در اوايل جنگ اول جهانی، برتراند رَسل استاد شهير رياضی و فلسفه در دانشگاه کيمبريج کتابی تحت عنوان «سياست توافق ۱۹۱۴ – ۱۹۰۴) منتشر ساخت که در آن اتحاد انگلستان و فرانسه را با دولت روس (بر ضد دولت آلمان) سخت مورد انتقاد قرار داد و ضمناً جنايات و تجاوزات و مظالم دولت روس را نسبت به ايران برملا ساخت، و همين مسئله باعث ارادت من به وی شد. بارها به خانۀ او دعوت شدم و دربارۀ حکمت و ادبيات و هنرهای زيبای ايران و اوضاع و احوال آن روز با من به گفتوگو میپرداخت.
سابقۀ مذکور باعث شد که روز ۳۱ ارديبهشت ۱۳۲۶ در کيمبريج مرا به ناهار دعوت کرد و ضمن صرف غذا سؤالات بسيار راجع به تصوف و عرفای ايران از من کرد که من در حدود اطلاعات مختصری که داشتم جواب دادم.
به نظر او که از روی ترجمۀ کتب فارسی آشنا به عرفان ايران شده بود، بزرگترين خدمت ايران به عالم فلسفه، عرفان و تصوفی است که شعرايی چون جلالالدين رویم آن را پروراندهاند.
از مرحوم نيکلسون که تمام مثنوی را با توضيح و تفسير در هشت جلد به زبان انگليسی ترجمه کرده، بهنيکی ياد کرد و بر او درود فرستاد و گفت: به عقيدۀ وی اگر عاملی بتواند در دنيا مانع جنگ و خونريزی شود و بشر را از هلاکت و خطر سلاحهای اتمی برهاند، همين عرفانی است که سنائی و عطار و مولوی در ديوانهای خود بيان نموده و ايران را در عالم تمدن، يکی از ممالک معتقد به ترقی معنوی و صلح عمومی معرفی کردهاند.
در ضمن سخنان خود گفت: اگر در حال حاضر تصوف در ايران ريشۀ محکم و پيروان باايمان دارد، بايد آن را به دنيا معرفی کند تا همهجا طرفدار پيدا کند و در مقابل ازمندان سدّی شود. به عقيدۀ او، ايران بايد به اکناف عالم مبلّغ بفرستد و مشرب عرفان را منتشر سازد…
در موقع توديع، اظهار تمايل کرد که به ايران سفر کند و با عرفای معاصر ملاقات و گفتوگو کنده به استنباط من، وی انتظار داشت که مانند چين از او دعوتی از طرف مقامات فرهنگی و دانشگاه بشود.
يک ماه بعد که من به وزارت فرهنگ انتخاب شدم، وقتی به ايران بازگشتم، مراتب را به طور خصوصی به نخستوزير عرضه داشتم ولی او صلاح نديد با اوضاع آشفتۀ آن روز و تيرگی روابط ايران و شوروی و بحران نفت، از حکيم بزرگی چون برتراند رَسل دعوت شود و من از اينکه نتوانستم آن مرد بزرگ را به ايران دعوت کنم، همواره شرمنده بودم.
- نویسنده : عیسی صدیق
- منبع خبر : کتاب یادگار عمر



Wednesday, 29 October , 2025