سهشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۰
اول صبح، خاطرات ديروز را نوشتم و پيامى براى سمينار [وحدت اسلامى] دانشجويان و دانشآموزان استان كرمان، تهيه كردم.
ساعت نه ونيم صبح به مجلس رفتم. پس از مطالعه گزارشها، مصاحبهاى با مجله «شاهد» ارگان بنياد شهيد درباره زندگى خودم و [همچنين] مصاحبهاى با روزنامه آلمانى «دى سايت» انجام دادم.
هيأتى از اريتره آمدند و درباره وضع انقلاب اريتره صحبت كردند. از همكارى اخير كشورهاى اسلامى راضى بودند. از كنفرانس اخير طائف نتيجه خوبى گرفته بودند. سياست نهشرقى و نه غربى را با پيروى از ما، مىخواهند ادامه دهند؛ چون رژيم ماركسيستى اتيوپى با آنها مىجنگد، كمونيستهاى اريتره منزوى شدهاند و مسلمانها و مليون، نهضت را اداره مىكنند. نامهآقاى «ناصر محمد احمد» رهبر نهضت را آورده بودند.
بعدازظهر آقاى [ايرج] صفاتى [دزفولى] نماينده آبادان و نماينده سپاه آمدند. براى تهيه بولدوزر و لودر جهت جبهه آبادان اقداماتى كرده و در كارشان اخلال كرده بودند، كمك كردم كه رفع اخلال شود.
سپس در جلسه دفتر سياسى حزب جمهورى اسلامى شركت كردم. درباره اوضاع بعد از چهارده اسفند دانشگاه بحث شد و تحليلى از رابطه خط امام با امام و اوضاع جنگ و هيأت ميانجى «كنفرانس اسلامى طائف» مطرح گرديد.
اول شب به مركز حزب رفتم. اردوى فسا و كازرون آمده بودند. با آنها نماز جماعت خواندم و مقدارى برايشان صحبت كردم. در جلسه شوراى مركزى حزب شركت كردم.
بعد به نخستوزيرى رفتم. شوراى سرپرستى صداوسيما و آقايان بهشتى، باهنر، رجایى و بهزاد نبوى بودند. تا بعد از نيمه شب درباره مسائل جارى كشور، وضع اقتصادى، سوخت، جنگ و انتخاب نماينده طرف ديگر در كميته حكميت درباره اختلافات بحث كرديم. ساعت يك بامداد به خانه رسيدم. خبر ترور [رونالد] ريگان ریيسجمهور آمريكا، اول صبح دريافت شد. حادثه عظيمى است و بايد منتظر عواقب آن بود.
چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۱
تا ساعت سه در منزل ماندم. تا ساعت ده صبح كتاب «اقتصادنا» را مطالعه كردم. ساعت ده به زيارت امام رفتم.
جزوه «ارشادالجاهل» از مرحوم شيخ فضلاللهنورى را كه در آن اوضاع، مشروطه را محكوم كرده، به امام دادم. درباره آينده جنگ با ايشان مشورت كردم. امام با ورود ما به خاك عراق مخالفند. قرار شد، كمكى مالى به شوراى [عالى] تبليغات [اسلامى] كنند. شورا بيست ميليون تومان مقروض است.
صبح عفت و بچهها از سفر ليبى و سوريه به ايران برگشتند. آقاجلال آنها را از فرودگاه به خانه آورد. از سفرشان و مخصوصاً از مهماننوازى سورىها و ليبيايىها راضى بودند.
ساعت سه به مجلس رفتم. [سرهنگ سليمى] وزير دفاع به ملاقات آمد و مطالبى درباره دفتر مشاورت و نيروى هوايى ابراز داشت. ساعت چهار، دويست و پنجاه نفر از اعضاى اردوى شاخه دانشآموزان حزب جمهورى اسلامى آمدند و براى آنها صحبت كردم.
ساعت پنج جلسهاى با اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى و با حضور ریيسجمهور و نخستوزير داشتيم. بحث جلسه درباره حدود و معيارهاى پذيرش دانشجو و استاد بود كه قرار شد در حدود لايحه بازسازى باشد و جلوى افراط كارىها را بگيريم.
پس از نماز مغرب و عشا، جلسهاى با حضور بيست نفر از جامعه مدرسين [حوزه علميه] قم در دفتر آقاى خامنهاى داشتيم. آنها راجع به نگرانيشان از اينكه در زمينههاى اقتصادى تصميمات غير اسلامى چپگرا اتخاذ شود، صحبت كردند و ما گفتيم، با آن مجلس و آن شوراى نگهبان و اين امام بايد مطمئن بود، ولى توقع نداشته باشيد كه سليقههاى شخصى همه شماها مراعات شود. شام را همانجا خورديم. راجع به مجلس خبرگان و اجراى نظرات بازرسى كل كشور هم بحث شد. ساعت يازدهونيم به خانه آمدم.
پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۲
بعد از نماز به مطالعه گزارشها پرداختم. نزديك ساعت هشت صبح، نخستوزير آمد و سپس آقاى [على] شمخانى و بازجوهاى سران حزب توده [آمدند] و گفتند كه سران حزب به حقايق بسيار خطرناكى اعتراف كرده و از توطئه مشترك دو ابرقدرت و ارتجاع پرده برداشتهاند و اسامى فراوانى از عوامل نفوذى و عوامل خود دادهاند. فكر كرديم، لازم است امام را در جريان بگذاريم. به دفتر امام رفتيم. با تلفن از دفتر امام خواستم به امام اطلاع بدهند كه كار فورى داريم – كسى نبود كه خبر حضور ما را به امام بدهد – بلافاصله امام ما را پذيرفتند. گزارش را داديم. امام توطئه مشترك را بعيد دانستند، ولى اصل توطئه عوامل روسى را محتمل [دانستند] و قرار شد با تحقيق از افرادى كه اسم بردهاند، مطالب روشن شود.
امام نگران هستند كه نهادهاى انقلاب با تندروى در اين مسأله، باعث دورتر شدن دولتها و قدرتها از ايران بشوند و در جنگ آسيب ببينيم. جاى نگرانى هم نيست، ولى فرماندهان سپاه در اين مسأله خيلى جدى هستند. ضمناً اطلاع دادند كه يكى از سران حزب توده در زندان در اثر سكته قلبى فوت كرده است.
