تاریخ شفاهى همانطور که از کلمه «شفاهى» پیداست، تاریخى است که منبع آن خاطرات و سینه افراد باشد؛ البته شفاهیاتى که بتوان آن را به آرشیو صدا و تصویر سپرد تا هم تاریخِ روایتشده مستند باشد و هم اینکه بتوان همیشه از آن استفاده کرد. تاریخ شفاهى یکى از روشهاى پژوهش میانرشتهاى بین تاریخ و سایر علوم است که کمتر کسى در کشور آن را مىشناسد. هرچند امروزه مراکز و مؤسساتى از جنبههاى گوناگون به تاریخ شفاهى در کشورمان مىپردازند، این راه با دشواریهاى زیادى روبهروست که یکى از مهمترین مشکلات آن، ضعف منابع درباره مبانى و اصول گردآورى و تدوین مطالب تاریخ شفاهى است.
از اساسىترین مراحل تدوین تاریخ شفاهى، پیادهسازى و ویرایش است که جزء دشوارترین آنهاست. آشنایى با هر کدام از این مراحل مىتواند به افراد در چگونگى آمادهسازى، ساماندهى و انتشار منابع شفاهى جمعآورىشده کمک کند و آنها را در فراهمآورى آرشیوى کامل از مصاحبههاى شفاهى یارى رساند. «در نگارشِ تاریخ شفاهى باید کیفیت نگارش، کیفیت استحصال مطلب، کیفیت در نحوه ارائۀ مطلب و کیفیت در گزینش اولویتها مدنظر قرار گیرند. از آفات تاریخ شفاهى، برخى اظهارنظرهاى غیرواقعى و ارائۀ دیدگاههاى تغییریافته امروزى بهجاى دیدگاههاى واقعى آن دوره تاریخى است».
زبانِ معیار
کلمه «معیار» در مقابل «استاندارد» بهکار رفته است. زبان معیار زبانى است تثبیتشده و داراى اصول و هنجارهایى که رعایت آنها براى متکلمان به آن الزامى است. زبان معیار مرجع صورتهاى غلط و درست در زبان است. تثبیت زبان معیار و تأیید بعضى صورتها و رد صورتهاى دیگر داراى دلایل اجتماعى و سیاسى است، نه دلایل زبانى. تثبیت خط نیز یکى از جنبههاى تثبیت زبان معیار است. این زبان معمولاً همان زبان فرهیختگان است و غالباً با زبان نوشتار یکى است. یکى از نکاتى که درباره زبان معیار باید به توضیح بیشترى درباره آن پرداخت، موضوع تثبیت و تدوین است. تثبیت و حفظ زبان اساساً و بهطور عمده راویان، معلمان، نویسندگان و ویراستاراناند و بهطور کلى همه کسانى که از زبان بهصورت حرفهاى استفاده مىکنند. از عوامل اغتشاش زبان معیار ورود عناصر زبانى متروك و منسوخ یا مهجور در آن، اصرار در سرهنویسى و عربىزدایى، گرتهبردارى از زبان بیگانه و کاربرد عناصر زبان محلى است. در تدوین تاریخ شفاهى نکتهاى که باید مدنظرِ تدوینگران و ویراستاران باشد، حفظ تعادل ظرایف بین زبان معیار و تبدیل سخنان راوى به نوشتار با نظر به لحن و شیوه بیان راوى است. ویراستار و تدوینگر در این اقدام در پى برگرداندنِ سخنان راوى به زبان معیار نیست؛ بلکه درصدد است با درنظر گرفتن کیفیت سخن گفتن راوى، به نوعى از زبان معیار بپردازد. همچنانکه در تقسیم زبان معیار نیز زبانهاى معیار علمى، ادبى و… مىتوان قائل شد. در اینصورت، براى تدوین مصاحبهها و گفتار نیز قادریم زبانِ معیار را تعریف کنیم.
زبان گفتار راوى
تاریخگویى و تاریخنویسى پیشینهاى طولانى در تاریخ بشر دارد، اما در دوران اخیر شاهد رواج و گسترش بیشتر آن هستیم. مطالبى که راوىِ تاریخ شفاهى عنوان مىکند باید خاطرات، عقاید و نظرات شخصىاش و البته به دور از یکجانبهگرایى باشد. حال ممکن است برخى از گفتههاى وى مورد تأیید بعضى از خوانندگان نباشد. در تاریخ شفاهى راوى باید بکوشد خاطرات خود را بیان کند، نه اینکه به واقعهاى از تاریخ که در کتابها و منابع دیگر خوانده است بپردازد. زبان گفتار باید از پرگویى و بىدروپیکرى خارج شود. زبان گفتار باید بىواسطه تبدیل به نوشتار شود؛ زیرا زبان نوشتارى بر اساس زبان گفتارى، که در اساس همان زبان طبیعى است، شکل مىگیرد. «بزرگترین گرفتارى زبان نوشتارى جدایى اندكاندك زبان گفتار و نوشتار از یکدیگر است که کار آن سرانجام به جایى مىرسد که گویى دو زبان جدا از هماند. بىگمان، در هر زبانى این جدایى وجود دارد، اما در زبان فارسى به صورت یک بیمارى کهنه درآمده است. زبان نوشتار باید از قالب کهنه و سخت خود و همچنین از مکتبخانهها و مدرسهها و محفلهاى دربسته خارج و بر سر بازار بیاید و روى سخن با هزارانهزار داشته باشد».
