به او اعتنا نکردم، اما او در میان سماجتهایش اسم حسنین (علیهماالسلام) را بر زبان آورد و از من به حق آن دو امام مظلوم (علیهماالسلام) تمنا کرد. چشمانم اشکفشان شده، گریان شدم و مبلغی به او دادم. [او رفت] اما مُویه و زاریام پیوسته تا مغرب ادامه یافت. گاهی دعا میخواندم و میگریستم. گاهی حضرت اباعبدالله (ع) را با دلگویههایم مخاطب قرار میدادم و از ایشان میخواستم که زیارت و شفاعتشان را روزیام کنند، و آرزو میکردم که مزارم را کربلای معلی قرار دهند. گاهی میرزا وزیرعلی مرثیه میخواند و [من بر مصیبتهای عظیم آل الله علیهمالسلام] اشکبار بودم.
- نویسنده : میرحامدحسین موسوی هندی
- منبع خبر : رحلات الکرام الی بیتالله الحرام، ج ١، ص ۵۵٣



Wednesday, 29 October , 2025