با آقاى [ميرحسين موسوى] نخستوزير و آقاى [موسوى] اردبيلى در خانه ما، در اينباره به مشورت پرداختيم. ظهر به تنهايى نهار خوردم. عصر آقاى [علىاكبر] محتشمى[پور] سفيرمان در سوريه آمد. از برخورد آقاى [محمد غرضى] وزير نفت با وزراى سورى كه در ايران هستند، گله داشت. اعتراض را به آقاى غرضى منتقل كردم، معلوم شد به آقاى غرضى هم درباره بدهى سوريه به ما دروغ گفتهاند؛ مثلاً دويست ميليون دلار را هفتصد ميليون دلار گفتهاند و گفت در قرارداد جديد راضيشان كردهايم. وزير نفت از برخوردهاى غيرمسئولانه نمايندگان مجلس در سوريه گله داشت.
سپس احمدآقا آمد و درباره اعتراف سران حزب توده كه از امام شنيده بود، بيشتر توضيح خواست. در اينباره براى خط مشى آينده با هم گفتگو كرديم. شب در خانه تنها بودم. مطالعه مىكردم و اخبار گوش مىدادم.
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۳
تمام روز در منزل بودم. به خاطر بين دو تعطيل قرار گرفتن امروز، از طرف دولت تعطيل رسمى اعلام شده است. بيشتر وقتم به مطالعه گزارشها، تلكسها و مطالعه سناريوى «سريال سربداران» گذشت. اين روزها، رسانههاى جمعى غرب در مجموع، اجباراً به نفع ما حرف مىزنند. استفاده عراق از اسلحه شيميایى، فرصتى براى رسوا كردن بعثىهاى عراق پيش آورده و ديدار خبرنگاران غربى از جزاير مجنون هم به نفع ما بوده است؛ گرچه شوراى امنيت، سست و محافظهكارانه نظر داده، اما تأثير خوبى داشته است. شوروىها موضع خوبى ندارند؛ خودشان [به ارسال بمب شيميايى به عراق] متهمند.
در مجموع، رسانههاى استكبارى، خيلى كمتر از آنچه اين حادثه مهم اقتضا دارد، عمل مىكنند. اگر اين جنايت عليه يكى از كشورهاى اقمارى غرب و يا شرق صورت مىگرفت، امواج محكوميت، افشاگرى و حتى دخالتها، بسيار زيادتر از اينها بود؛ اما سابقه آن در جنگ جهانى دوم و حافظه جهانى، ايجاب كرده است كه كمى به آن بپردازند. از طرفى مىدانند كه اگر پيگيرى نشود، ممكن است رسوایى جدى براى خودشان – كه اين امكانات را در اختيار حزب بعث عراق قرار دادهاند – فراهم شود.
آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه، براى تصويب اساسنامه بنياد تدوين تاريخ [انقلاب اسلامى]، تلفنى تأكيد كرد. در اين خصوص با آقاى [آیتالله] خامنهاى تلفنى صحبت كردم؛ قرار شد جلسهاى داشته باشيم. قرار شد براى اقامه نمازجمعه در دو هفته آينده – به خاطر برگزارى انتخابات – خود ايشان اقدام كنند.
شب، آقاى دكتر [حسن] روحانى آمد و راجع به پيشرفت كار در مورد استفاده از امكانات وزارت نفت در جبهههاى جنگ گزارشى داد؛ خوب است. با مهندس [محمد] غرضى [وزير نفت] هم تلفنى صحبت كردم؛ قرار شد شروع كنند.
با آقاى امام جمارانى، مسئول نظارت بر انتخابات استان تهران هم صحبت كردم و درباره مراعات عدالت و قانون در انتخابات تأكيد نمودم. در كرج، در مورد آقاى فريدون روحانى مسألهاى پيش آمده است.
همسر آقاى مطهرى آمد و راجع به پخش آثار شهيد مطهرى از صداوسيما تأكيد داشت و از حزب [جمهورى اسلامى] گله مىكرد كه عكس ايشان را در مراكز خود نصب نكردهاند. آخر شب، فيلم ماركوپولو را تماشا كردم. دكتر سعيد لاهوتى هم، براى رفتن به محل خدمت سربازى در اهواز، جا رزرو كرد.
یکشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۴
چون قرار بود كه نيمه شب، بغداد مورد حمله موشكى قرار گيرد، ديشب احتمال تجاوز هواپيماهاى عراقى به حريم تهران- مطابق روال گذشته كه كمى بعد از اصابت موشكها مىآمدند- قوى بود و انتظار سروصداى ضدهوايىها را داشتم، اما خبرى نشد.
صبح قبل از اينكه حمله موشكى به بغداد را اعلام كنيم، راديو آمريكا خبر انفجار بغداد را پخش كرد. پيش از ظهر آقاى حاج يوسف يكى از نظاميانى كه براى خريد اسلحه به ژنو رفته بود، آمد و مدعى بود كه آمريكا آمادگى دارد هواپيماى اف ۴ و موشك فونيكس و قطعات لازم را به ما، در قالب يك شركت بفروشد. گفتم كه مانعى ندارد، بخريد. سلاحهاى ما اكثراً آمريكايى است و وسایل آنها را از هر جا كه بتوانيم – غير از اسرایيل- مىخريم. البته احتمال فريب در پيشنهاد آنها زياد است. به بانك مركزى گفتم كه وجود پشتوانه خريد را در لندن اعلام كند.
احمدآقا آمد و با هم صحبت كرديم كه چون عراق در بيست و چهار ساعت گذشته شرارت مهمى نكرده، خوب است كه توقف حمله به شهرها را اعلام كنيم، مگر آنكه شرارت جديدى از طرف عراق شروع شود. به خبرگزارى [جمهورى اسلامى – ايرنا] هم اعلام كردم كه بيانيهاى تهيه كنند، اما هنگام ظهر اخوى محمد، تلفنى گفت كه چون به بعضى شهرهاى مركزى تجاوز شده، بهتر است صبر كنيم. جنگ شهرها و مقابله به مثل با روحيات ما سازگار نيست و از هر فرصتى براى توقف آن استفاده مىكنيم.
عصر جمعى از مسئولان صداوسيما آمدند و درباره خط تبليغاتى در شرايط حاضر و در صورت اوجگيرى بحران حملات شهرى و خصوصاً در صورت استفاده عراق از موشك اس.اس۱۲ – كه احتمال ضعيفى دارد – بحث شد.
