تفصیل واقعه قتل پسر بزرگ آقای آقاسیدابوالحسن آیةالله اصفهانی
در یوم ۱۵ ماه صفر ۱۳۴۹ (۲۱ تیر ۱۳۰۹) در صحن مطهر نجف اشرف در نماز جماعت حضرت آیةالله اصفهانی مابین نماز مغرب و عشا، شیخ محمدعلی قمی میرود نزد سیدحسن پسر بزرگ آیةالله اصفهانی که مکتوب مرا به پدرت دادی یا نه؟ او جواب میدهد که خودت برو نزد آقا. شیخ مذکور مراجعت میکند. پس از انقضای یک دقیقه مجدداً برمیگردد در حالتی که نماز جماعت منعقد بوده، ولی سید حسن مزبور چون نماز خود را انفرادی بهجای آورده بوده، مشغول تعقیب نماز
میشود. شیخ مذکور بدون مقدمه دست خود را روی سر سید حسن میگذارد و با قوت تمام گردن او را به طرف چپ برمیگرداند و با کارد پهن که قبلاً تهیه نموده بوده فرو میبرد با قوت به طرف راست که سرِ کارد از طرف چپ خارج و با یک حرکت عنیف گلو و شرایین آقا سیدحسن را قطع مینماید. سید مقتول داد میزند آخآخ، سید محمد معروف به پیغمبر که در جنبِ سیدِ مقتول بوده و در سجود بوده، میبیند یک نفر با نهایت عجله از بالای سر او فرار میکند فیالفور دامن او را میگیرد. قاتل میگوید رهایم کن. سید محمد پیغمبر دامن او را از دست نمیدهد. قاتل با کارد به دستِ او میزند که خون جاری میشود. سید محمدِ پیغمبر بیحال شده و قاتل را رها مینماید، سیدحسنِ مقتول گلوی خود را با دست سخت میگیرد و چند قدمی میدود و فریاد میزند که زخم را با دستم ببندید، پس از اندکی خون مثل فواره جستن مینماید فوراً به زمین مینشیند و میگوید: ای خدا، ای وای دیدید کشتنم. به قوت زخم خود را با دست خود میگیرد، یک دقیقه نمیگذرد که میافتد خون جریان پیدا میکند و به قدر گوسفند خون از گلوی مقتول میرود، فوری او را به مریضخانه حمل مینمایند نرسیده به مقبره مرحوم آیةالله خراسانی حرکتی کرده و روح از بدنش خارج میشود.
و اما قاتل بعد از آنکه هفت نفر را زخمی میکند دستگیر میگردد. به مجرد اینکه این خبر موحش به حضرت آیةاللهزاده خراسانی میرسد. سواره به طرف مریضخانه حرکت میفرمایند. اطراف مریضخانه جمعیت و ازدحامِ مردم فوقالعاده میشود.
رئیس نظمیه و رئیس محکمه جلو آمده اظهار میدارند که سید مرحوم شد. از استماع این خبر، مردم بنای گریه و ضجّه را میگذارند. حضرت آیةاللهزاده خراسانی به منزل آیةالله اصفهانی تشریف میبرند و او را مستحضر از فوت پسرِ ناکامش مینمایند. مجدداً به مریضخانه مراجعت، آقای جواهری و آقای بحرالعلوم و سایر اعیان و اشرف شهر را اطلاع میدهند، همگی حاضر شده جنازه را حمل میکنند. شیون از مرد و زن بلند میگردد و این وضعیت تا به صبح ادامه داشته است، و روز ۱۵ صفر تشییع مفصلی عموم طبقات از جنازه میکنند، و برحسب تقاضای آیةالله اصفهانی از آقای آیةاللهزاده خراسانی جنازه را در مقبره ملصق به مقبره مرحوم آیةالله خراسانی دفن مینمایند.
از اطراف دستجات سینهزن به نجف برای تعزیت در آن روز و فردای آن روز آمده و تلگرافات عدیده از اطراف تسلیت برای آیةالله اصفهانی میرسد و در همان روز آیةالله اصفهانی تشریف میآورند به منزل آیةاللهزاده خراسانی و به موجب مکتوب وارده تا چهار روز پس از واقعه در منزل ایشان تشریف داشتند و بینهایت گریه و زاری مینمایند آثار شکستگی در این چند روزه در ایشان هویدا میگردد مأمورینِ حکومت عراقی از کربلا برای تعزیت و تحقیقات به نجف میآیند و سفیر دولت علیه ایران هم بهعنوان تعزیت و تسلیت از بغداد به نجف آمده و در منزل آیةاللهزاده خراسانی وارد میشوند.
حکومت عراقی نهایت مراقبت را برای حفظ انتظامات شهر میکند و به هر طرف که آیةالله اصفهانی حرکت میکند پلیس در اطراف ایشان در حرکت است فعلاً شهر درهموبرهم است و قاتل تا به حال گویا اعتراف نکرده است. در اغلب بلاد عراق فاتحه منعقد و آیةالله نایینی نیز فاتحه گرفتهاند.
هویت قاتل
شیخ محمدعلی قمی قاتل در پنج سال قبل از قم به طرف عتبات حرکت میکند. دو سالی در سامرا برای تحصیل توقف؛ پس از آن به نجف اشرف میرود، و در مدرسه مرحوم آیةالله خراسانی حجره میگیرد، و عنوان او تحصیل علوم فقه و اصول بوده، و اغلب اوقات مسافرت به کربلا و کاظمین و سامرا مینموده، و در سامرا یک مرتبه چاقو به روی آقامیرزامحمد که یکی از فضلای اهل علم سامراست کشیده و قصد قتل او را داشته، و در یک سال قبل در مدرسه به یک نفر طلبه حمله میکند که او را بزند و در پنج، شش ماه قبل یک شبی میرود منزل آیةالله اصفهانی و تقاضای ملاقات مینماید. مستخدم اظهار میدارد که تشریف ندارند و فعلاً در حرم مشرف هستند. فوری شیخ محمدعلی قمی دست میبرد فانوس را برمیدارد به سرِ مستخدم میزند و فانوس خورد میشود. حضرت آیةالله اصفهانی که از قضیه مستحضر میگردند، مانع میشوند که او را مجازات کنند و در مدرسه طلاب همیشه از او خوف داشتند و ابداً با او صحبت نمیکردند و دوری مینمودند، و حتی خادم مدرسه از شدت خوف اغلب اوقات در عقب سر او حرکت میکرده.
و شیخ قاتل دارایی نداشته، و تمام زندگانی او از آیةالله اصفهانی بوده و شهریه داشته، بهعلاوه هر وقت مسافرت میکرده خرج سفر هم میگرفته، و برای گرفتن عیال از آیةالله اصفهانی پول اخذ و بعد از آن نفقه عیال و مخارج او بهعهده آیةالله اصفهانی بوده است.
این بود خلاصه واقعه قتل و ما مخصوصاً به حضرت آیةالله اصفهانی تسلیت خود را اظهار میداریم.
- نویسنده : یکی از طلاب حوزه علمیه نجف
- منبع خبر : ماهناه آینه پژوهش، سال سی و دوم، شماره پنجم، آذر و دی ماه 1400



Wednesday, 29 October , 2025