جنگي روسيه به مديترانه هم ايجاد نگرانيكرده و خبر انگليس مبني بر كودتاي يوگسلاوي در مونتهنگرو نيز مورد توجه است.
ديشب خواب ديدم، در جاده كوهستاني بوديم و يك تروريست ضدانقلاب، براي سوءقصد به ماشين من نزديك شد كه با لگدي او را از كوه به پايين پرت كردم و هواپيمايي هم در بالاي سرم تهديد داشت كه آن هم نتوانست كاري بكند؛ احتمالاً حادثه در پيش باشد.
شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۷۹
سیزده بدر در خانه ماندم و بیشتر در حیاط منزل، كنار باغچه مطالعه میكردم.
مذاكرات مجلس خبرگان بعد از فوت امام را خواندم كه منجر به انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری شد؛ مذاكرات جالبی است و عمدتاً جلسه را من اداره كرده ام. آقای ابراهیم امینی نایب رئیس دوم مجلس خبرگان، گفتند كه رهبری با انتشار آن مخالفت كرده اند. به این منظور خواندم كه نظر بدهم. مجموعاً نشر آن مفید است؛ گرچه ممكن است دو سه نقطه منفی هم داشته باشد.
مقداری وقت هم صرف آشتی دادن فاطی و سارا كردم. چند روز قبل، بر سر كاهلی سارا در درس خواندن، اوقات تلخی كرده و قهر كرده بودند كه الحمدلله امروز به خوبی ختم شد.
عفت با جمعی از بچه ها به مزرعه ای در جاده ساوه رفته اند كه متعلق به جمعی از بستگان است. چاه عمیقی با ۸۰ هكتار زمین خریده اند و پسته كاری میكنند. محسن و یاسر هم مشاركت كرده اند.
در اخبار جهانی، انتخاب آقای ولادیمیر پوتین به ریاست جمهوری روسیه، مورد توجه است؛ به خاطر جوان تر و نیرومند بودن و طرفدار قدرت جهانی بودن روسیه و امكان تجدید قدرت آن به عنوان ابرقدرت و نیز تصمیم روسیه به فعال كردن مجدد ایستگاه میر كه هشت ماه قبل، به خاطر هزینه های سنگین، آن را به حال خود در فضا رها كرده بودند و امروز دو نفر را مجدداً به آنجا اعزام كرده اند كه آن را آماده كنند. شورای امنیت سازمان ملل تصویب كرده كه به عراق اجازه بدهند، برای ترمیم مشکلات صنایع نفت خود، سالانه ۶۰۰ میلیون دلار نفت اضافه بفروشد. این كار هم در جهت فشار بر قیمت نفت و با خواست آمریكا انجام شده است.
محسن آمد. گزارش سفر به رفسنجان و وضع باغ پسته نوق، جلگه كشكوییه، قم و موزه رفسنجان و مترو را داد. عصر، دكتر حمید لاهوتی، همسر فائزه آمد و از وضع مطب خود و امور كارخانه شان گفت.
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۸۰
در خانه بودم. به مراسم عزادارىها از صدا وسيما گوش دادم. وقت زياد، صرف مطالعه فيلمنامه محاكمه، نوشته آقای حسن هدايت كردم و نيز مطالعه فهرست حوادث مهم در رابطه با تركيه و عراق، در دو قرن اخير و به خصوص قبل از جنگ. مراسم سيزده بدر به خاطر محرم كمرنگ بود؛ گرچه رسانههاى خارجى، تحريكات زيادى براى سوءاستفاده كرده بودند.
در جنوب چين، يك هواپيماى تجسسى آمريكا با ۲۴ سرنشين، با يك هواپيماى جنگى چين تصادف كرده؛ هواپيماى چينى [بر فراز دریای چین جنوبی] ساقط شده و هواپيماى آمريكايى، در فرودگاهى در جزاير چين به زمين نشسته و تحت نظر مأموران چينى است. چين، هواپيماى تجسسي را متخلف و مقصر مىداند و آمريكا، چين را مقصر دانسته و اخطار كرده كه چين حق ندارد، داخل هواپيماى آمريكا شود؛ چون اسناد سرّى و محرمانه در آن است و مىتواند بدل به بحران شود. آمريكايىها به كشتيهاى جنگى خود در منطقه آمادهباش دادهاند.
در فلسطين، نظاميان اسرایيلى، پنج افسر گارد [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین] را بازداشت كردهاند و يك شخصيت [سازمان] جهاد اسلامى را توسط هلىكوپتر با موشك شهيد كردهاند. فلسطينىها هم تهديد به تلافى كردهاند و [حُسنی] مبارك كه به آمريكا رفته، گفته است كه بحران فلسطين از كنترل خارج شده است.
