… يکی ديگر از موجبات نارضايی و شکايت، وضع نابسامان دانشکدۀ حقوق بود که علیاکبر دهخدا رياست آن را اسماً به عهده داشت.
دهخدا بدين شغل علاقه نداشت و هيچ وقت به دانشکده نمیرفت، ولی حقوق خود را از آنجا میگرفت و به مطالعه و تحقیق و تأليف فرهنگ فارسی و لغتنامه اشتغال داشت.
امور دانشکده در دست معاونی بود عصبانی و تندخو و بدزبان و کمحوصله و ناآشنا به اصول جديد تربيت. بهندرت حاضر بود با دانشجويانی که با او کار داشتند گفتوگو کند و با مشاغل ديگری که در کانون وکلا و محاکم دادگستری و شرکتها داشت، مدت کمی در دفتر خود حاضر میشد. از دعوا و جنجال و زدوخورد در دانشکده و سوزاندن اوراق امتحانات، از بسته بودن کتابخانۀ دانشکده که شانزده هزار جلد کتاب داشت، و محروم بودن دانشجويان از مطالعه، گزارشهايی به من میرسيد و تذکراتی به معاون دانشکده داده میشد ولی ثمر نمیبخشيد و اصلاحی صورت نمیگرفت و بر عدۀ شاکيان افزوده میشد.
بالاخره، راه اصلاح را در انتخاب رئيس برای دانشکده تشخيص دادم و از منصورالسلطنۀ عدل که از رجال آزمودۀ کشور و متخصص در علم حقوق بود و عمری را در مقامات عالی وزارت دادگستری و امور خارجه گذرانده و آخرين سمتش سفارت ايران در روم بود، برای احراز رياست دانشکدۀ حقوق دعوت کردم، و روز اول آذر (۱۳۲۰) او را حضوراً در دانشکده به استادن معرفی نمودم.
در همان روز نيز ضمن نامۀ محترمانه، به دهخدا اطلاع دادم که حقوق او در بودجۀ وزارت فرهنگ پايدار شده، و انتظار دارد کماکان به افاضه و تأليف فرهنگ فارسی ادامه دهد.
با انتخاب منصورالسلطنۀ عدل به رياست، معاون دانشکدۀ حقوق از سمت خود کنارهگيری کرد و شکايتها قطع شد و غوغاها فرو نشست.
- نویسنده : عیسی صدیق
- منبع خبر : کتاب یادگار عمر



Wednesday, 29 October , 2025