مراحل ویرایش تاریخ شفاهى
۱. مصاحبه: مصاحبهگر باید دقت داشته باشد که با دستهبندى درست سؤالات، مصاحبه را با راوى آغاز کند تا هم خود دچار سردرگمى نشود و از شاخهاى به شاخه دیگر نپرد و هم اینکه راوى کمتر دچار تکرارگویى و پرشهاى تاریخى شود. مصاحبهگر باید در حین مصاحبه پرشهاى تاریخىِ راوى را به وى متذکر شود و سعى کند گفتار راوى را بر اساس ترتیب وقایع پیش ببرد؛ زیرا اگر این کار صورت نگیرد، باعث اُفت کیفیت محتوا و ایجاد مشکلاتى براى تدوینگر و بهخصوص ویراستار مىشود. در مصاحبه با راوى باید همه مسائل مربوط به زندگى اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و… وى مدنظر قرار گیرد. مصاحبهگر باید اطلاعات دقیقى درباره پیشینه راوى و همچنین موضوع مورد مصاحبه داشته باشد تا بتواند متوجه احیاناً دروغپردازى، تحلیلهاى نادرست، چهرهسازى از خود، تناقضگویى و وارونه جلوه دادن واقعیات توسط راوى بشود.
در جریان مصاحبه، مصاحبهکننده باید فرم خاصى را در اختیار داشته باشد که در آن برخى نامها، تاریخها، کلمات و عبارات نامفهوم یا قدیمى را که ممکن است پیادهساز یا تدوینگر را دچار مشکل کند، یادداشت کرده، بعد از اتمام مصاحبه از مصاحبهشونده بپرسد و در انتهاى مرحله آمادهسازى، ضمیمه پرونده مصاحبه کند و همچنین مشخصات کامل مصاحبه را در برچسبِ مخصوص بنویسد و روى نوار الصاق کند.
بهتر است مصاحبهکننده تعداد کل جلساتى را که قرار است مصاحبه صورت گیرد مشخص و سؤالات هر جلسه را قبلاً آماده کند. عکس و اسنادى که از مصاحبهشونده درباره فعالیتهاى کارى یا تاریخچه خانوادگى او گرفته مىشود، باید پس از کپى یا گرفتن عکس از آن، در اولین فرصت ممکن به همراه نامهاى تشکرآمیز براى مصاحبهشونده پس فرستاده شود.
۲. پیاده سازى: پیادهساز از افراد مهم یک پروژه تدوین تاریخ شفاهى محسوب میشود و باید شرایط خاصى مانند: مهارت تایپ، خوب شنیدن، پیشینه اطلاعاتى درباره موضوع، قابلیت تقسیم و درك صحیح کلمات را داشته باشد. پیادهساز در هنگام پیادهسازى باید فواصل را در متن رعایت کند و مشخصات کامل مصاحبه را در بالاى سربرگ نوشته، در فواصل مشخص نام و نام خانوادگى مصاحبهکننده را ذکر کند.
بهتر است پیادهساز قبل از پیادهسازى ده دقیقه نوار را گوش دهد تا با لحن راوى آشنا شود. وى باید کلمات را همانگونه که مىشنود بنویسد یا به آهستگى تایپ کند. سپس نسخهاى از آن را براى مصاحبهشونده ارسال کند تا وى پس از بررسى، تصحیح احتمالى و نهایى خود را قبل از سپردن کار به دست ویراستار انجام دهد. پیادهساز باید شرط امانتدارى را بهجا آورد و گفتار راوى را براى حفظ اصالت سند، بدون کموکاست از نوارهاى مصاحبه پیاده کند و داورى درباره گفتار راوى را به خوانندگان و اگذارد. بهنظر بنده، بازشنوایى نباید از مرحله ویرایش جدا باشد؛ مگر در مواردى که پیادهکننده بىتجربه یا متنِ پیادهشده بدون کیفیت باشد.
۳. ویراستارى: ویراستار، متن پیادهشده تاریخ شفاهى را با زبان معیار و دستور زبان فارسى مطابقت مىدهد و تمرکزش روى ساخت جمله، نوع کارکرد کلمات، حروف اضافه و از این دست است.
