چهارشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۰
امروز تعطيل بود، از خانه بيرون نرفتم. باران سنگينى باريد و مزاحم انجام راهپيمايى شد. ساعت نه صبح، احمدآقا خمينى تلفن كرد. ايشان بايستى پيام امام را در مراسم راهپيمايى قرائت كند، نگران بود كه تكليف چيست، دنبال مرجعى مىگشت كه رسماً اعلام لغو راهپيمايى كند كه تكليف قرائت پيام هم معلوم شود. در تماس با ستاد نماز جمعه، مسئولان را پيدا كردم و گفتم با دفتر امام تماس بگيرند و تكليف را معين كنند. دو ساعت بعد اعلام شد كه به خاطر شدت بارندگى راهپيمايى پايان يافت؛ ولى بعداً معلوم شد كه مردم فداكار و پراستقامت، زير رگبار باران در خيابانها مانده و به ميدان آزادى رسيدهاند و ميدان را ترك نكردهاند. آقاى [احمد] جنتى هم سخنرانى كرده و قطعنامه هم قرائت شده است.
پيام امام را از راديو شنيدم. در اخبار بعدازظهر خوانده شد . خيلى متين و جالب و حساب شده بود. [امام در اين پيام] به تخلف روزنامههاى ميزان و انقلاب اسلامى از فرمان آرامش اشاره داشتند و اشاره به دستورى كردند كه به دادستان كل كشور، در مورد تعقيب متخلفان همين دو روزنامه دادهاند. انصافاً آقاى بنىصدر در [ستون] كارنامه روزنامه [انقلاب اسلامى] مورخ ۱۱/۱/۶۰ وقاحت را از حد گذرانده و به همه حتى رهبر، اهانت نموده . پيدا است كه اينها تشنج را طالبند.
در پيام امام در مورد جنگ و هيأت ميانجى هم مطالبى آمده كه سياست آقاى بنىصدر را محكوم مىكند. آقاى بنىصدر در كارنامه ديروز نوشته، مايل است به جنگ خاتمه بدهد و صلح كند، ولى شعارهاى راهپيمايى امروز و اظهارات امام، يقيناً راه را براى ايشان بسته است.
عفت و فاطى به دعوت مسئولان بنياد شهيد به ديدار هزاروهفتصد نفر از خانوادههاى شهداى خوزستان به هتل استقلال رفتند و تا آخر شب با آنها بودند. در غياب آنها محمود محىالدينى، نصرت، بچههايش و رضا آيتاللهى آمدند. محمود از ركود و باندبازى در شركت نفت مىگفت و اظهار مىداشت، باند حاكم است و مىخواست فكرى بكنيم.
آقاى اشراقى داماد امام تلفن كرد و براى عدهاى از تصفيه شدگان وقت گرفت كه بيايند در رابطه با لايحه بازسازى با من صحبت كنند. ايشان درباره ايدههايش در اروميه و نياز به همكارى سپاه صحبت كردند . آقاى جعفر مطهرى از تجار بازار آمد و از آقاى جلالالدين فارسى در اهتمام به ملىگرایى و تأييد راه [دكتر محمد] مصدق و محكوم كردن آيتالله كاشانى، ناراحت بود. سخنرانى ايشان را در قزوين – كه مورد اعتراضشان بود – آورده بود.
پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۱
مقدارى مطالعه و مذاكره با بچهها و كمى راهپيمايى در حياط منزل داشتم. بعدازظهر جلسه شوراى عالى دفاع در دفتر امام تشكيل شد. آقايان [على] صياد شيرازى و محسن رضایى گزارش جبههها و پيروزى طرح فتحالمبين را دادند و خيلى از امدادهاى غيبى و الطاف الهى گفتند. با امام ملاقات كرديم و براى طرح عمليات و ورود به خاك عراق، قرار شد كه تا فردا موضوع را بررسى كنند و نظرشان را بگويند. ساعت نه ونيم جلسه ختم شد و به عنوان سخنگوى شوراىعالى دفاع، مصاحبهاى با تلويزيون انجام دادم؛ ساعت ده شب به خانه آمدم.
جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۶۲
ديشب از احساس تنهايى در خانه راحت نبودم. به يكى از پاسدارها گفتم، آمد و در طبقه پايين خوابيد. معمولاً آنها در حياط مجاور مىخوابند. قبلاً در داخل خانه بيدار مىماندند، ولى فعلاً چون همسايه امام هستيم و حفاظت از كوچههاى اطراف شديد است، نيازى به كشيك دادن پاسداران خودمان – نه در داخل خانه و نه در خارج خانه – نيست. تا ساعت هشت و نيم صبح مطالعه مىكردم.
دكتر ولايتى [وزير امورخارجه] آمد. از برخورد وزير نفت با سوريها گله داشت و مناسب با دوستى سوريها و نيازهاى خودمان نمىدانست. خبر از تجاوز هوايى هواپيماى بارى شورويها به ايران داد كه از آذربايجان وارد خاك ما شده و بعد از دو ساعت و نيم از مرز سرخس در خراسان بيرون رفته است. روسها به طور رسمى عذرخواهى كردهاند. گفتهاند به خاطر خرابى سيستم ناوبرى، اين اشتباه رخ داده است. از مرز افغانستان هم تجاوز كردهاند. مىتواند بىارتباط با مسأله تودهايها نباشد. در رابطه با رود اترك هم مسایلى داشتهاند. بخشى از رود، از مرز مشترك به داخل خاك شوروى نقل مكان داده و روستاهاى مرزى ما را از آب محروم كرده است. اخيراً از طرف ما اقداماتى شده. رودخانه را خاكبردارى كردهاند و قسمتى از آب را برگرداندهاند. احتمال دارد شورويها اقدامى بكنند.
