[در ماجرای حمله به مدرسه فیضیه در روز دوم فروردین] کمکم مردم که از صحنه فرار کردند طلبهها ماندند و کماندوهای لباس شخصی. آنها وارد حجرهها شده و همه چیز را به هم ریختند، تخریب میکردند یا آتش میزدند.
آقایی بود به نام شیخ علی کفرانی که ما در اصفهان وسیلة النجاة آسید ابوالحسن اصفهانی را پیش ایشان خواندیم. ایشان آمده بود قم که به رفقا و پسرش سر بزند. وقتی دیده بود خطر متوجه اوست داخل حجره ای شده بود در حالی که یکی از بچههایش همراهش بود.
کماندوها در حجره را میشکنند و به او میگویند بگو: جاوید شاه! آشیخ علی یواشکی میگوید: جاوید شاه! یکی از آنها با سیلی محکمی توی صورتش میزند و میگوید: پدر سگ! از صمیم قلب بگو جاوید شاه! آشیخ علی هم میگوید: از صمیم قلب جاوید شاه! بعد میگویند: به این بچهات رحم کردیم و گرنه حسابت را میرسیدیم.
- نویسنده : نعمتالله صالحی نجفآبادی
- منبع خبر : شوکران اندیشه (خاطرات آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی) ص 172.



Wednesday, 29 October , 2025