فائزه و مونا امروز عصر به منزل آمدند. حميد و سعيد [لاهوتى] به شمال رفتهاند. شب قرار شد كه بيانيه توقف حمله به شهرها از رسانهها خوانده شود. سياست تبليغى اين است كه عدم تمايل به حمله به شهرها را دائماً نشان دهيم، ولى عراقىها حمله هوايى ناموفقى به تهران كردند كه در نتيجه آن، از اعلام توقف حملات، منصرف شديم. بعد از نيمه شب به منطقه خزانه در جنوب تهران هم دوباره حمله كردند كه منجر به شهادت ۱۳ نفر و جراحت حدود صد نفر شد.
دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۵
اول وقت آقاى رضايى اطلاع داد كه نيروهاى سپاه در منطقه ميشلان حمله كردهاند و هنوز نتيجه روشن نيست. ظهر آقاى [كمال] خرازى [ریيس سازمان خبرگزارى جمهورى اسلامى] آمد و گزارش سفر به كوبا براى شركت در كنفرانس رؤساى خبرگزارىها را داد و گفت وضع سياسى ما در جهان خوب است. درباره جنگ روانى و راهانداختن فرستنده تلويزيونى در مرز براى داخل عراق تأكيد كردم.
عصر براى عيادت خدمت امام رسيدم. امروز هم بىنظمى در عملكرد قلب امام ديده شده است. به دكترها گفتم اگر نياز داريد براى كمك به شما از خارج دكتر بياوريم؛ گفتند نياز نيست. چون كسالت معلوم است و علاج هم معلوم و نگرانى ندارند و به طور كلى حال امام را رو به بهبودى مىدانند.
مدتى با امام حرف زدم. قيافه امام پژمرده شده. صدايشان ضعيف است. سرم در يك دست و باترى تحريك قلب در دست ديگر، ولى روحيه خيلى خوب است. دستگاه فيلمبردارى كامل و اتوماتيك در بيمارستان تعبيه شده كه همه حركتها را فيلم مىگيرد و در اتاق ديگر كنترل مىشود. فيلم ملاقات خودم را در اتاق كنترل ديدم؛ اين فيلمها تاريخى است.
احمدآقا گفت امام توصيههاى وصيت مانندى مىفرمايند. به آيتالله منتظرى پيغام مىدهند كه حرفهايشان را با مشورت قبلى بزنند. از آقاى ریيسجمهور خواستهاند كه با دشمنان سازش نكنند. از من درباره جنگ و وضع جبههها سئوال كردند و از حال آقاى [آیتالله] خامنهاى. آقاى محسن رضايى اطلاع داد كه ديشب در منطقه والفجر نه نيروهاى ما عمل كردهاند و به جاى اول برگشتهاند؛ چون يك جناح موفق نبوده است.
سهشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۶
تا ساعت هشت صبح به مطالعه و استماع اخبار گذشت. پاسداران براي صبحانه كلهپاچه تهيه كرده بودند. براي انجام كارها و ملاقاتها، به مجلس رفتم. ساعت نه به مجلس رسيديم. در گزارشها موضوع مهمي نبود.
جمعي از متخصصان موسسه [کشاورزی] حصارك آمدند. از مديريت آنجا ناراضي بودند و با توسل به سوء مديريت موجود، از من خواستند لايحه ادغام وزارت كشاورزي در جهاد [سازندگی] تصويب شود، تا با مديريت متعهدها، كارها رو به راه شود.
آقایان سيد محمد باقر و سيد عبدالصاحب حكيم آمدند. امكانات بيشتر براي تيپ بدر خواستند و خواستار توجه به نظرات مجلس اعلاي انقلاب [اسلامی] عراق، در بكارگيري نيروهاي عراقي شدند. از كمي تبليغ [رسانه ای] عمليات اخير تيپ بدر و عدم پيگيري مصوبات كنفرانس معارضان عراق و عدم اعزام هيأت به كشورهاي ديگر، براي كار سياسي در جهت آينده عراق گله داشتند. ضمناً به سقوط رژيم عراق اميدوار شدهاند و تاثير عمليات كربلاي ۵ را جدي ميدانند.
آقای محمدجواد ایروانی [وزير امور اقتصادی دارائي] آمد. از اخلال صندوقهاي قرض الحسنه و بنياد مستضعفان، در سياست پولي بانك ها گله داشت و از مشكلات ارزي سال جاري گفت و خواهان عدم بالا بردن قيمت اجناس دولتي بود. او خواستار تائيد لايحه سهام بورس شد.
ظهر هيأت سياستگذاري تبليغي «ايران گيت» و بهره برداري از افتضاح آمريكا و مقابله با تبليغات شيطاني آنها، آمدند و راجع به برنامه كارشان و سياست كار مشورت كردند.
عصر گروهي از همافران آمدند. از سياست سرهنگ [منصور] ستاري [فرمانده نیروی هوایی ارتش] در تضعيف جهاد خودكفائي نيروي هوايي و ارجاع بعضي ا ز مسئوليتها به جهاد گله داشتند و از مخالفت رئيس جمهور با آقاي رسول منتجبنيا در خصوص مسئوليت سياسي عقيدتي نيرو گفتند.
علی آقامحمدي، [ایرج] مسجدي و [عزیز] جعفري از قرارگاه رمضان آمدند. آقاي جعفري [فرمانده قرارگاه قدس] كه از داخل عراق آمده، شرحي از ضعف و تزلزل نيروهاي عراقي گفت و برنامه عمليات آينده شمال [غرب] را شرح داد. به نظر ميرسد موثر و موفق باشد؛ خيلي اميدوار است. برنامههاي كردهاي عراقي و درخواست حزب دمكرات ايران براي تفاهم با ما را هم گفت.
مصاحبه مفصلي با كيهان هوايي انجام دادم. بعد از نماز آقايان [محسن] رفيقدوست [وزیر سپاه پاسداران] و محسن رضايي آمدند و قول گرفتند كه از اختياراتم در جهت تأمين نيازهاي سپاه استفاده كنم. گفتم برنامه جنگي شان را بدهند، براساس آن قرار ميگذاريم. مطابق معمول از امكانات ارتش، براي نيروهاي هوايي و دريايي سپاه خواستند. شب به منزل آمدم.
پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۷
در منزل بودم. پيش از ظهر، وقتم به مطالعه گذشت. آقاي [علي اكبر] ناطق نوري، تلفني درباره اظهارات آقاي [سيد محمد موسوي] خوئينيها در روزنامه كيهان كه گفته آقاي هاشمي هم انشعاب در روحانيت مبارز را تحسين ميكند، پرسيد. گفتم با انشعاب مخالفم. قرار شد در مصاحبهاش بگويد.