جريان اعترافات تودهايها را به ايشان گفتم كه مواظب باشند و براى مذاكره با كشورهاى عربى نفتى هم تأكيد كردم كه تفاهمى براى جلوگيرى از سقوط قيمت نفت به وجود آيد. قرار بود دكتر هادى در ايام عيد، مذاكراتى در عربستان سعودى بكنند؛ گويا نرفته است. قرار شد مانع ناراضى شدن سوريها هم بشوند. در مورد نشت نفت در خليجفارس هم، قرار شد فعالتر حركت كنند.
با [آیتالله] آقاى خامنهاى، تلفنى صحبت كردم. گفتند در سفر به هرمزگان و خراسان خيلى خسته شدهاند و بنا شد براى رسيدگى به برنامه جبههها و اعترافات تودهايها، جلسهاى در آينده نزديك داشته باشيم. قرار شد اگر فردا باشد به خانه ما بيايند.
نمازجمعه را به آقاى موسوى اردبيلى واگذار كردم. ظهر فائزه و حميد لاهوتى آمدند. فائزه ناهار درست كرد. سئوالاتى از تربيت بدنى براى مجله جديدشان آورده بود كه نوار پركردم. به عفت و فاطى گفتم كه امروز به نوق هم بروند.
عصر مقدارى از كتاب «نظام حقوق» شهيد مطهرى را مطالعه كردم. فيلم «روزهاى خوش» ژاپنى را تماشا كردم؛ خيلى جالب است. ترويج خوبى براى كار، نظم، وطندوستى و وظيفهشناسى است. تلفنى با ریيسجمهور صحبت كردم و از وضع جنگ و غيره پرسيدم. ايشان هم تازه مهمى نداشتند.
یکشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۳
اول وقت، گزارشها را خواندم. به اخوى محمد، [ریيس سازمان صداوسيما] توصيه كردم كه اين روزها از مطالب رسانههاى جمعى غرب در خصوص [كاربرد] سلاح شيميايى [در جنگ توسط عراق] در صداوسيما، بيشتر استفاده شود؛ مطالب خوبى است.
آقاى [فضلالله] محلاتى، [نماينده امام در سپاه] به منزل آمد؛ از من مىخواست كه در جلسه روحانيون عضو جامعه روحانيت مبارز شركت كنم و آنها را براى تبليغ كانديداهاى جامعه، توجيه نمايم؛ نپذيرفتم. اولاً براى اينكه از اعتبار رياست مجلس، براى تبليغ افراد خاصى استفاده نشود، ثانياً خودم هم، بعضى از افراد را قبول ندارم. درباره سپاه و جنگ و… صحبت داشتند.
پيش از ظهر، با بچهها در حياط خانه، كاهو خورديم. نامهاى خطاب به رؤساى مجالس دنيا در مورد استفاده از سلاح شيميایى توسط عراق نوشتم و به صداوسيما دادم تا بخوانند. به [آقاى ولايتى] وزير امور خارجه هم گفتم كه اين نامه را به سفرا منتقل كنند كه آنها براى رؤساى مجالس كشورها ببرند. با آقاى [آیتالله] خامنهاى هم در اين مورد مشورت كردم؛ موافق بودند.
عصر آقاى معاديخواه آمد و راجع به بنياد تدوين تاريخ انقلاب بحث كرديم. احمدآقا هم آمد و به ستاد تبليغات جنگ انتقاد داشت كه علىرغم اينكه آمريكايىها، اين روزها نسبت به ما در تبليغاتشان روى موافق نشان مىدهند، ستاد به آنها حمله زياد مىكند. اطلاع داد كه سفير عربستان آمده و پيام [ملك] فهد [پادشاه عربستان سعودى] را آورده است. مايل هستند دو نماينده سطح بالا در كشور ثالثى با هم مذاكره كنند. ضمناً شنيدهاند كه ما مىخواهيم مراكز حياتى آنها را بزنيم. اين دومى درست نيست و فقط بهانهاى براى ملاقات بوده است.
دوشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۴
ساعت يكونيم بامداد، با صداى شليك ضدهوايىها بيدار شدم. فائزه هم كه ترسيده بود، به اتاق من آمد. تا موقع نماز خواب راحتى نداشتم. بعد از نماز صبح در مورد كيفيت پخش اخبار، با صداوسيما صحبت كردم و به واحد موشكى گفتم كه آماده باشند تا بنا به دستور عمل كنند. گفتند كه مىتوانند موشكهاى معيوب را اصلاح كنند. آقاى [سرهنگ مصطفى] ترابى اطلاع داد كه در يك حمله موفق از سوختگيرى اف ۱۴ استفاده كردهاند.
احمدآقا آمد و درباره مشكل تأمين خواسته ليبى در ايجاد ارتباط آنان و نيروهاى لبنانى و بدنامى آنها در حادثه مفقود شدن امام موسىصدر سخن گفت و از وزير خارجه نقل كرد كه آقاى [محسن] رفيقدوست، هنوز توفيقى در سوريه به دست نياورده است.
عصر آقاى [شيخ محمدتقى] فلسفى و آقاى مهديان براى ديدن من آمدند. آقاى فلسفى از اظهارات من به كاردار سفارت فرانسه تقدير كرد. گويا در محافل مختلف مقبول افتاده است. من در ملاقات كاردار فرانسه از موضع قدرت حرف زدم و برخلاف روال و سنت معمول، همه مذاكرات را منتشر كرديم.
احمدآقا هم آمد. نظرشان اين بود كه چون صدام امروز به شهرها حمله نكرده، خوب است ما هم خوددارى كنيم. من موافقت كردم و به آقاى صياد [شيرازى] تلفنى اعلام كردم كه بصره را نزنند و از آقاى [هوشنگ] صديق [فرمانده نيروى هوايى] هم خواستم كه دست به حمله هوايى نزنند. فائزه به منزلش رفت و من تنها ماندم. تلفنى با عفت و همراهان در مكه صحبت كرديم. حالشان خوب است و تا آخر هفته برمىگردند.
سهشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۵
در منزل بودم. بيشتر وقتم به مطالعه گذشت. تلفنى حال امام را پرسيدم. احمدآقا گفت خوب است. عصر آقاى [على] رازينى آمد. راجع به سازمان قضایى نيروهاى مسلح استمداد كرد كه حدود صلاحيت هايش تغيير يابد و شامل موارد سياسى و كيفرى مرتبط با حيثيت نظامى هم بشود. راجع به پرونده انفجار نخستوزيرى گفت كه از بازجویىها چيزى به دست نيامده كه سند محكوميت متهمان باشد و بناست كيفرخواست صادر شود و به دادگاه داده شود. راهنمايىهایى كردم.
شب آقاى [عليرضا] افشار [سخنگو و ریيس ستاد مركزى سپاه] آمد و گزارش ستاد عالى نظارت بر امور اعزام نيروها را – كه مركب از ائمه جمعه، استانداران و فرماندهان سپاه است – داد. فردا سمينار لبيك با امام دارند. قرار شد من هم بروم. از جبههها خبر گرفتم. امروز آرام بوده. هواپيماى خودمان به اشتباه مراكز استقرار لشكر ۸ نجف را زده، اما خسارت عمدهاى وارد نشده است.
چهارشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۶
در منزل بودم. آقای [علی] آقامحمدي آمد. درباره مسائل قرارگاه رمضان و بهكارگيري نيروهاي معارض عراقي صحبت شد. اظهارات جلال طالباني قابل بررسي است؛ گرچه از اقداماتش ميتوانيم استفاده كنيم. اگر روس ها و سوري ها در جريان كارهاي او باشند، فعلاً قابل توجيه نيست؛ بايد دقيق باشيم.
علي و محمد – فرزندان شهید مطهري – آمدند. از وضع تحصيل و كار خود و برنامه آينده تحصیلي شان گفتند. مادرشان مريض است. خواستند كه در مراسم سالگرد پدرشان صحبت كنم. تاكيد كردم كه بين علوم ديني و دانشگاهي جمع كنند. عصر فائزه از رفسنجان آمد و خبر رسيد كه عفت امشب از آلمان ميآيد. فائزه وضع خانه را مرتب كرد. عصر و شب به تماشاي تلويزيون پرداختم.
جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۶۷
در منزل بودم. زخم دست ياسر متورم و چركين شده بود. به دكتر [عليرضا] مرندي [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] گفتم، براي بيرون آوردن تركشها اقدام كند. دكتر [ايرج] فاضل وزير سابق علوم آمد و در بيمارستان جنب بيت امام جراحي كرد. سه تركش كوچك بيرون آورد. يكي از دست و دو تا از پا ؛ حالش خوب است. بيشتر وقت به مطالعه گذشت.
خاطرات شهيد [مهدي] عراقي را خواندم. براي چاپ با من مشورت شده است. عصر آقاي [عبدالمجيد] معاديخواه براي امور بنياد تاريخ آمد. با آقاي رئيس جمهور درباره مطالب نمازجمعه مذاكره كرديم.
امروز جنگ شهرها بين ايران و عراق متوقف بود. عراق اعلام كرده به خاطر حضور [تورگوت] اوزال [نخست وزير تركيه] از زدن شهرها خودداري ميكند. ما هم مقابله به مثل را طبعاً متوقف ميكنيم.
شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۸
بعد از نماز، راديوهای فارسي بي بيسي و صدای آمريكا را گرفتم. مسأله آقاي منتظري را زنده نگهداشتهاند و تبليغ خشونت و واپسگرائي براي حادثه مينمايند. سفر من به شوروي در آينده را مهم ميدانند. انجام این سفر در ملاقات [آقای علی اکبر ولایتی] وزيرخارجه با [میخائیل] گورباچف [صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی] مطرح شده است. در ميدان پايگاه، مراسم صبحگاه مشترك نيروها انجام شد. براي آنها صحبت كردم.
با هليكوپترها به سوي مسجد سليمان پرواز كرديم. در مسير مزارع و كانالهاي زير دز و كارون را مشاهده كرديم و آقايان محسن رضايي و دهقاني توضيحات دادند. در هوانيروز مسجد سليمان فرود آمديم.
استقبال رسمي بود. پدر آقاي محسن رضايي كه كارگر بازنشستهاي است، در مراسم حزب اللهيگونه شعار ميداد. فرمانده پايگاه، توضيحات لازم را درباره وضع پايگاه و نيازها و مشكلات داد: منازل فراوان نيم ساخته و بخش تكميل نشده و منطقه تصرف شده توسط سپاه…
با اتومبيل از پايگاه بازديد كرديم؛ وسيع و جالب است. سپس از پادگان شهيد محلاتي سپاه كه بخشي از پايگاه است، با اتومبيل ديدن به عمل آمد و از آنجا به كارخانجات تعمير تانك رفتيم؛ وسيع و عظيم است. نيم ساعتي از سالنها وانبارها بازديد شد. ۳۵ هزار متر مساحت كارگاه سرپوشيده است و قدرت تعمير و بازسازي بالايي دارند. از مدرسه تربيت نيروي فني ارتش هم ديدار كرديم.
با اتومبيل بخشي از شهر را گشتيم. مردم مهربان و با احساسات برخورد ميكردند. به ورزشگاه شهر رفتیم و در اجتماع مردم حاضر شديم. امام جمعه و [آقای دانش] نماينده مردم و آقاي محسن رضايي صحبت كوتاهي كردند و خير مقدم گفتند. سپس من سخنراني نمودم.
نماز و ناهار و استراحت و سپس جلسهاي با شوراي اداري مسجدسليمان داشتیم كه از مشكلات و نيازهاي شهر و مشكل بيكاري مردم، كم آبي شهر و نيازهاي ديگر گفتند. در گذشته شركت نفت به شهر سرويس ميداده و فعلاً شهر بزرگ شده و مخازن نفت منطقه روبه پايان است و مسئوليتهاي شركت نفت بايد به عهده سازمانهاي دولتي قرار گيرد. اين مرحله انتقال، كمبودهاي فراواني را همراه دارد و شهر واقعاً محروم است. قول مساعد براي كمك به ساخت راه مسجد سليمان تا چهارمحال بختياري دادم. به وزير نيرو گفتم براي مشکل برق و آب كمك كند.