لحن راوى باید به دست ویراستار هرچه سادهتر و عریانتر شود تا بهتر و زودتر فهمیده شود. باید زبان عامه و اصطلاحات و عبارتهاى گفتارى هرچه بیشتر به نوشتهها راه یابد. ویراستار باید روى زبانى که تدوینگر براى راوى و شخصیتها مشخص کرده است، کار کند و به یکدست شدن آن در کلیت اثر بکوشد. وظیفه ویراستار است که به مطالب اشراف داشته باشد و به متن پیادهشدة راوى نظم دهد، مطالب تکرارى را حذف و در جاهایى حتى توصیههایى هم بکند. در جاهایى که روشن نیست، ابهام را رفع کند و در جاهایى که زیادهروى یا زیادهگویى شده است، به حذف زواید یا جمعوجور کردن آنها بپردازد. البته او باید همه این کارها را در تعامل با راوى یا تدوینگر انجام دهد. اکثر مراکز تاریخ شفاهى براى پیادهسازى و ویرایش آثار خود، شیوهنامههایى در این زمینه دارند که بیانگر اختلاف سلیقه در پیادهسازى و ویرایش منابع تاریخ شفاهى است. در ویراستارىِ متن مصاحبه بهتر است فقط به حذف مطالب تکرارى که در مطالب خام تاریخ شفاهى زیاد است و بىاهمیت، اکتفا شود و حذف بعضى از کلمات یا مطالبى که بهنظر مىرسد چاپ آنها خالى از اشکال نباشد، صورت بگیرد. ویراستار باید مراقب باشد که گفتار راوى زبان ساده و صمیمى و سرشت نیمهدیمى خود را حفظ کند.
جمعبندى
از مهمترین راههاى تاریخنگارى در عصر جدید استفاده از تاریخ شفاهى است؛ اصطلاحى که در کشور ما ناشناخته است و بعضاً هم اگر جایى نامى از آن برده شود در مفهوم علمى آن نیست. راوىِ تاریخ شفاهى باید خاطرات، عقاید و نظرات شخصىاش را به دور از جهتگیرىهاى سیاسى یا اجتماعى یا فرهنگى بیان کند؛ زیرا مبناى تاریخ بر درستگویى آن است. عامترین و صمیمانهترین نوع گفتار، خاطرات است. عمده صحبتهاى راوى باید خاطراتش باشد نه تکرار وقایع تاریخ.
مىتوان مهمترین بحث در تبدیل تاریخ شفاهى از زبان گفتار به زبان نوشتار را پیادهسازى و ویرایش آن دانست. درباره ویرایش تاریخ شفاهى، ویراستار باید حدود دست بردن در متن را رعایت کند و براى این کار لازم است در ابتدا با مفاهیم زبانى آشنا باشد؛ چون بدون شناخت آن نمىتواند وظیفه خود را به خوبى انجام دهد. همچنین باید از شیوهنامه خاص ناشر استفاده کند. هر ناشرى باید شیوهنامهاى داشته باشد و آن را در اختیار ویراستار قرار دهد تا او بر اساس آن عمل کند. آن شیوهنامه هم باید طورى باشد که تکلیف را براى ویراستار روشن کند. بعضى از شیوهنامهها موارد استثنایى زیادى دارد یا قاعده در آن درست تنظیم نشده است یا کلیت ندارد و خلاصه اینکه ویراستار در اِعمال آن دچار مشکل مىشود. مهم این است که شیوهنامه تکلیف ویراستار را روشن کند و اینکه کسانى آن را قبول داشته باشند یا نداشته باشند زیاد مهم نیست. کارِ خیلى دقیق و مشکلى است و راوى و تدوینگر هم باید ویراستار را قبول داشته باشند.
منابع
۱. داریوش آشورى، بازاندیشى زبان فارسى، تهران: نشر مرکز، چاپ چهارم، ۱۳۸۶.
۲. بیانات آیتالله سیدعلى خامنهاى در دیدار خصوصى با مسئولان مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ۳۱/۰۱/۱۳۹۰.
۳. ویل کى بام، (will k. Baum)، پیادهسازى و ویرایش در تاریخ شفاهى، بىتا، بىجا.
۴. حبیبالله مهرجو، خاطرات مرتضى کاشانى، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول، ۱۳۹۰.
۵. درباره زبان فارسى، (برگزیده مقالات نشر دانش)، زیرنظر نصرالله پورجوادى، تهران: نشر دانشگاهى، چاپ اول، ۱۳۷۵.
- نویسنده : حبیبالله مهرجو
- منبع خبر : فصلنامه نگین ایران



Wednesday, 29 October , 2025