عصر آقاي [سيد علياصغر] حجازي معاون وزارت اطلاعات آمد و از اطلاعات فراوان بدست آمده از اداره مخابرات [= اطلاعات] حلبچه عراق و شناسايي عوامل و منابع عراقي و ضربه كاري خوردن ضدانقلاب در آن منطقه و كشته و اسير شدن جمع زيادي از آنها و شناسايي تعداد زيادي از آنها كه همراه مردم حلبچه به اردوگاه رفتهاند، گزارش داد و از ندادن اطلاعات توسط سپاه به وزارت و از كمي بودجه گله كرد.
آقاي سرهنگ [مصطفي] ترابي [فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش] آمد. از وضع ارتش در جبهه و از جريان حمله منافقين [= سازمان مجاهدین خلق] در فكه و نقاط ضعف ارتش و همچنین بازجويي از منافق اسير شده گزارشي داد.
آيتالله خامنهاي از جبهه برگشتهاند؛ تلفني اوضاع را گفتند. تحت تاثير شديد پيروزيها هستند. نخست وزير تلفني گفت نماينده دولت آلمان آمده و براي نجات گروگانشان در بيروت استمداد دارد. موج محكوميت عراق در فاجعه حلبچه اوج ميگيرد.
جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۶۸
اخبار را گرفتم. مسأله آقاي منتظري در صدر گزارشها است. رسانههاي غربي چهره ايشان را معتدل، آزاديخواه و ترقيخواه و چهره امام را خشن ترسيم ميكنند و عزل ايشان را غلبه خشونت و راديكاليسم بر اعتدال تفسیر مینمایند.
آقاي [مرتضی] مبلغ آمد و برنامه مهندسي جنگ را كه توام با كنترل آبهاي مرزي جنوب غربي است، توضيح داد. رودخانههاي ميمه و دويرج و كرخه و… را باید بتواند در خدمت دفاع مرزي و عمران حاشيه مرزي درآورد. این آبها فعلاً به عراق ميريزد.
با چند هليكوپتر به سوي آبادان و خطوط جبهه پرواز كرديم. در مسير، از هوا مزارع سرسبز و جالب و شبكههاي آبياري دز را ديديم. در جنوب اهواز از هوا طرح كانال هفتم تير را ديديم كه بناست آب كارون را به مرز ايران و عراق براي خطوط دفاع منتقل كند.
در محل جُفير در يكي از عقبههاي لشكر ۲۹ زرهي فرود آمديم. براي پرسنل سخنراني كوتاهي كردم. از آنجا با اتومبيل به منطقه طلائيه رفتم. از خطوط پدافندي لشكر ۹۲ بازديد كرديم. نظم قابل قبولي داشتند. از چند سنگر جلو و خندق جلوی خاكريز و كلاس درس در فضاي باز ديدن كردم. از سربازها، وضع غذا و برنامه امور آموزشي و كاري و… پرسيدم؛ خوب است.
به منطقه كوشك رفتم. آنجا كه كانال سلمان، حدود پنجاه متر آب را وارد كانالهاي دفاعي ميكنند. اين آب با پمپاژ از كارون برداشت ميشود و منطقهاي به عرض دوسه كيلومتر و طول حدود يكصدوپنجاه كيلومتر از طلائيه تا شلمچه را بين خط نيروهاي خودي و دشمن تغذيه ميكند. این کانال بهترين مانع و سد دفاعي شده و اطمينان و آرامشي به نيروها داده است. با چند سنگر از خطوط لشكر ۷ ولي عصر سپاه مذاكره كردم. روحيه سربازها خوب است، ولي نظم و انضباط و تدارك مثل ارتشيها نيست و نگهداري مهمات خوب نيست.
از آنجا به آبادان رفتيم. در مقر آقاي [غلامحسین] جمي امام جمعه، نماز و ناهار بود و سپس مذاكره با مسئولان شهر و مديران پالايشگاه و مسئولان پاكسازي منطقه از مينها و گلولههاي عمل نكرده صحبت شد. از كمي وسائل ميناليدند. به پالايشگاه رفتيم. با اتومبيل از بيشتر نقاط بازديد نمودم و در چند نقطه كه كار بازسازي جالب است، پياده شدم.
يك واحد را بازسازي و آماده به كار كردهاند كه يكصدوسي هزار بشكه در روز تصفيه ميكند. اقدامات تحسين برانگيزي انجام دادهاند. فردا قرار است رئيس جمهور براي افتتاح بروند. كاركنان احساسات پرشوري اظهار كردند. در جنوب پالايشگاه از خط دفاعي در ساحل اروند بازديد كرديم و با دوربين وضع عراقيها را ديدم.
از آنجا با ماشين به جزيره مينو رفتيم و تا لب اروند مقابل جزيره سهيل عراقي رفتم. چون شب نزديك بود، توقف نداشتم كه با رزمندگان صحبت كنم. يكسره به محل بيمارستان صحرايي علي ابنابيطالب(ع) كه هليكوپترها مستقر بودند آمديم. نزديك غروب بود. اجازه پرواز در اين ساعت ندارند. به قول خودشان «سان ست» است. با دستور پرواز كردند.
عفت و همراهانش هم به هليكوپتر من آمدند يكسره به دزفول پرواز كرديم. حدود يك ساعت پرواز داشتيم. خانوادههاي شهداي دزفول در پايگاه منتظرم بودند. در آمفي تئاتر پايگاه مراسم بود. برايشان صحبت كردم. شام خورديم و خوابيديم.
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۶۹
در خانه بودم. بيشتر وقت به استراحت و انجام كارهاى جارى و مطالعه گزارشها گذشت. محسن از سفر رفسنجان آمد. مقدارى درباره امور آنجا و صنايع مجتمع صنعتى رفسنجان و اوضاع جارى مذاكره شد.
يكشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۰
محسن و مهدى از سفر كويت برگشتهاند. مهدى هنگام سحرى خوردن، شرح سفر و وضع كويت [بعد از حمله عراق] را گفت. خرابى داخل شهر زياد نيست، ولى اصل خرابىها درصنايع نفت است؛ معتقد است كويتىها طالب همكارى ما هستند.
ساعت هفت و نيم صبح به دفترم رسيدم. براى انجام كارهاى مانده، يك ساعت زودتر از معمول آمدهام. دكتر جاسبى، [رييس] و معاونان دانشگاه آزاد اسلامى آمدند. گزارش پيشرفتها و نيازها را دادند. بيشتر، نيازهاى ارزى را گفتند و از كارشكنى وزارت فرهنگ و آموزش عالى شكايت كردند. به رييس بانك مركزى گفتم تسهيلات بيشترى به آنها بدهد.