به محل سد دز [= شهید عباسپور] رفتيم. از بخشهاي مختلف سد بازديد كرديم و توضيحات مديران را شنيديم؛ جالب و مهم است. يك هزار مگاوات برق ميدهد. ظرفيت حدود سه ميليارد متر آب دارد و نواقص هم دارد، زيرا كار سد در آستانه انقلاب رو به اتمام بود و پيمانكاران از شرايط انقلاب سوء استفاده كردهاند.
محلهاي بمباران شده و بازسازي شده را ديدم و پرسنل را تحسين كردم. از چشمه مهم زير سد كه حدود ده متر آب از آن ميجوشد، بازديد كردم و توضيحات درباره طرحهاي تأسيس چند سد ديگر روي كارون را شنيدم. عشاير اطراف سد جمع شدند و احساسات گرمي ابراز كردند. خانههاي كارگاه سد را اشغال كردهاند، بايد بروند. آنها براي تهيه مسكن جديد استمداد نمودند.
به سوي دزفول پرواز كرديم. در راه آقاي [بیژن نامدار] زنگنه [وزیر نیرو] توضيحات لازم در مورد عقيلي و استعداد منطقه داد. غروب به پايگاه رسيديم. خاطرات دو روز را نوشتم.
يكشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۶۹
ديشب و امروز باران خوبى باريد. ساعت هشت و نيم صبح به دفترم رفتم. امروز [بهمناسبت روز جمهوري اسلامي] تعطيل رسمى است. آقاى [عليمحمد] بشارتى، [قائممقام وزير امور خارجه] از وزارت خارجه آمد و پنجاه هزار دلار براى برنامههاي بازسازى هديه آورد؛ يكى از شيوخ جنوب خليجفارس كه به دعوت او به ايران آمده، يك ماشين بنز هديه داده كه فروخته و پولش را به بازسازى داده است. او از وزارت اطلاعات به خاطرِ زيادهطلبى در سفارتخانهها و مأموريتها گله داشت. درباره سياستِ خارجى نظرخواهى كرد.
مأمورى از اطلاعات آمد؛ از مأموران ويژة وزارت اطلاعات است. از وزارت اطلاعات به خاطر منزوى كردن طرفداران آقاى منتظرى در اطلاعات گله داشت. آقاى [غلامعلي] حداد عادل آمد. از مديريت فعلى وزارت آموزش و پروش اظهار رضايت كرد و در امورِ فرهنگى، سياسى، اقتصادى و آموزشى پيشنهادهايي داشت و براى تهيه مركزى براى دانشآموزان نخبهاى كه در مسابقات المپياد رياضى و فيزيك مىدرخشند، به منظور تشويق دانشآموزان علوم پايه، استمداد كرد.
[آقای آلفرد اِنزو] دبيرکل كنگره ملى آفريقاى جنوبى آمد. اوضاع آفريقاى جنوبى و برنامه مبارزات و اهداف و شرايط را گفت و براى نيازهاى مالى استمداد كرد. توضيحاتى خواستم كه جواب داد. آقاي نلسون ماندلا را دعوت كردم.
عصر آقاى هاشمىگلپايگانى، [دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي] براى دستور كار شورا آمد. فاطى، افطار و بچههايش، ناهار در دفترم بودند، عفت و فرّخ[مرعشي، همسربرادرش]، براى زيارت به قم رفتند. مهدى و ياسر، افطار را با پاسداران منزل خوردند.
افطار را مهمان آيتاللهخامنهاى بودم. تا ساعت نه شب مذاكره داشتيم. از برنامههاى مخالفتآميز راديو و تلويزيون انتقاد شد؛ قرار شد براي اصلاح پيگيرى كنيم. درباره قوهقضائيه و اختلاف آقاى [محمد محمدي] ريشهرى، [دادستان كل كشور] با آقاى [محمد] يزدى، [رييس قوه قضاييه] صحبت كرديم. از سفر مشهد گفتند. درباره اقدام ضربتى براى سوادآموزى هماهنگى شد. در مورد طرح وزارت دفاع براى ساختِ هلىكوپتر با شركت پاكستان صحبت كرديم. شب به خانه آمدم. باران شديدى مىباريد. امسال از اين لحاظ تاكنون خوب بوده است.
دوشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۰
سحرى خوردم. عفت براى تهيه سحرى بيدار شده بود. ياسر براي عُمره در عربستان است. تا ساعت هشت صبح خوابيدم.
با عفت و فاطى، وقت زيادى صرف خواندن پروندههايم كردم كه توسط ساواك [سازمان اطلاعات و امنيت كشور] رژيم سابق، در جريان تعقيبها و بازداشتها و محاكمات از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ تهيه شده و اخيراً آن را از وزارت اطلاعات گرفتهام؛ جالب و خاطره انگيز است. مواد خوبى براى تهيه يك تأليف خواندنى دارد.گزارشها معمولاً براي مقصر شناختن من تهيه شده و سطحي است؛ عمق ندارد. لابد گزارش دهندهها، بيسواد و كم تجربه بودند.
عصر بستگان آمدند. آقاى [عليرضا] معيرى، [مشاور روابط بينالملل رييسجمهور]، تلفنى اطلاع داد كه عمليات سپاه عليه منافقين در ارتفاعات مرواريد پايان يافته است؛ جمعى را كشتهاند و جمعى را به اسارت آوردهاند و از خودمان هم حدود سى شهيد و مفقود داشتهايم. گفتم خبر را با توجه به قصد نفوذ آنها به ايران تنظيم كنند و به عراق اعتراض نمايند.
چهارشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۱
سحر نامهاى از [آقاي عبدالله نوري]، وزيركشور رسيد؛ ليستى از اسامى بعضى از افراد رد صلاحيت شده در شوراى نگهبان بود كه نهايتاً ساعت دو بامداد به وزارت كشور ابلاغ شده است. تقاضا كردند از رهبرى بخواهم كه دستور بدهند، اينها برخلاف نظر شوراى نگهبان، بتوانند در انتخابات نامزد باشند. ليست شامل ۲۲ نفر از نمايندگان فعلى مجلس و ۱۱ نفر از كانديداهاى جديد است. اول وقت نامه را براى رهبرى فرستادم.
امروز تلفنهاى زيادى از سوى افراد رد صلاحيت شده داشتم كه تقاضاى شفاعت دارند. نزديك ظهر با آيتالله خامنهاى تلفنى صحبت كردم. ايشان حاضر نيستند در مورد ليست يكجا اقدام كنند، اما آمادگى قبول تعدادى از آنها را دارند؛ همين مطلب را به وزير كشور گفتم.
عصر آقاى [غلامحسين] محمدى گلپايگانى، [رييس دفتر رهبر معظم انقلاب] اطلاع داد كه پس از بررسى، پرونده ۹ نفر از آنها را پذيرفتهاند: آقايان [عليمحمد] سورى و [احمد] كبيرى، نمايندگان فعلى خرمآباد و مرودشت و بقيه از نامزدهاى جديد. گفتم اين كافي نيست.
ساعت چهار بعد از ظهر، آقاى [سيدعلي] غيورى، [نماينده ولي فقيه و امام جمعه شهرري] آمد. با هم براى زيارت به شهررى رفتيم. آقاى [محمد محمدي] رىشهرى، [توليت آستانه حضرت عبدالعظيم(س)] و اعضاى هيأت امنا در صحن آستانه استقبال كردند. بقعه مباركه حضرت عبدالعظيم(س) و امامزاده حمزه (س) را زيارت كرديم. از رواقها بازديد شد.
از روى ماكت، طرح توسعه و اصلاح ساختار اطراف حرم و صحنها را توضيح دادند. سپس در اجتماع مردم در صحن شركت كرديم. آقاى رىشهرى خيرمقدم گفت و نيازهاى شهر را اعلام كرد و من هم صحبت كوتاهى داشتم؛ وعدة اصلاح ساختار شهر را به عنوان اولين «شهر سالم» دادم.
در جلسهاي با حضور [آقايان غلامحسين كرباسچي و سراجالدين كازروني] شهردار تهران و وزير مسكن و شهرسازي و مسئولان شهررى و آستانه [حضرت عبدالعظيم حسني (س)] توضيحات شنيدم و قرار كمك براى طرح آستانه و مسير فاضلاب و تأسيس مراكز فرهنگى داديم. افطار را با جمعى انبوه از روحانيون و مسئولان صرف كردم و صحبت كوتاهى برايشان نمودم. مصاحبه تلويزيونى داشتم.
ساعت نُه ونيم شب به خانه رسيديم. سريال «تعطيلات نوروزى» را تماشا كردم. نماز خواندم و خوابيدم؛ خسته بودم. ياسر شب با دوستانش جلسه داشت و سحر آمد. خبر داد كه شب مجمع روحانيون مبارز جلسه داشتهاند و تصميم گرفتهاند كه در انتخابات شركت كنند. تلفنى با رهبرى صحبت كردم؛ ايشان خبر دادند كه عصر ديروز آقاى [مهدي] كروبى را احضار كردهاند و خواستهاند كه در انتخابات شركت كنند.
پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۲
پيش از ظهر براى افتتاح چاپخانه روزنامه جمهورى اسلامى رفتم؛ چاپخانه مهمى است كه با بودجهاي در حدود پانزده ميليون مارك [آلمان] ساخته شده و مىتواند ساعتى تا ۶۰ هزار نسخه چهاررنگ چاپ كند. براى حضار سخنرانى كردم و بعد از مصاحبهاى به خانه آمدم.
پيش از ظهر خانواده امام آمده بودند. بعد از ظهر هم بستگان و همچنين خانواده شهيد مطهرى آمدند. شب بيشتر پاى تلويزيون گذشت. بخشى از مصاحبهام را گوش دادم.
جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۷۳
ساعت نه صبح با محافظان به سد لتيان رفتيم. ياسر هم بعداً رسيد. مهدى و فائزه و همشيره فاطمه و [فرزندش] مسعود و محمد اخوىزاده و عليرضا توكلى با خانوادهها هم ظهر آمدند. هوا معتدل بود. نم نم باران هم در عصر و شب داشتيم. بيشتر به استراحت و قدم زدن در ساحل سد گذشت.
آب سد رو به فزونى است كه معمولاً تا خردادماه، حالت صعودى و سپس تا بهمنماه، حالت نزولى دارد. به خاطر باراني شدن هوا و عدم امكان استفاده از درياچه، بچهها هم بيشتر در داخل ساختمان، به انجام مسابقههاى گوناگون و بازىها مىپرداختند.
شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۴
[امروز تعطیل بود.] در منزل بودم. فاطى و بچههاى محسن از رفسنجان برگشتهاند. ظهر به اينجا آمدند و از سلامتى والده و بستگان خبر دادند. شب در خانه تنها بودم. به پاسداران گفتم، اگر مىتوانند آماده شوند كه فردا به [سد] لتيان برويم؛ معلوم شد به مرخصى رفتهاند و جمعى هم به عنوان پيشرو سفرم، به خوزستان مىروند.
يكشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۵
تا عصر در منزل بودم. مهدى و فرشته و فؤاد هم بودند. ظهر حميد لاهوتى، [همسر فائزه] هم آمد. بيشتر بستگان در سفرند و خيلى اطرافمان خلوت است. آقاجلال براى ناهار با آبگوشت ديزى و نان خانگى كه خودش در منزل درست كرده بود، میهمانمان كرد. عصر آقاى ورزدار آمد. براى انتقال از سپاه به شهردارى و جبران دو ميليون تومان كه دادگاه از او خواسته، درخواست كرد.