در تركيه، ديروز تظاهرات وسيعى عليه سياستهاى اقتصادى دولت برپا شده و دولت امارات [متحده عربی]، از شوراى امنيت [سازمان ملل] خواست كه از ايران بخواهد، مسأله جزاير [ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ] را به دادگاه بينالمللى ارایه نمايد.
دكتر حميد لاهوتى، [همسر فائزه] آمد. در مورد كارهايش صحبت كرديم. هم به مطب مىرود و هم به عنوان عضو هيأت مديره كارخانه كار مىكند. گفت، به خاطر بىپولى، كار ساختمان خانهاش متوقف شده است.
سهشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۸۱
براى بازديد از بندر رفتيم. فاز اول اسكله جديد در حال اتمام استكه بتواند كشتىهاى با ظرفيت ده هزار تُن را بپذيرد. فاز دوم در حد موجشكن براى حوضچه آرامش ساخته شده، ولى براى لايروبى و اسكله و تجهيزات، اعتبار ندارند. بيش از ۳۰ ميليارد تومان نياز دارند. آقاى [حسین] نصيرى، [دبیر شورایعالی مناطق آزاد تجاری- صنعتی]، اخيراً ملاقاتى با آقاى خاتمى، [رییسجمهور] داشته كه هنوز نتيجه نداده است.
گشتى در بخشهاى مختلف جزيره داشتيم و آقاى قاسمى توضيح مىداد. به مركز كشاورزى زيرنايلونی [= گلخانهای] آقاي [حسین] شيرازى، [مديرعامل شركت مهستان] رفتيم. اخيراً بانك كشاورزى وام يك ميليارد تومانى به او داده و مشغول توسعه است. آب شيرينكن كوچك خريده و راضى است. نمونههايى از محصولاتش را ديديم: خيار،گوجه، بادمجان، طالبى، توتفرنگى، لوبيا، كاهو و سبزيجات.
در فلسطین، شهرهاى طولكرم و بیتلحم هم توسط اسرایيل اشغال شده و تفتيش خانه به خانه براى پيدا كردن مبارزان و سلاحها ادامه دارد. تاكنون ۷۰۰ نفر بازداشت شدند و تظاهرات مردمى در سراسركشورهاى اسلامى رو به افزايش است. در مصر و اردن، بين تظاهركنندگان -كه قصد حمله به سفارتهاى اسرایيل را داشتند- با پليس، درگيرى پيش آمده و از گاز اشكآور استفاده شده است و جمعى از مردم مصدوم شدهاند.
در فرانسه و بلژيك به كنيسههاى يهوديان حمله و آتشسوزى شده و فرانسه، پليس ويژه را مأمور حفظ اماكن يهودىها كرده است. آمريكا از نواحى مختلف، به خاطر دفاع و حمايت از اسرایيل، تحت فشار است. مصر مهلت ۷۲ ساعته به اسرایيل داده استكه در صورت عدم عقبنشينى از شهرهاى فلسطينى، سفارت را تعطيل خواهد كرد. اردن هم تهديد كرده است. امروز ۴۵ فلسطينى با گلولههاى اسرایيلىها كشته و جمع زيادى زخمى و اسير شدند.
عصر امام جمعه و جمعى از روحانيون كه در دو مسجد ديگر كيش خدمت مىكنند، آمدند. آقاى [محمدعلی] طالب، امامجمعه، از خوبىهاى مردم و محيط اجتماعىكيش گفت و از كسانى كه كيش را متهم به بىبندبارى مىكنند، انتقاد كرد. آقاى [علی] انتشارى، امامجماعت مسجدكميل تهرانكه چند هفته است در مسجدكيش امامت مىكند، گفت از زمانى كه چند شهيد را در مسجد دفن كردهاند، مراجعه مردم به مسجد زياد شده است. آقاى [حمزه] نقشبندى، تنها طلبه بومىكيشكه با استفاده از طرح هجرت به كيشآمده است، از طرح هجرت تمجيد كرد و درخواست نمود كه به سازمان [منطقه آزاد] كيش بگويم، براى تشكيل يك كانون فرهنگى براى نجات جوانان و نيز تهيه منزل براى خودش كمككند. آقاى طالب گفت، شوراى سياستگذارى ائمهجمعه او را عزلكرده و با توضيح خدمات خود، قبل از انقلاب در ميناب و اينجا، گله كرد.
- نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
- منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی



Wednesday, 29 October , 2025