فرماندهان كميته انقلاب اسلامي آمدند. برايشان در توجيه ادغام نيروهاى انتظامى و خدمات گذشته كميته و اهميت درجه [نظامي] صحبت كردم.
آقاى [محمود] واعظى، [معاون وزير امور خارجه] آمد. دربارة آزادى [راجر] كوپر و كمك به آزادي گروگانها اجازه گرفت. دكتر ولايتى آمد و براي حل مشكل هزينههاى اضافى سفرهاى وزارت خارجه، با توجه به افزايش قيمت بليت هواپيما استمداد كرد.
آقاى [محمدحسين] رضايى، مسئول اجرايى حج [رييس سازمان حج و زيارت] آمد. عازم عربستان سعودي است. دربارة سياست برخورد با عربستان و نيازهاى ارزى صحبت كرد و نظر خواست. از مشكلات از دست رفتن امكانات كاروانها و كمشدن تعداد زائران گفت. آقاى محسن رضايى آمد و از طرحهاى عملياتى مجاهدين عراقى گفت. عصر در هيأت دولت، بحث بر سر سهام ارزى و تغيير ساعات ادارى بود.
افطار مهمان آيتالله خامنهاى بودم. دربارة نماينده رهبرى در حج و بعثه، [نحوة تخصيص] درجه نيروهاى سپاه و كميته، پيام آمريكايىها توسط وزير امورخارجه ايتاليا، مجلس، انتخابات و عقيدتى سياسى نيروى انتظامى مذاكره و تصميمگيري شد.
سهشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۱
ديشب آخر وقت از مجمع روحانيون مبارز، تلفنى خواستند كه آقايان [مهدي] كروبى و [سيد محمد] خاتمى، براى مذاكره دربارة انتخابات بيايند؛ گفتم فردا بيايند. سحر كه بيدار شدم، ديدم نامهاى از آنها رسيده است؛ خواسته بودند دخالت كنم و نگذارم كه افراد آنها توسط شوراى نگهبان حذف شوند.
ساعت هشت و نيم صبح، دكتر [رضا] ملكزاده براى عيادت عفت آمد. ساعت نُه و نيم به دفترم رسيدم. از شوراى نگهبان، نتيجه جلسه ديشبشان را تلفنى گرفتم. [آقاي محمدصديقخان كانجو]، وزير امور خارجه پاكستان آمد؛راجع به مسايل پاكستان، افغانستان و كشمير گفت و خواست كه حمايت از مردم كشمير را ادامه دهيم. دعوت كتبى آقاي غلام اسحاقخان [رييسجمهور پاكستان] را آورد؛ پذيرفتم و گفتم وقت آن مشخص شود.
آقاى [علي] يونسى از ستاد مركزى نظارت شوراى نگهبان آمد. پروندة آقاى [علي] عبدالعلىزاده، [نماينده اروميه] را آورد و دربارة مردودىها و نحوة رسيدگى به شكايات توضيح داد.گفتم بههرحال مواظب بذر اختلاف در جامعه،انقلاب و تاريخ باشند. كاركنان روزنامه جمهوري اسلامي به ملاقات آمدند.برايشان صحبت كردم.
آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور آمد و از روند حذف نيروهاى راديكال توسط شوراى نگهبان اظهار نگرانى كرد؛گفتم با سران مجمع روحانيون مبارز صحبت كنند و تعدادى از افراد معتدلتر را پيشنهاد كنند كه از رهبرى بخواهيم تا آنها را ابقا نمايند. بعد از ظهر ليست ۲۹ نفرهاى فرستاد و من تلفنى براى رهبرى خواندم.
آقايان [اسدالله] بيات، [سيدحسين] موسوى تبريزى، [محمدرضا] بهزاديان، [نماينده قائنات]، [احمد] كبيرى، [نماينده مرودشت] و هادى غفارى، تلفنى از من خواستند كه مانع حذفشان شوم. دكتر [رضا] ملكزاده، [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي] آمد.براى تقويت بيمه همگانىِ درمانى استمداد كرد و از بهبود وضع بيمارستانها و اورژانسها گفت. [شوراي مركزي] جامعه روحانيت مبارز جلسه داشت. گزارش تبليغات انتخابات را دادند و از روند حذف رقباى خود اظهار رضايت نمودند. افطار ماندند.
شب به خانه آمدم. عفت به گنبد[كاووس] رفته است. آقايان [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [غلامرضا] آقازاده، [وزير نفت] آمدند و درخواست اقدام جدىتر براى جلوگيرى از حذف وسيع تندروها داشتند. تلاشهايم را توضيح دادم؛ راضي شدند.
چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۲
پيش از ظهر چند ملاقات داشتم. عقد ازدواج يكى از كاركنان را بستم و هديهاى دادم. آقاى [سيد هادي] طباطبايى، مسئول طرح نيشكر اهواز آمد؛ براى گرفتن اعتبار بيشتر اصرار داشت. به خاطر محدوديت اعتبار، گفتهايم طرح را كوچكتر كند. اصرار دارد كه كل طرح يكپارچه اجرا شود.
آقاى [حسين] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات و رییس کمیته ملی المپیک] آمد. راجع به كميته المپيك و نيازهايش و كمى بودجهاش گفت. گفتم چرا به سازمان تربيت بدنى واگذار نمىشود. راجع به شركتهاي مس سرچشمه، آلومينيوم بندرعباس و جزيره قشم، سنگ آبى گلكهر و فولاد مباركه هم بحث شد.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. بحث ضرورت داشتن نمايندگى در ايران در مورد كالاهاى خارجى مورد مذاكره بود كه ناتمام ماند.
پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۳
امروز در خانه بودم. تا ظهر در زيرزمين، قفسههاى كتابخانه را تنظيم مىكردم. كتابهایى كه از مدتها پيش در كارتنها بود، به قفسهها منتقل كردم. عصر به استراحت و مطالعه گذشت.
شب فائزه و بچههاى مرحوم [حاج قاسم] اخوى آمدند.متأسفانه باز هم در فيروزآباد فارس زلزله داشتيم.آقاى [علی] لاريجانى،تلفنى در مورد كيفيت برخورد با مسائل اوپك و حج و عربستان سعودی پرسيد.
جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۷۴
صبحانه را با محسن صرف كرديم. دربارة اوضاع املاك قم و رفسنجان صحبت كرديم. پيش از ظهر براى خطبههاى جمعه مطالعه كردم. با محسن به نمازجمعه رفتيم. خطبهاى در عدالت اجتماعى و در بخش تأمين بهداشت و درمان و خطبهاى در مورد مناسبتهاى هفته خواندم. عصر آقاى [محمدحسن] رحيميان، [رییس بنیاد شهید انقلاب اسلامی] آمد.گزارش بنياد شهيد را داد و از كمى بودجه – به خاطر بالا رفتن حق دريافت آنها در سال جارى – گفت.
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۵
به دفترم رفتم. به خاطر راكد بودن وضع ادارات در ميان تعطيلات گذشته و آينده، خلوت است. گزارشها را خواندم. نگرانى از خطى عمل كردن شوراى نگهبان در مورد انتخابات، بعد از ابطال انتخابات اصفهان و ملاير، زياد شده و آقاى حبيبي، [معاون اول رییسجمهور و عضو شورای نگهبان] هم برخلاف روز گذشته، اظهار نگرانى مىكرد. خواستم با علماى شورا صحبت كنم؛ همه آنها در تهران نبودند.
پيش از ظهر، فيلم «دیدار» را آوردند، تماشا كردم. از محصولات كار حوزه هنرى است. فيلم خوبى است. دخترى از خانواده مسيحى با پسرى مسلمان مرتبط و سپس به ازدواج مىرسند. با اسلام آوردن دختر، آزادمنشى و منطقىبودن هر دو جالب است. سرانجام شوهر با تشويق همسر به جنگ مىرود و اسير مىشود و زنش به خوبى از عهده اداره تشكيلات توليد گل شوهرش برمىآيد و شوهر هم بعداً آزاد مىشود. وزارت ارشاد با تنگ نظرى فيلم را ممنوعالاكران كرده؛ نظرم اين است كه بايد آزاد شود. يك سكه هم به [آقای محمدرضا هنرمند]، كارگردان دادم.
عصر به خانه رفتم و تا آخر شب، كتاب داستان تمدن – خلاصه تاريخ ويل دورانت- را خواندم. مهدى و فرشته، شب آمدند و براى شام ساندويچ آوردند. تلفنى با عفت صحبت كرديم. به دكترها مراجعه كرده و داروى آزمايشى براى يك ماه دادهاند. قرار شد به تهران مراجعت كنند.
دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۶
آقاى [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] آمد.گزارش پيشرفت كار سدها و نيروگاهها و نحوه تأمين كمبود آب تهران در تابستان در صورت ادامه خشكسالى را داد و براى تأمين ارز طرحها در سال جارى استمداد كرد و از من براى كمك در مورد حضورش در مجمع تشخيص مصلحت نظام اظهار تشكر كرد و از رفع خطر سيل در خوزستان گفت.
آقاى [علیرضا] افقهی، نماينده سبزوار آمد. مقدار زيادى از ارادتش به من از گذشته و تمجيد از فائزه گفت و براى نامزدى انتخابات رياستجمهورى اظهارآمادگىكرد.خيال مىكند، مقبوليت زيادى خواهد داشت.
دكتر [موسی] زرگر آمد و براى تكميل طرح اصلاح بيمارستان سينا استمدادكرد. آقايان [محمدعلی] تسخيرى و [ابوالحسن] نواب آمدند. گزارش اقدامات توسعه برنامههاى فرهنگى در جهان را دادند و از حضور در يونسكو به كمك فاطى اظهار خوشحالى كردند و گفتند فائزه اگر در امور فرهنگى فعاليت كند، از ورزش آثار بيشترى دارد.
آقاى [علی] فلاحيان، [وزیر اطلاعات] آمد.گزارش وضع دو نفر از اتباع عربستان سعودی را داد كه در ايران هستند و گفت، اينها ارتباطى با انفجارات عربستان ندارند؛ گرچه عربستان مىخواهد آنها را بگيرد.
عصر آقايان [محسن] نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی] و [احمد] عزيزى، [معاون ارزی بانک مرکزی] آمدند و برنامه سهام ارزى سال ۱۳۷۶ را دادند. در گزارشها، تصويب اجلاس وزراى امورخارجه اتحاديه عرب در قاهره، در خصوص راكدكردن روابط اعراب با اسرایيل به خاطر ادامه خانهسازى در بيتالمقدس شرقى، مهم است. فاطى خبر داد كه مريم، همسر ياسر، وضع حمل كرده و دخترى آورده است؛ خوشحال شديم.
سهشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۷
امروز هم تمام وقت پيش از ظهر، صرف ملاقات با ديداركنندگان عيد و سفر مكه شد و گفتم، در روزهاى بعد اينگونه ديدارها ادامه نيابد. در اين ملاقاتها، بعضىها مطالبى هم مطرح نمودند.
آقاى [علیرضا] تابش كه مسئوليت سازمان عمران در وزارت مسكن [و شهرسازی] را پذيرفته، از خالى و راكد بودن ظرفيتهاي مهندسى گفت و خواست، براى كار اين نيروها درخارج از كشور فكرى بكنيم و براى طرح عمران شهر قم استمداد كرد.
آقاى [علیاکبر] طاهایىكه پس از عزل از استاندارى گيلان، مشاور وزير كشور شده، از فضاى سياسى و غيركارى مديريت اجرایى كشور انتقاد داشت. آقاى [محمود] جمالى، نماينده كاشان، براى رونق گرفتن تفكر حزبى در كشور و حل مشكل آب كاشان استمداد كرد.
دكتر [علیاکبر] ولايتى، دربارة عدم كارآیى كاركنان دولت گفت و از زيادى تعطيلات و به خصوص ركودِكارى دو هفته اول سال. آقاى [عبدالعلیعلی] عسكرى، [مدیرعامل شرکت فروشگاههای زنجیرهای رفاه]، گزارشى از رونق فروشگاههاى رفاه داد كه فروش سال ۱۳۷۶ آنها به ۵۶ ميليارد تومان رسيده است. آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران]، براى اجرایى شدن طرحهاى پتروشيمى استمداد كرد و آقاى [اکبر] تركان، [مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازي صنایع ایران]، از رونق صنايع خودروسازى و از كسادى صنايع ماشينهاى مهندسى و صنعتى گفت.
در گزارشها، اعلان اعتصاب ديگرى در اعتراض به محدوديت آیتالله منتظرى در نجفآباد، جلب توجه مىكند. حمله و اهانت مجدد منافقين در استكهلم به آقاى [عطاءالله] مهاجرانى، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و همراهانش كه به زد و خورد هم كشيده است.
چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۷۸
آقاي دكتر [فریدون] قاسمزاده، [مدیرعامل شرکت افرانت] آمد. توضيحاتي دربارة انواع كاربردهاي ارتباطي اينترنت داد و نقشي كه در سرعت عمل در بازرگاني، مسائل علمي و تحقيقات، كمشدن هزينههاي بازرگاني و مناقصهها و مزايدهها، حذف كاغذ و مركب و منشي و پست و تلفن و ارتباطات دارد. برنامههاي خودش براي ترويج بهرهگيري از اين امتيازات مهم در كشور، منجمله طرح معرفي نيروهاي فني و علمي و متخصص هر رشته را ارائه داد. با خواست وزارت صنايع، اخيراً براي تقويت استفاده از اينترنت داده شده و براي كاريابي و نيرويابي كمك كرده است. راههاي حفظ و حراست از اطلاعات محرمانه و اسناد مهم را نيز توضيح داد.
سپس گروهگروه ملاقاتيها براي عيد ديدنيآمدند. آقاي [محسن] نوربخش، [رییس کل بانک مرکزی]، از اصلاح قيمت نفت خوشحال است و اميدوار شده كه وام صندوق بينالمللي پول تصويب شود. گفت، جز آمريكا همه اعضاء، موافق وام به ايراناند. خواست كه در مورد آقاي [غلامحسین] كرباسچي، [شهردار تهران]، دخالت بيشتري بكنم. گفتم، [حزب] كارگزاران سازندگي، فلسفه وجودي خودشان را فراموش كردهاند و اگر اين محور توليد و سازندگي را از دست بدهند، محور ديگري كه بتواند مردم را متوجه آنها كند، ندارند و گروه قدرتطلب معرفي ميشوند.
آقاي [کمال] خرازي، [وزیر امور خارجه]، شرحي از مذاكره با سران سعودي و مذاكره تلفني با وزير امورخارجه روسيه و مسائل يوگسلاوي داد. گفتم، سياست چندپهلوي وزارت امورخارجه خوب نبود. سخنگوي وزارت امورخارجه، تهاجم ناتو را محكوم كرد؛ بدون ذكر مظلوميت مسلمانان [کوزوو] در مقابل صربها و جنايات صربها و اين باعث ناراحتي مسلمانان شد.گرچه اظهارات و اقدامات بعدي، كمي جبران كرده، ولي انتظار مسلمانان از ايران، غير از اين است. گفت، آقاي [هادی] نژادحسينيان، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل]، از آمريكا خبر داده كه بناست فائزه ما به آمريكا برود و قرار است، بعضي از خانمهاي شخصيت سياسي رسمي آمريكا هم در جلسات او حاضر شوند. گفتم، موافق نيستم و خودش هم موافق نبوده و هنوز هم قطعيت سفر و برنامهها را به من نگفته است.
در رسانههاي جهاني، بحث لغو سفر آقاي [سیدمحمد] خاتمي، [رییسجمهور] به فرانسه، مورد بحث و تحليل است. شب به خانه آمدم. عفت هم از تنگرا برگشته بود؛ اما خيلي خسته و كوفته از راه طولاني.
پنجشنبه ١١ فروردین ١٣٧۹
آقایان علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما علی آقامحمدی معاون سیاسی صداوسیما و محمد سرافراز معاون برون مرزی صداوسیما آمدند. اصرار داشتند كه مصاحبه ای در مورد نظر اسلام و انقلاب راجع به ترور بنمایم كه نپذیرفتم و از افراط در مطرح كردن اخبار ترور انتقاد كردم. آیت الله خامنه ای هم انتقاد دارند؛ انفعالی عمل كرده اند و نتوانسته اند آنها را هم راضی كنند. در مورد نحوه هماهنگ كردن تبلیغات و راهكارها هم مذاكره شد. نگران بودند از تسلیم قوه قضائیه برای تأخیر دادگاه و تجدید طرح پرونده قتل های زنجیره ای در اینجا و از نقش وزارت اطلاعات در این خصوص هم نگرانند كه پرونده را به موقع تحویل قوه قضائیه ندهد.
آقای امیر تهرانی معاون پارلمانی، از وزارت اطلاعات آمد. گفت، متهمان صریحاً اعتراف كرده اند و سعید عسگر، ضارب آقای حجاریان، انگیزه های خود را اشكالات عقیدتی و رفتاری او در تضعیف انقلاب و اسلام و روحانیت و امام و اهانت به اهل بیت و پیغمبر (ص) می گوید. او هم نگران است كه عوامل چپ در جریان رسیدگی به پرونده، اعمال غرض كنند و اهداف سیاسی را تعقیب كنند. گفت، با اینكه آقای علی یونسی وزیر اطلاعات، برای تأمین نظر دوم خردادی ها مصاحبه كرده و حرف های موردنظر آنها را گفته، ولی به خاطر اینكه گفته است متهمان وابستگی سیاسی و جناحی ندارند و خودسر عمل كرده اند، مورد انتقاد شدید چپ ها است و ناراحت است و به آقای عباد علی ربیعی گفته، اگر مردانگی داشتی، اعلان میكردی كه آن مصاحبه، مضمون پیشنهادهای خود تو است. گفت، چپ ها به آقای محمد شفیعی، قائم مقام وزارت اطلاعات هم نظر خوبی ندارند و آقای خاتمی به آقای یونسی گفته كه پرونده دست او نباشد و اكنون پرونده دست آقای علی باقری، معاون ویژه است كه او هم چپ است، ولی می خواهند به فرد دیگری كه بیشتر مورد اعتمادشان است، واگذار كنند؛ به همین دلیل در این باره، در وزارت دودستگی است.
عفت و بعضی از بچه ها كه به كرمان، بم و رفسنجان رفته بودند، شب مراجعت كردند.
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۰
دكتر [مصطفی] معين، [وزير فرهنگ و آموزش عالي] و معاونشان آمدند. گزارشى از وضع دانشگاهها و عدم تحقق اهداف تحقيقاتى دادند. سپس آقاى [حبیبالله] بیطرف، وزير نيرو آمد و گزارشى از سفر به جمهورى آذربايجان و مخالفت [حیدر] علىاف، [رییسجمهور آذربایجان]، با ساخت سد خداآفرين و اتصال برق ايران به كشور آذربايجان، با هدف ترانزيت برق به نخجوان و تبادل برق داد. هر دو وزير از وضع سياسى كشور اظهار نگرانى كردند و گفتند، از شما و سران قوا انتظار مىرود كه با ايجاد توافق، وضع را آرام كنيد؛ وگرنه بسيارى از مديران خواهند بُريد.