به منزل دكتر [حسن] روحانى، براى تسليت فوت فرزندش رفتيم. مهدى تذكر داد؛ خودش ديشب رفته بود. خيلى ناراحتاند. حقشان هم هست. فرزند هيجده سالهاى را به وضع مشكوكى از دست دادهاند و تحقيقات هم تاكنون چيزى را مشخص نكرده. نه قاتل معلوم است و نه انگيزه قتل. گلوله از شقيقه راست وارد شده و از آن طرف بيرون رفته، تنها در خانه بوده، برادرش كه نيمه شب رسيده، هنوز جان داشته و دامادشان را كه دكتر است، فوراً خبر كردهاند و هنوز نبض داشته و قبل از رسيدن آمبولانس، تمام کرده است. آقاى روحانى با تفصيل، حادثه را توضيح داد. تمام اعضاى خانواده و خواهران و والدين و اخوان جمع بودند؛ دعوتشان كردم كه براى رفع وضع گرفته از عزادارى، فردا به سد لتيان بيايند.
با مهدى به لتيان آمديم. شب بخشى از خانواده مرحوم اخوى هم ملحق شدند. گزارشهايى از وزارت امور خارجه آوردند. دوباره شرايط و روابطمان با آلمان، بعد از صدور حكم بازداشت آقاى [علی] فلاحيان، [وزیر اطلاعات]، رو به تيرگى مىرود و تحليل اين است كه روابط، احتمالاً در جهت سياست آمريكا، با اروپا بد مىشود و پيشنهادهایى دادهاند. گزارشى هم از ناراحتي كشور ايرلند به خاطر قطع ورود گوشتشان به ايران، به خاطر مسأله [شیوع بیماری] جنون گاوى بريتانيا، خواندم.
سهشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۶
تا ساعت یازده در خانه مطالعه مىكردم. در منزل، گزارشها را كه روى كامپيوتر مىآيد، خواندم؛ كامپيوتر منزل به مركز اطلاعات دفتر وصل است. روزهاى تعطيل و شبها كه در خانه هستم، از اين طريق در جريان اخبار و گزارشها قرار مىگيرم.
ساعت دوازده به محل سد لتيان آمديم. عفت و بچهها هم ظهر رسيده بودند. آنها براى احوالپرسى همسر ياسر، به بيمارستان دى رفته بودند. با على، فرزند فاطى، شوخى كرده بودند و دختر تازه رسيده ياسر را نامزدش كرده بودند و على قهر كرده بود و سر ميز ناهار حاضر نمىشد. بالاخره قولى داديم كه او را نامزد بچههاى ديگر كنيم تا قهرش را بشكند، ولى شوخى ادامهدارى خواهد بود!
تا عصر وقت به استراحت و مطالعه و قدم زدن در سواحل درياچه سد گذشت. امسال به خاطر خشكسالى، سطح آب سد خيلى پايين رفته و به تازگى با نصب تلمبه در ساحل درياچه سد لار، ثانيهاى پنج مترمكعب آب را پمپاژ مىكنند و به سوى لتيان مىفرستند و در مسير از نيروگاه آبي مىگذرد و برق توليد مىكند؛ اين آب معمولاً از درياچه سد لار فرار مىكند و به درياى خزر مىرود و هنوز هم نتوانستهايم اين عيب سد لار را برطرف كنيم. پيمانكار و مشاور سد در قبل از انقلاب مسئولند. اكنون با اين اقدام، قبل از آن كه سطح آب به نقطههایى برسد كه فرار مىكند، با پمپاژ به اين طرف آورده مىشود.
در گزارشها، مصوبات اتحاديه عرب در قاهره در مورد اسرایيل قابل توجه است.
چهارشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۷
در منزل بودم. مطالعه تاريخ اقتصاد اروپا و رابطه با دو جنگ [جهانی اول و دوم] و نيز مطالعه براى بررسى صحت يا عدم صحت جمله « و اتّباع امره» و «تقيه» وقت را گرفت. يكى از طلاب قم نامهاى نوشته و از قول يك استاد زبان عربى، از يك مدرس عربزبان در قم نقل كرده، اتباع نهى درست نيست. چند مورد از اين تعبير را در حديثى از امام دهم در جلد ۵ بحار صفحه ۷۳ پيداكردم.
ظهر بچهها جمع بودند. شب براى بازديد، به منزل آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور] رفتيم. دربارة مسأله شهردار تهران، آيتالله منتظرى، قيمت نفت، مسايل آقاى مهاجرانى در پاريس و استكهلم و مسايل قوه قضایيه مذاكرهكرديم. گفت، رهبرى گفتهاند كه اجازه بازداشت آقاى [غلامحسین] كرباسچى، [شهردار تهران] را ندادهاند و موافقت كردهاند كه آقايان [ابراهیم] امينى و [محمد] مؤمن و [سیدحسن] طاهرى خرمآبادى، با آیتالله منتظرى، ملاقات مرتب داشته باشند، ولى نظر خود آنها اين استكه بايد جمع زيادى از علما – مثلاً بيست نفر- اجازه ملاقات و ديدار داشته باشند.گفت، امير عبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی]، در نامهاش، خيلى از سفر و خود من تمجيد كرده و خواسته كه ايشان به مكه برود. من تأكيد كردم، مسأله اصلاح قيمت نفت را پيگيرى كنند.
در گزارشها، اعلان آمريكا در خصوص به مشكل برخورد كردن روند سازش فلسطينىها و نيز تصويبشدن عقب نشينى مشروط اسرایيل از جنوب لبنان در دولت اسرایيل و تصويب بودجه در مجلسآمريكا، براى جلوگيري از خطر موشكهاى ساخت ايران، مورد توجه است.
شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۷۸
بعد از نماز، راديوهای فارسي بي بيسي و صدای آمريكا را گرفتم. مسأله آقاي منتظري را زنده نگهداشتهاند و تبليغ خشونت و واپسگرائي براي حادثه مينمايند. سفر من به شوروي در آينده را مهم ميدانند. انجام این سفر در ملاقات [آقای علی اکبر ولایتی] وزير خارجه با [میخائیل] گورباچف [صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی] مطرح شده است. در ميدان پايگاه، مراسم صبحگاه مشترك نيروها انجام شد.براي آنها صحبت كردم.
با هليكوپترها به سوي مسجد سليمان پرواز كرديم. در مسير مزارع و كانالهاي زير دز و كارون را مشاهده كرديم و آقايان محسن رضايي و دهقاني توضيحات دادند. در هوانيروز مسجدسليمان فرود آمديم.
استقبال رسمي بود. پدر آقاي محسن رضايي كه كارگر بازنشستهاي است، در مراسم حزب اللهيگونه شعار ميداد. فرمانده پايگاه، توضيحات لازم را درباره وضع پايگاه و نيازها و مشكلات داد: منازل فراوان نيم ساخته و بخش تكميل نشده و منطقه تصرف شده توسط سپاه…
با اتومبيل از پايگاه بازديد كرديم؛ وسيع و جالب است. سپس از پادگان شهيد محلاتي سپاه كه بخشي از پايگاه است، با اتومبيل ديدن به عمل آمد و از آنجا به كارخانجات تعمير تانك رفتيم؛ وسيع و عظيم است. نيم ساعتي از سالنها وانبارها بازديد شد. ۳۵ هزار متر مساحت كارگاه سرپوشيده است و قدرت تعمير و بازسازي بالايي دارند از مدرسه تربيت نيروي فني ارتش هم ديدار كرديم.
با اتومبيل بخشي از شهر را گشتيم. مردم مهربان و با احساسات برخورد ميكردند. به ورزشگاه شهر رفتیم و در اجتماع مردم حاضر شديم. امام جمعه و [آقای دانش] نماينده مردم و آقاي محسن رضايي صحبت كوتاهي كردند و خير مقدم گفتند. سپس من سخنراني نمودم.
نماز و ناهار و استراحت و سپس جلسهاي با شوراي اداري مسجدسليمان داشتیم كه از مشكلات و نيازهاي شهر و مشكل بيكاري مردم، كم آبي شهر و نيازهاي ديگر گفتند. در گذشته شركت نفت به شهر سرويس ميداده و فعلاً شهر بزرگ شده و مخازن نفت منطقه روبه پايان است و مسئوليتهاي شركت نفت بايد به عهده سازمانهاي دولتي قرار گيرد. اين مرحله انتقال، كمبودهاي فراواني را همراه دارد و شهر واقعاً محروم است. قول مساعد براي كمك به ساخت راه مسجد سليمان تا چهارمحال بختياري دادم. به وزير نيرو گفتم براي مشکل برق و آب كمك كند.
به محل سد دز [شهید عباسپور] رفتيم. از بخشهاي مختلف سد بازديد كرديم و توضيحات مديران را شنيديم؛ جالب و مهم است. يك هزار مگاوات برق ميدهد. ظرفيت حدود سه ميليارد متر آب دارد و نواقص هم دارد، زيرا كار سد در آستانه انقلاب رو به اتمام بود و پيمانكاران از شرايط انقلاب سوء استفاده كردهاند.
محلهاي بمباران شده و بازسازي شده را ديدم و پرسنل را تحسين كردم. از چشمه مهم زير سد كه حدود ده متر آب از آن ميجوشد، بازديد كردم و توضيحات درباره طرحهاي تأسيس چند سد ديگر روي كارون را شنيدم. عشاير اطراف سد جمع شدند و احساسات گرمي ابراز كردند. خانههاي كارگاه سد را اشغال كردهاند، بايد بروند. آنها براي تهيه مسكن جديد استمداد نمودند.
به سوي دزفول پرواز كرديم. در راه آقاي [بیژن نامدار] زنگنه [وزیر نیرو] توضيحات لازم در مورد عقيلي و استعداد منطقه داد. غروب به پايگاه رسيديم. خاطرات دو روز را نوشتم.
جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۷۹
پیش از ظهر،در منزل برای خطبه ها مطالعه داشتم. در نمازجمعه، خطبه ای از دستاوردهای انقلاب اسلامی و خطبه ای در سایر مسائل روز مثل ترور و اظهارات خانم مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریكا و فشار آمریكا بر اوپك خواندم. از مطالب خطبه جمعه، آن قسمت كه راجع به آمریكاست، انعكاس جهانی وسیع داشته ومورد تجزیه و تحلیل است. عصر به استراحت گذشت.
در اوگاندا، كشف گورهای دسته جمعی فرقه رستاخیز ادامه دارد و تعداد مُرده ها به ۹۰۰ نفر رسیده است. این فرقه عقیده داشت در سال ۲۰۰۰ میلادی، عمر دنیا تمام میشود. وقتی كه نشد، دچار مشكل و بحران شدند و خودكشی های دسته جمعی با نابود كردن پیروان شروع شده؛ اسم آن فرقه «احیای ده فرمان خدا» است.
مطالب رادیوهای بیگانه و رسانه های داخلی، در مورد احضار چند نفر از نویسندگان به دادگاه، از قبیل آقایان اكبر گنجی، عماد الدین باقی و محمد رضا خاتمی، زیاد است.
يكشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۸۰
در خانه بودم. از برنامههاى عزادارى صداوسيما استفاده كردم. بخشي از كتاب محاكمه، نوشته آقاى [حسن] هدايت را خواندم. سناريوى سريالى است كه قبلاً از سيما پخش شده؛ اوضاع اواخر زمان رضاخان و شهريور ۱۳۲۰ و سالهاى اول سلطنت محمدرضاشاه است. مقدارى هم به اصلاح نمايههاى تفسیر راهنما و مطالعه تاريخ خراسان و تربتحيدريه پرداختم.
ديروز دولت يوگسلاوى، آقاى [اسلوبودان] ميلوشوويچ، ریيسجمهور سابق را بازداشت كرد. آمريكا به دولت يوگسلاوى، اولتيماتوم داده بود كه اگر او را تحويل دادگاه بينالمللى جنايات جنگى ندهد، كمكهايش را قطع مىكند. طرفدارانش، مانع بازداشت او بودند. درگيرى هم پيش آمد، ولى ظاهراً دولت مىگويد در دادگاههاى داخلى محاكمه مىشود. در بنگلادش، درگيرى طرفداران و مخالفان دولت، شديد شده و امروز صدها مجروح بهجاى گذاشته و شبيه وضع دولتهاى گذشته، به نظر مىرسد تا سقوط دولت ادامه يابد.
چند شب است كه جُغدي روى درختهاى مجاور تا صبح ناله مىكند و مزاحم است؛ سالهاى قبل هم بود. به محافظان گفتم، فكرى براى رفع آن بكنند. [رادیو] بىبىسى، مقاله تحريككنندهاى عليه نظام ولايى ايران خواند و آن را متناقض با جمهوريت معرفى كرد.
شب، عفت و [خواهرش] اشرف و سارا، [دختر فاطی]، براى عزادارى در مراسم محرم رفتند؛ امروز و ديشب هم رفته بودند.
تعطيلىهاى عيد و محرم با هم رديف شدهاند و باعث تعطيلى كشور و ركودكارها بيش از سه هفته متوالى شده؛ اصولاً تعطيلات كشور زياد است و تداخل تعطيلات شمسى و قمرى، گاهى مشكلساز است.
دوشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۸۱
امروز هم مثل ديروزگذشت. در مورد فلسطين، وضع مثل ديروز است. پس از انفجار حيفا با دو عمليات استشهادى ديگر، ضربه كارى ديگرى به اسرایيل وارد شد. ارتش اسرایيل به شهرهاى قلقیلیه و بيتلحم وارد شدهاند. فلسطينىها هم ۱۱ نفر از مزدوران فلسطينى را كه براى اسرایيل جاسوسى كردهاند، اعدام نمودند. در جنوب لبنان هم بين حزبالله و اسرایيلىها، درگيرى محدودى به وجود آمد.
آقاى [مسعود] ارباب، از مديران سابق سازمان [منطقه آزاد] كيش آمد. از مديريت فعلى كيش انتقاد داشت و گفت سياستى و برنامهاى ندارند و كارها روزمره است. شركتى براى جذب سرمايه به كيش تأسيسكرده است. آقاى ناصر نورى آمد. از مديريت كيش شكايت داشت كه حضور دانشگاه لستر را در كيش جدى نمىگيرند؛ با اينكه در گذشته قراردادي با او بهعنوان نمايده لستر در ايران امضاء كردهاند. آقاى [خدایار] علمبيگى، [مديرعامل شركت هانزا شيمى]، نماينده شركتي آلماني آمد و برنامه سرمايهگذارى در كيش در يك مجتمع رفاهي و تجارى را توضيح داد و گفت، يكونيمميليارد يورو هزينه مىشود. از من براى رفع مشكلات استمداد كرد. مشكل تملك براي خارجىها و نيز حضور غربىها در محدودهاى با محدوديت كمتر را پيشنهاد ميكرد.
در همين لحظه – ساعت پنج بعد از ظهر – كه در اتاقم مشغول نوشتن خاطرات هستم و تلويزيون ابوظبى روشن است، تصويرهاى زنده از [شهر] رامالله را در صفحه دارد. ناگهان صداى گوشخراش چند انفجار شنيده شد و انبوه غبار از اطراف مقر [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین] به آسمان بلند شد. از خبرنگار پرسيد، حادثه چيست؟ او جواب داد، تانكها به مقر عرفات گلوله توپ مىزنند و درست معلوم نيست به كجا اصابت كرد. چند هواپيماى جنگى و هلىكوپتر اسرایيل هم در فضا ديده مىشوند. گفته شد كه چند سرباز اسرایيلى هم تير خوردند و آنها را از صحنه بيرون بردند.
اعلام شده كه جرجبوش، [رییسجمهور آمریکا]، چند روز پيش از شارون تعهدگرفته كه به عرفات آسيب نرساند. گرچه شارون بعداً گفته كه از اينكه چنين قولى به بوش داده، پشيمان است؛ ولي همه مىدانند كه طرف اصلى آمريكا و اسرایيل، همان انسانهاي شهادتطلب هستند كه آنها را به تنگ آوردهاند، نه امثال ياسر عرفات كه مصوبه سران عرب را قبول دارند. لذا اين تبليغات تأثير مطلوبشان را ندارد؛ چون قهرمانى كه بوش نمىخواهد به او آسيب برسد و نيز همراه سازشكاران، هشتاد درصد خاك فلسطين را مىبخشد، در بين نيروهاى مجاهد و فداكار، خيلى جا نمىافتد، اما به هر حال براى نشاندادن چهره دشمن خوب است.
شارون ديشب اعلام كرد كه اسراییل در حال جنگ است و جنگ حدى ندارد. در مقابل، نيروهاى انقلابى هم اعلام كردهاند، در زدن دشمن حد نميشناسند. با اينكه از ديروز اجلاس وزراى امور خارجه كشورهاى اسلامى در مالزى شروع شده، ولى اقدامات در حد همان نطقها و اعلام مواضع و درخواست از سازمان ملل و آمريكا براى مهار اسرایيل است و مردانگى اتخاذ تصميمهاى جدى عليه آمريكا و اسرایيل، از قبيل قطع روابط يا تحريم يا بستن شيرهاي نفت كه مىتواند براى آنها مشكل ايجاد كند، ندارند. اسرایيل از ديروز رامالله را منطقه بسته اعلام كرده و از خبرنگاران خواسته كه از منطقه بيرون بروند، ولى در عين حال گزارشها ادامه دارد!
- نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
- منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی



Wednesday, 29 October , 2025