آقايان [محمد] شفيعى و [امیر] تهرانى، از وزارت اطلاعات آمدند. از روند مهار بخش تُندروی دومخرداد، اظهار خُشنودى كردند. آقاى شفيعى، نظرش اين است كه با فرض انفعال آنها، بايد سختگيرى را كم كرد و حتىالامكان گذاشت، همانها مسئول امور اجرايى باشند.آقاى تهرانى، چنين عقيدهاى ندارد. آقاى شفيعى معتقد است كه مردم، كمبودها را از چشم رهبرى مىبينند و آقاى تهرانى مىگويد، آخر به پاى دولت هم حساب مىكنند.
آقاى تهرانى گفت، بخشى از جناح چپ، به فكر جبران برخورد بد با شما افتادهاند و فكر مىكنند، شما مىتوانيد اين بُنبست را بشكنيد. گفتند، آخرين افكارسنجى نشان ميدهد كه بيش از ۸۰ درصد مردم، اولويت را به امور اقتصادى و معيشت مىدهند و كمتر از ۵ درصد از مردم، آزادي را در اولويت مىبينند. مطلب مهم آنها اين بود كه پس از كنترل، نظام بايد علل نارضايتىها را برطرف كند.
آقاى [محمدعلی] تسخيري، [رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] آمد و گفت، چهار سال اخير، باعث عقبافتادگى شديد كشور شده و غير از شما و رهبرى، كسى نمىتواند اين وضع را تغيير بدهد. آقايان محمدى و فلاحپور از وزارت اطلاعات آمدند. از مشكلات و خطرها و عجز دوم خردادىها در اصلاح امور گفتند. آقاى [علی] رحمانى، مسئول اطلاعات ستاد كل [نیرهای مسلح]، براى توضيح پرونده تيمسار [عبدالله] عقبایي آمد. به نظر مىرسد، اشتباهاتى داشته، ولى پروندهسازى هم هست.
ديروز در فلسطين، شش نفر توسط نظاميان اسرایيل شهيد و صدها نفر مجروح شدهاند و درگيرىهاى اوج گرفته است.
يكشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۱
تمام روز در مقر بودم. در دريا شنا و در ساحل پيادهروىكردم و بولتنهايى كه همراهم آوردهام، خواندم. بعد از ظهر دو ساعتى به تلويزيون ابوظبى گوش دادم. برنامه فوقالعادهاى در رابطه با حمله نيروهاى اسرایيل به رامالله داشت. جالب است، مرتباً خبرنگاران در داخل رامالله، ارتباط تلويزيونى برقرار مىكنند و همراه تصويرها، حوادث را گزارش مىكنند. محور آن، گيركردن [یاسر] عرفات، در بخشي از مجتمع رياست دولت خودگردان است. اسرایيليها تلاش دارند، وارد دفتر خاص او شوند و محافظانش مانع مىشوند. جمعى از افراد در كشورهاى غربى هم داوطلبانه آنجا حضور دارند و جلوی نيروهاى نظامى اسرایيلي را با ديوار انساني ميگيرند.
به نظر مىرسد، براى بزرگكردن عرفات و قهرمان نشاندادن او برنامه خوبى است.گاهى هم ديگران از تماس با او و نقل حرفهاى او ميپردازند؛ منجمله اينكه «[آریل] شارون، [نخستوزیر اسراییل]، قصد جان او را دارد و مىخواهد او را تبعيد يا بازداشتكند، ولى انتخاب او شهادت است».
براى تحريك عواطف مردم خوب است و امواج خروشان تظاهرات پُر از احساسات مردم را در سراسر دنيا نشان مىدهد. لابد ساير تلويزيونهاى عرب هم اينگونه برنامههايي دارند و اگر خوب بهرهگيرى شود، اين فشارها براى آمريكا و اسرایيل قابل تحمل نيست؛ بهخصوص با نقل سخنرانى ديروز جرجبوش، [رییسجمهور آمریکا] كه از اسرایيل حمايت مىكند، تنفر زيادى عليه او برمىانگيزد و براى سران عرب هم شرم آور است؛ با آن مصوبات ضعيف اجلاسشان در بيروت.
در اين اثنا، يك حادثه بسيار جالب اتفاق افتاد؛ ناگهان ستون دود غليظى در فضاى تصويرى كه مستقيم پخش مىشد، نمايان گرديد. خانم مجرى تلويزيون، از خبرنگار آن طرف خط پرسيد، اين دود غليظ چيست؟ او جواب داد، نمىدانم؛ شايد اسرایيل در مركز شهر رامالله، جايى را بمباران كرده است. سپس چند احتمال ديگر مطرح شد. سرانجام خبرنگار ديگری گفت،گويا اين دود از شهر حيفاى داخل اسرایيل متصاعد مىشود. خيلى زود معلوم شد كه در اثر عمليات انتحارى يك فلسطينى، فروشگاه مهمى در حيفا منفجر شده است. تصويرهايى از حضور پليس و آتشنشانى و حمل جنازهها و مجروحان نشان دادند و اعلام شد، ۱۵ نفر كشته و ۳۵ نفر مجروح شدند كه در اين فضاى گزارشهای تجاوزگرانه اسرایيل، شفابخش است، ولى احساسات را كنترل مىكنند؛ زيرا در يك لحظه انتقام خون تمامى شهداى فلسطين، امروز و ديروز را كه ۱۱ نفرند،گرفت.
عصر آقاى دكتر [حسین] قاسمى، مديرعامل [سازمان منطقه آزاد] كيش و اعضاى خانوادهاش آمدند. توضيحاتى دربارة برنامههاى خود داد و از دولت و ریيسجمهور گله كرد كه توجهى به كيش ندارند.
شب آقاى [علیاصغر] مرواريد و اعضاى خانوادهاش آمدند. شام را با ما خوردند. پيشنهاد مىكرد كه حضور ايران در دفاع از مردم فلسطين، پُررنگ شود.گفتم، هم اكنون دوم خردادىها به رهبرى اعتراض دارند كه چرا به منافع ملى در مقابل منافع فلسطينىها توجه نمىشود.
- نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی
- منبع خبر : مجموعه یادداشت های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی



Wednesday, 29 October , 2025